به گزارش ایرنا، فیفادی شهریورماه سومین محک جدی تیم ملی فوتبال با امیر قلعهنویی پس از بازی با روسیه و کنیا در فروردین و حضور در تورنمنت کافا در خردادماه است. از بلغارستان به عنوان اولین حریف تیم کشورمان در فیفادی ماه آینده نام برده میشود و قرار است یک تیم آفریقایی هم به عنوان دومین حریف تیم کشورمان انتخاب شود، حریفانی که قرار است ملیپوشان فوتبال ایران را برای حضور پرقدرتتر در جام ملتهای آسیا آماده کنند.
در حالی ۵ ماه از حضور قلعهنویی به عنوان سرمربی تیم ملی میگذرد که در این مدت، یکی از پربحثترین مطالبات اهالی فوتبال از سرمربی جدید، تغییر نسل و جوانگرایی است. این مطالبه پس از نتایج ضعیف و همچنین میانگین سنی بالای تیم ملی در جامجهانی پررنگتر شد؛ مسابقاتی که این تیم با میانگین سنی ۲۸ سال و ۱۱ماه، یکی از پیرترین تیمهای حاضر در قطر بود و ضعیفترین نتیجه دورههای اخیر جام جهانی را ثبت کرد.
حال در فاصله کمتر از ۶ ماه مانده تا جام ملتها به نظر میرسد تیم ملی فوتبال با تغییرات جزئی نسبت به جامجهانی، در قطر به میدان خواهد رفت و فعلا خبری از خانهتکانی در ترکیب تیم ملی نیست. البته طبیعی است با توجه به زمان کوتاه مانده تا این مسابقات، هرگونه تغییر زیاد در ترکیب تیمی که بازیکنانش نزدیک به یک دهه در کنار هم بازی کردهاند، غیرمنطقی به نظر میرسد. به همین خاطر هم قابل پیشبینی است که تیم ملی در جام ملتها تنها چند تغییر محدود داشته باشد.
البته تیم ملی فوتبال دیر یا زود احتیاج به یک خانهتکانی بزرگ و تغییر نسل دارد. نسل کنونی تیم ملی در یک دهه گذشته همواره اسکلت اصلی تیم ملی را تشکیل دادهاند، نسلی که دستپخت کارلوس کیروش به واسطه یک دهه حضور روی نیمکت تیم ملی فوتبال است. اگرچه این نسل با وجود حضور در سه جامجهانی و ۲ دوره جام ملتها نتوانسته موفقیت چشمگیری را به دست بیاورد.
فارغ از موفقیتهای انفرادی ملیپوشان در سطح فوتبال اروپا، تیم ملی در یک دهه گذشته با این نسل موفقیت قابل توجهی را کسب نکرده است، هم در جامجهانی قبل از رسیدن به مرحله حذفی بازماند و هم در جام ملتها هم پس از ۴ دهه دستمان به جام قهرمانی نرسیده است. با توجه به بالا رفتن میانگین سنی تیم ملی به نظر میرسد جام ملتهای آسیا، ایستگاه پایانی نسلی باشد که نامشان با کیروش گره خورده است.
با این حال موضوع مهم درباره تغییر نسل تیم ملی، مسیری است که قرار است این تیم برای پوستاندازی طی کند. در چنین شرایطی، والیبال میتواند آینه عبرت فوتبال شد.
تیم ملی والیبال ایران با یک نسل طلایی در دهه۹۰ توانست از یک تیم درجه دوی آسیایی با هدایت خولیو ولاسکو به جمع تیمهای مطرح جهان اضافه شود، یک جهش موشکی که سبب شد تا تیمی که روزی آرزوی گرفتن یک ست از ژاپن را داشت، تبدیل به تیمی شود که حتی قدرتهای کهنهکار والیبال دنیا مانند برزیل و ایتالیا را هم شکست میداد.
با این حال والیبال در دو سال اخیر با خداحافظی نسل طلایی و باقی ماندن تک ستارههایی از تیم قبلی که دور از روزهای اوجشان هستند، وارد دوران گذر و تغییر نسل شده است. ترکشهای تغییر نسل اگر چه سال گذشته دیده نشد و حتی والیبال با بهروز عطایی روی پله چهارم لیگ ملتها هم ایستاد اما نتایج ضعیف امسال والیبال در لیگ ملتها نشان داد که جوانگرایی و عملکرد تیم در دوران گذرچقدر سخت و پر از تنش و انتقاد میتواند باشد.
موضوع مهمتر در تغییر نسل، پشتوانهسازی و میدان دادن به بازیکنان آیندهدار و جوان در کنار باتجربههای تیم ملی است، موضوعی که نه در والیبال و نه در فوتبال در یک دهه گذشته جدی گرفته نشد و همواره در مسابقات مختلف از یک ترکیب ثابت با کمترین تغییر استفاده شد. تکیه بر نفرات خاص حتی در آسانترین مسابقات و تورنمنتها سبب شده که فوتبال هم مانند والیبال از یک پشتوانه قوی جهت جایگزینی برای نسل فعلی برخوردار نباشد.
حال فوتبال باید از اتفاقی که برای والیبال در جریان تغییر نسل افتاد، درس بگیرد، به خصوص که یک خانهتکانی گسترده میتواند تبعات زیادی داشته باشد. بدیهی است که نسل فعلی فوتبال به آخر خط رسیده و باید خانهتکانی در تیم بزرگسالان آغاز شود. با این حال جوانگرایی آهسته و پیوسته، بدون اینکه شوکی به تیم وارد شود، باید در دستور کار فوتبال قرار بگیرد.