تهران- ایرنا- شاعر کتاب «هنگام باران بود» معتقد است که شعر آئینی برای نوجوان بسیار کم است و نمی‌توان با چند شاعری که تنها تک شعرهایی در این زمینه دارند بگوییم که شعر آئینی نوجوان داریم.

به گزارش خبرنگار کتاب ایرنا، در بیست‌ویکمین دوره از جشنواره ادبی قلم زرین، از میان آثار کانون پرورش فکری، ۱۴ عنوان کتاب در بخش «داستان کودک و نوجوان» و یک عنوان کتاب در بخش «شعر کودک و نوجوان» به مرحله نیمه‌نهایی این دوره از جایزه قلم راه یافته بود. از این میان، کتاب شعر «هنگام باران بود» سروده سیدحبیب نظاری در بخش شعر کودک و نوجوان شایسته تقدیر معرفی شد.

این کتاب یک منظومه نیمایی عاشورایی است و تلاش می‌کند به آنچه که بعد از واقعه‌ کربلا بر حضرت رقیه (س) گذشت با نگاهی بسیار کوتاه و مختصر بپردازد. به بهانه جایزه قلم زرین به گفت‌وگو با سیدحبیب نظاری شاعر این کتاب پرداخته‌ایم که مشروح آن را در ادامه می‌خوانید:

آقای نظاری به نظر شما چرا کتاب «هنگام باران بود» مورد توجه داوران قرار گرفت؟

مورد لطف داوران قرار گرفت. البته این سؤال را باید از خود داوران بپرسید. فکر می‌کنم از آنجا که در سال‌های اخیر اثری عاشورایی، به این شکل، برای نوجوانان نداشتیم، شاید هم به‌خاطر منظومه‌ِی نیمایی بودنش مورد توجه قرار گرفت. «هنگام باران بود» تا جایی که اطلاع دارم دومین منظومه‌ی عاشورایی است که بعد از منظومه‌ی «ظهر روز دهم» دکتر قیصر امین‌پور در قالب نیمایی برای نوجوانان سروده می‌شود.

یعنی می‌خواهید بگویید شعر آیینی برای نوجوان کمرنگ شده است؟

به عقیده‌ی بنده ما اصلاً شعر آیینی نوجوان نداریم که بخواهیم درباره‌ی کم‌رنگ یا پررنگ بودنش صحبت کنیم. ببینید، نمی‌توان با تکیه بر چند تک‌شعر یا مثلاً تک‌چهره‌هایی که گاهی شعری در این عرصه می‌سرایند بگوییم که شعر آئینی نوجوان داریم. کدام شعر؟ کدام شاعر؟ شعر آئینی برای کودک و نوجوان مقوله‌ای بسیار دشوار است. دشوار از این جهت که در قدم اول باید شعر باشد، بعد باید شعر آئینی باشد و از همه مهم‌تر باید برای مخاطبان خاص یعنی کودکان و نوجوانان سروده شده باشد. می‌بینیم شاعرانی که در حیطه‌ شعر آئینی فعال هستند، با دنیای کودکان و نوجوانان آشنایی چندانی ندارند و یا در این عرصه، به‌خاطر شرایط خاصی که دارد، قدم نمی‌گذارند.

از طرفی شاعرانی که در حیطه‌ کودک و نوجوان موفق هستند، قدم به محدوده‌ شعر آئینی نمی‌گذارند، زیرا این عرصه هم شرایط خاص خودش را دارد و شناخت عمیقی از مفاهیم آئینی می‌خواهد. به‌نظر من حتی قیصر امین‌پور هم با آن منظومه‌ با شکوهش، «ظهر روز دهم»، نتوانست جریانی به نام «شعر آئینی نوجوان» راه بیندازد. راه را نشان داد اما کسانی نبودند که راه او را ادامه دهند.

حبیب نظاری - شایسته تقدیر جشنواره ادبی قلم زرین

اصلا شاعر چه ویژگی داشته باشد که بتواند شعر آیینی از درونش بجوشد و به خوبی برای نوجوان بسراید؟

شعر مثل آتشفشان از دل شاعر می‌جوشد. بنابرین زمانی که شاعر بخواهد مثلاً شعر عاشورایی بسراید باید در مرحله‌ اول خودش عاشورایی باشد، یعنی ضمن داشتن شناخت کافی از خود واقعه و جنبه‌ی تاریخی آن که البته نیاز به پشتوانه‌ی مطالعاتی غنی دارد، به مفاهیمی که در متن عاشورا مطرح می‌شوند اعتقاد و باور قلبی داشته باشد.

ما اصلاً شعر آیینی نوجوان نداریم که بخواهیم درباره‌ی کم‌رنگ یا پررنگ بودنش صحبت کنیم. ببینید، نمی‌توان با تکیه بر چند تک‌شعر یا مثلاً تک‌چهره‌هایی که گاهی شعری در این عرصه می‌سرایند بگوییم که شعر آئینی نوجوان داریم

در موضوعات دیگر هم این نکته صدق می‌کند، شاعری که منتظر و امیدوار نباشد نمی‌تواند شعر انتظار بگوید. شاعر مذهبی باید در چند زمینه پشتکار و جدیت داشته باشد؛ یکی مطالعه‌ جدی جهت ارتقای دانش ادبی و دینی و شناخت مفاهیم، وقایع، شخصیت‌های مذهبی و دیگری تلاش در بالا بردن سطح بینش دینی و باور درونی نسبت به موضوع و درکنار این دو، تلاش در رسیدن به لحظات ناب شاعرانه و ایجاد نوعی خلاقیت در اثری که تولید می‌کند. حالا اگر بخواهد برای کودکان و نوجوانان بنویسد دیگر کارش کمی سخت‌تر می‌شود و در کنار همه‌ی آن‌چه گفته شد باید شناخت کافی از دنیای مخاطبان خود هم داشته باشد.

ضرورت بیان مسائل دینی و مذهبی در قالب شعر نوجوان چیست؟

شعر نوجوان ویژگی‌های خاص خودش را دارد. یکی از این ویژگی‌ها، با توجه به سرشت نوجوانی، این است که عنصر عاطفه، آرایه‌ برجسته‌ این نوع شعر است. عاطفه هم زیرساخت‌هایی دارد که یکی از این زیرساخت‌ها «محبت» است. از طرفی یکی از اهداف شعر دینی یا مذهبی هم ایجاد محبت در مخاطبان نسبت به امامان معصوم (ع) و اولیاء خداست و چه ضرورتی مهم‌تر از این که در دل مخاطبان نوجوان نسبت به شخصیت‌های دینی و مذهبی شور و اشتیاق و محبت ایجاد کنیم.

در مرحله‌ بعد، ایجاد آگاهی و بینش نسبت به مسائل دینی در مخاطبان است و باز هم اینجا شعر است که می‌تواند قدم بگذارد. اما عاطفه با همه‌ِ اهمیتی که دارد نمی‌تواند به‌تنهایی کاری از پیش برد، اگر عنصر اندیشه دست او را نگیرد و راه را نشانش ندهد. بنابراین دو عنصر عاطفه و اندیشه در شعر نوجوان می‌توانند به دو نیاز واقعی در زمینه‌ تربیت دینی نوجوان پاسخ دهند. یکی ایجاد مهر و محبت به شخصیت‌ها و حتی به مفاهیم معنوی و مذهبی و دیگری ارتقای سطح آگاهی و بینش دینی در مخاطبان نوجوان.

یکی از چالش‌ها برای نسل جدید این است که چطور مسائل آیینی و دینی را بیان کنیم تا اثرگذار باشد. مثلا عاشورا را چطور می‌توان به نوجوان روایت کرد تا آن را به خوبی درک کند؟

شعر بزرگسال با شعر کودک و نوجوان تفاوت‌های بنیادین دارد. من فکر می‌کنم از دو حوزه فقط در مقوله‌ شعر بودن با هم مشترک هستند و این‌که هر دو از جنس کلام هستند. بخشی از این تفاوت‌ها بر می‌گردد به تفاوت نوجوان و بزرگسال

هر چند جنس واقعه‌ کربلا از جنس «لا تُدرک و لا تُوصف» است، یعنی نه درک می‌شود و نه در وصف و بیان می‌گنجد، اما هر کسی سعی می‌کند به اندازه‌ ظرف وجودی خودش این واقعه‌ بی‌نظیر را درک کند و بفهمد یا این‌که به دیگران کمک کند که آن را درک کنند و بفهمند. هنر عاشورایی هم با همه‌ ابزار خودش تلاش کرده که از قافله عقب نماند. از مراسم عزاداری، نوحه‌خوانی‌ها و مرثیه‌سرایی‌ها و تعزیه‌ها، که اتفاقاً در همه‌ آن‌ها شعر نقش اصلی را ایفا می‌کند، گرفته تا نقاشی‌ها و فیلم‌ها و هنر موسیقی و... اما در شعر نوجوان همان‌طور که گفتیم باید در کنار عاطفه که به بُعد احساسی مخاطب می‌پردازد به اندیشه هم توجه داشت.

شعر با عنصر اندیشه‌اش باید بتواند به بسیاری از سؤالات اساسی بچه‌ها درباره‌ عاشورا پاسخ بدهد. البته انتظار نمی‌رود که با یک شعر این اتفاق بیفتد. ولی در هر شعر باید یک نکته‌ ادراکی وجود داشته باشد؛ یکی از پیام‌های عاشورا را منتقل کند، یا به یک تضاد یا تعارضی پاسخ دهد.

شما شعر بزرگسال هم سروده‌اید. تفاوت آن با شعر نوجوان در چیست؟

شعر بزرگسال با شعر کودک و نوجوان تفاوت‌های بنیادین دارد. من فکر می‌کنم از دو حوزه فقط در مقوله‌ شعر بودن با هم مشترک هستند و این‌که هر دو از جنس کلام هستند. بخشی از این تفاوت‌ها بر می‌گردد به تفاوت نوجوان و بزرگسال. شعر نوجوان باید بتواند به نیازهای اصلی نوجوان توجه داشته باشد و به فرایند رشد او کمک کند، شعر بزرگسال اما چنین وظیفه‌ای ندارد. شعر نوجوان از طرفی باید نگران این باشد که مخاطب خود را کودک نبیند و به‌اصطلاح او را دست‌کم نگیرد و از طرف دیگر او را بزرگسال به حساب نیاورد و با او رفتار بزرگسالانه نداشته باشد، شاعر بزرگسال اما این دغدغه‌ها و نگرانی‌ها را ندارد.

سلیقه‌ی مخاطب شعر نوجوان «به‌خاطر ذات نوجوانی» مرتب تغییر می‌کند و شاعر نوجوان باید حواسش به این تغییر سلیقه‌ها هم باشد. ولی شاعر بزرگسال خیالش از بابت مخاطبش راحت است. علاوه‌بر همه‌ این‌ها مباحث فنی شعر هم مهم هستند؛ مباحثی مثل زبان و بیان و گستره‌ و جنس تخیل و سطح درک و فهم مخاطب و بسیاری موارد دیگر. من در شعر بزرگسالم هم، مخصوصاً دوبیتی‌ها، عناصر نوجوانی دیده می‌شود. زبان ساده و قابل فهم و پرهیز از خیال‌پردازی‌های پیچیده و مبهم و مهم‌تر از همه نگاه و زاویه‌ دید نوجوانانه در شعرهای بزرگسال من وجود دارد. علاوه بر این، سال‌ها مربی نوجوانان بودم و از نزدیک با دنیای آن‌ها آشنا هستم و سلایق آن‌ها را می‌شناسم. شاید همین عوامل باعث شد که به‌صورت جدی وارد عرصه‌ی شعر نوجوان شوم و شعر مخصوص به خودشان را بنویسم.