مثلا این مقامات بارها تصمیم گرفتند جنگ هایی را در سطح جهان از جمله آخرین آنها جنگ اوکراین راه اندازی کنند و لذا سعی کردند به کمک رسانه های تحت کنترل خود با دروغ پردازی و مقصرنمایی دیگران این تصمیمات را موجه و مشروع جلوه دهند، اما با افشا شدن نیت هایشان هم سبب ساز رسوایی های ملی شدند و هم جهان را در محنت مرگبار قرار دادند.
اگرچه امروزه آنها به خوبی می دانند طرفند مقصرنمایی دیگران برای حل مشکلات داخلی به هیچ وجه کارایی نخواهد داشت و فقط به دیگران آسیب های فیزیکی و مادی و روانی وارد می کنند و به آبروی خودشانهم ضربه می زند، اما روحیه استکباری آنها اجازه نمی دهد به این خطاهای فاحش با عواقب ناگوار بین المللی اعتراف کرده و حتی جبران مافات کنند.
شاید تحلیلگران بگویند نفس سیاست در همه زمانه ها و زمینه ها با سیاه بازی، سیاه کاری و دروغ پردازی ماکیاولیستی همراه بوده و هست پس هرجی بر این دورغ پردازی ها نیست، اما "دروغ پردازی بزرگ" آمریکایی امروزه جزو جدایی ناپذیر سیاست این کشور شده است تا جایی که تاکنون حتی بارها در اظهارات بسیاری از مقامات این کشور هم نمود داشته است، مثلا چندی پیش بود که "جورج کِنان" سفیر پیشین آمریکا در مسکو در یکی از سخنرانیهای خود گفته بود که "دروغهای ضروری" بخشی مهم از دیپلماسی آمریکا بعد از جنگ جهانی دوم است.
حتی چندی پیش وبسایت استرالیایی «دیالوگ» مقاله ای منتشر و تاکید کرده بود که برای دههها پنهانکاری، فریب و دروغهای شاخدار وجه مشخصه سیاست امنیت ملی آمریکا بوده و دولتها در این کشور به دنبال گمراه کردن مخالفان یا سرپوش گذاشتن بر اشتباهات و ناکامیهای خود بوده و هستند.
در واقع برخی سیاستمداران در آمریکا طی این سالهاگستاخانه تحت لوای «آزادی، دمکراسی و حقوق بشر» به سیاهنمایی علیه دیگر کشورها پرداخته، جنگها و ناآرامی به راه انداخته و تجاوز و مداخلهجویی را به نام «دمکراسی» ترویج کرده، غارت و چپاول را به عنوان «عدالتخواهی» جلوه داده و جان باختن مردم را به عنوان «حفاظت از حقوق بشر» ترسیم کردهاند.
واقعیت امر این است که رشد اقتصاد داخلی در امریکا طی سال های اخیر به قدری کند شده، درآمد طبقه متوسط تغییری نکرده و شکاف میان غنی و فقیر مداوم در این کشور در حال افزایش است که دولتمردان آن در مواجهه با این مشکلات ساختاری خود، راه دیگری جز مقصرنمایی دیگر کشورها به دلیل همین تنگناهای ساختاری عمیق داخلی نمی یابند تا با یافتن یک قربانی خارجی از قربانی شدن خود جلوگیری کنند.
صرف نظر از واقعیت های تلخ موجود در حاکمیت آمریکا، امروزه جهان شاهد جنگی در اوکراین در شرق اروپا است که حاصل همین دروغ پردازی های جنگ افروزانه دولتمردان همین کشور (آمریکا) است. ۲۴ فروردین امسال بود که پلیس فدرال آمریکا «افبیآی» «جک تشیرا» عضو ۲۱ ساله گارد ملی نیروی هوایی ایالت ماساچوست آمریکا را در واشگتن به اتهام انتشار بیش از ۱۰۰ سند وزارت دفاع این کشور دستگیر کرد که گفته میشود این بدترین نمونه نشت اطلاعاتی آمریکا در یک دهه گذشته است.
بلافاصله بعد از این حادثه «تاکر کارلسون» مجری معروف فاکسنیوز در برنامه ای اعلام کرد که او (فرد بازداشت شده که یک متخصص سایبری رده پائین است) جرائم و گناه واقعی را در یک گروه خصوصی در شبکه اجتماعی «دیسکورد» (Discord) افشا و آشکار کرد. یعنی رسانهها دارند خوشحال نباشند چون دستگیری جوانی را جشن میگیرند که حقیقت وقایع اوکراین را به مردم آمریکا نشان داد."
اندکی پس از بازداشت او، حتی "مارجوری تیلور گرین" عضو کنگره آمریکا که بارها خواستار قطع بودجه کمک به اوکراین شده است نیز به بازداشت تشیرا اعتراض کرد و گفت: "جک تشیرا ضدجنگ خیلی از حقایق را گفت، از جمله اینکه حضور سربازان آمریکایی در خاک اوکراین را فاش کرد. یعنی اینکه از اسرار جنگ افروزی آمریکا در اوکراین پرده برداشته است."
صرف نظر از رویدادهای تلخ فعلی در اوکراین و تاثیر دروغ ها آمریکا در ایجاد آن، به عنوان یک نمونه برجسته تاریخی از این نوع دروغ پردازی های بزرگ مقامات آمریکایی می توان به نمایشی که "کالین پاول" وزیر خارجه وقت آمریکا در نشست شورای امنیت سازمان ملل بازی کرده بود اشاره کرد. چون او در پنجم فوریه ۲۰۰۳ در نشست این شورا گستاخانه پودری سفید رنگ متشکل از پوست تخم مرغ را درون یک محفظه کوچک جای داده بود، تا یکی از بزرگترین دروغهای تاریخ سیاسی جهان معاصر کشورش را تحویل اعضای شورای امنیت دهد!
پاول در آن نشست در سخنانی با آب و تاب فراوان گفته بود: «آنچه به شما ارائه میدهیم، واقعیتها و مدارک مبتنی بر فعالیتهای اطلاعاتی قوی است، موضوعی که نشان میدهد عراق به تسلیحات کشتار جمعی دسترسی پیدا کرده است و باید مجازات بین المللی شود!»
وی مدعی شده بود که صدام حسین رئیس جمهوری عراق سلاحهای کشتار جمعی اش را پنهان ساخته و براساس شواهدی که آنرا «قطعی و قانع کننده» توصیف کرد، عراق را به نقض قطعنامه ۱۴۴۱ شورای امنیت متهم کرده تا یک جنگ چندملیتی را علیه ملت آن کشور راه اندازی کند، همکانگونه که اسلاف این وزیر آمریکایی نیز با دروغپردازی های مشابه و تحریک همین صدام حسین یک جنگ هشت ساله را به ملت ایران تحمیل کرده بودند.
اگرچه پاول بعدها از این اظهارات خود اعلام پشیمانی کرد و با وجود گذشت سه دهه از آن زمان تاکنون کوچکترین ردی از تسلیحات کشتار جمعی در عراق پیدا نشد اما همانگونه که واقعه کذایی ۱۱ سپتامبر نیز برپایه دروغ بزرگ آمریکا شکل گرفته بود، در خصوص رسیدگی به جنایات جنگی آمریکایی ها در عراق نیز تاکنون هیچ مرجعی پیدا نشده است تا مقامات آمریکایی را به میز محاکمه های خاص بکشاند.
چون این دروغ آمریکاییها بهای سنگینی (مادی و معنوی) برای مردم عراق به همراه داشت که این ملت مظلوم حتی تا به امروز نیز هزینههای آن را میپردازد. در واقع این ادعاهای دروغ نقطه شروع تجاوز نظامی علیه عراق، قتل عام صدها هزار انسان بی گناه، تخریب خانههای آنها و سوزاندن آینده آنان شد. لکه ننگ دروغ قرن برای دولت آمریکا یک رسوایی و جنایت علیه بشریت است که با مرور زمان هرگز نمیتوان آن را از یاد برد، چه آنکه آثار آن تا امروز هم ادامه دارد.
به اعتقاد تحلیلگران، همان تجاوز نظامی آمریکا علیه عراق بود که دروازهای از بحرانها را به روی منطقه باز کرد که پیامدهای آن با وجود گذشت سه دهه هنوز پایان نیافته است.
نمونه دیگر از این دروغ پردازی های مقامات آمریکایی زمانی اتفاق افتاد که ارتش این کشور در سودان یک کارخانه داروسازی را بمباران کرد و مدعی شد این کارخانه در حال تولید تسلیحات شیمیایی بوده است. اما تحقیقات بعدی ثابت کرد کارخانه مذکور در حال تولید دارو برای مردم سودان بوده است.
همین آمریکایی ها در یک مقطع زمانی دیگر از «کلاه سفیدها»ی در سوریه که سازمانی برای تولید ویدئوهای جعلی و شواهد کذب بود حمایت کردند تا به دروغ ثابت کنند که سوریه هم تسلیحات شیمایی دارد و بعد از آن بود که مداخله مسلحانه در امور داخلی سوریه را در سطح جهان برای خود توجیه کردند.
سیاست های جنگ افروزانه آمریکا در جهان از طریق دروغ پردازی طی سال های اخیر به قدری نمود یافته است که "میشل کُلُن" در ۱۷ ماه مه، طی مقالهای کوتاه، به ۱۰ دروغ رسانهای که آمریکا برای بر افروختن ۱۰ جنگ در چهارگوشه جهان به آن ها متوسل شده است، اشاره کرده است. اشارهای که توجّه به آن، به خصوص درشرایط کنونی برای ما ضرورتی مضاعف دارد.
این روزنامه نگار، نویسنده، و فیلمسازی بلژیکی از تبار«چپ رادیکال» که از قضا از سازماندهندگان اعزام ناظران عادی به مناطق درگیری درجنگ بالکان و در جنگ عراق نیز هست چندی پیش دروغ پردازی های آمریکا را زمینه ساز ۱۰ جنگ بزرگ و با تبعات بسیار گسترده در جهان معرفی کرد.
وی که از اعضای حرکت معروف Axis for Peace (محور تقارن برای صلح) نیز به شمار می آید در مقاله ای نوشت که در عصر ارتباطات جمعی گسترده، قبل از آغاز هر جنگی، از دروغ های رسانهای برای آماده سازی افکار عمومی، استفاده می شود.
در هر حال،مقامات و رسانههای آمریکایی حتی به تازگی مجموعهای از اطلاعات متناقض را درباره به اصطلاح «تاسیسات جاسوسی» ساختهشده توسط چین در کوبا منتشر کردند و با این کار سابقه خود در استراق سمع گسترده و همهجانبه و سرقت اسرار محرمانه از بسیاری از کشورها را نادیده گرفتند.
آنها حتی در خصوص موضوع کنترل مواد مخدر رویکرد «عدم رواداری» چین در برابر مواد مخدر و شدیدترین کنترلها و مجازاتها در این زمینه را نادیده گرفته و مکررا به انتقاد از چین پرداخته و می پردازند در حالی خودشان تمایلی به اجرای طرح مبارزه با مواد مخدر چین ندارند.
تکرار همین دروغ ها علیه دیگران از جمله چین موجب شده است که امروزه واژه "فنتانیل" (ماده مخدر) به یک کلیدواژه داغ در فهرست دروغهای مرتبط با چین در امریکا تبدیل شود. چون برخی از سناتورهای آمریکایی بار دیگر از موضوع فنتانیل برای حمله به چین استفاده کرده، این کشور را مقصر سوءمصرف این ماده مخدر در امریکا دانسته و یک «نمایش دروغ» دیگر به راه انداختهاند.
رادیو دولتی پکن روز گذشته در تحلیلی نشان داد که ریشه اصلی بحران فنتانیل در درون خود آمریکا نهفته است اما برخی سیاستمداران آمریکایی دروغبافی میکنند تا این مشکل را به گردن دیگر کشورها بیاندازند. چون این رفتار به روش معمول آنها برای برخورد با مشکلات و مسائل داخلی دشوارشان تبدیل شده است.
یکی دیگر از دروغ های بزرگ آمریکایی در سطح جهان با اتهام زنی علیه دیگران در دوران همه گیری کرونا بروز کرد تا جایی که سال گذشته "آنتونی فائوچی" مدیر سابق «موسسه ملی آلرژی و بیماریهای عفونی آمریکا» اعتراف کرد: "عمیقا نگران آینده امریکا هستم زیر ما خود را در دورهای میبینیم که دروغ عادیسازی شده است. وی حتی تاکید کرده بود که شیوع اطلاعات کذب و تئوریهای توطئه در امریکا به طور جدی بنیاد نظم اجتماعی را تضعیف خواهد کرد."
به تازگی یک تحلیل روزنامه «ساوث چاینا مورنینگ پست» هنگ کنگ نیز تاکید کرد که کمپینهای دروغپراکنی فراوانی نیاز است تا مردم را از یک تهدید خیالی ترساند و آن را به یک تهدید مستقیم تبدیل کرد. چون چین برای سیاستمداران آمریکایی یک فاکتور انحرافی مهم است که به وسیله آن هم حواس مردم امریکا را از مشکلات جدی جامعه خود منحرف کنند و هم افکار عمومی جهان را به نقطه ای دیگر هدایت کنند .
اما آنها غافل از این هستند که دروغها یک اثر عکس دارند و در نتیجه آن وجهه بینالمللی امریکا همچنان در حال افول است. به همین دلیل هم بود که اخیرا «سویم دادلین» یکی از اعضای چپگرای پارلمان آلمان در مطلبی نوشت: "روز به روز شمار بیشتری از مردم از جنگطلبی، موعظه اخلاقی و تداوم استثمار نواستعماری در امریکا خسته میشوند. شمار روزافزونی از کشورها تصمیم به عدم استفاده از دلار در تجارت خود گرفتهاند. این به معنای آن است که مدل هژمونی آمریکا یک بحران موجودیتی است."
ظاهرا تکرار پی در پی دروغ پردازی ها نزد آمریکایی ها موجب شد تا راست گویی هم ارزش خود را در میان دولتمردان آمریکا از دست بدهد تا جایی که می بینیم مقامات آمریکایی به راحتی به دروغ های خود اعتراف می کنند بدون آنکه واهمه از بیان آن داشته باشند. مثلا در سال ۲۰۱۹ بود که "مایک پمپئو" وزیر خارجه پیشین این کشور که زمانی مدیر سازمان جاسوسی آمریکا (سیا) نیز بود اعتراف کرد که: "ما دروغ میگوییم، تقلب میکنیم و به سرقت میبریم. ما همچنین دورههایی برای آموزش این چیزها داریم. این شکوفایی پیشرفت و اکتشاف مداوم ایالات متحده است."
در واقع با از بین رفتن قباحت دروغ نزد دولتمردان آمریکایی، این کشور دروغبافی را برای تکرار رویکرد خود حتی به «دوره آموزشی» نیز تبدیل کرده است. آمریکا از «کار اجباری»، «ردیابی منشاء کرونا» و «بالنهای جاسوسی» گرفته تا موضوع «فنتانیل»، مشکلات جدی خود را نادیده میگیرد، دروغهای متعدد علیه دیگر کشورها از جمله جمهوری اسلامی ایران، چین، کوبا، کره شمالی سر هم میکند و حقههای خود را تغییر میدهد تا به این کشورهای رقیب برچسب بزند و علیه آن به سیاهنمایی بپردازد. اما این دروغها در مقابل حقیقت خیلی زود رنگ میبازند.
در هر حال جهان باید بداند که امریکا با این اقدامات کذب به شعور و شناخت افکار عمومی جهان اهانت می کند و رسانه های بزرگ غربی نیز با برجسته کردن این نمایش مسخره، اعتبار و جایگاه خود را به سخره می گیرند و نشان می دهند که آنها هم بخشی از ابزارهای استعمار برای تحمیق مردم جهان و توهین آشکار و زننده به درک و تشخیص و تحلیل آنها هستند.