به گزارش روز یکشنبه ایرنا به نقل از این رسانه آمریکایی، در ۱۸ ماه مه (۲۸ اردیبهشت)، جو بایدن، رئیس جمهور ایالات متحده، در جریان دیدار با کشورهای گروه هفت به هیروشیما در ژاپن سفر کرد و قصد داشت با بازماندگان بمب های هسته ای این شهر نیز دیدار و در خصوص راههای کاهش خطر جنگ هسته ای نیز سخنرانی کند.
اگرچه این اقدام بایدن به نوعی ادامه دادن راه باراک اوباما، رئیس جمهور سابق ایالات متحده بود که در آخرین سال ریاست جمهوری خود از هیروشیما بازدید کرد. اما این دیدار بایدن با دیدار اوباما تفاوت داشت. رئیس جمهوری آمریکا اگرچه در یک سخنرانی کوتاه، به قربانیان این حادثه ادای احترام کرد، اما در سخنان خود اظهار پشیمانی نکرد و مشاوران وی نیز پیش تر تاکید کردند که بایدن عذرخواهی نخواهد نکرد.
این در حالیست که اوبا در دیدار خود از هیروشیما مشتاقانه باب سخن از آینده ای را مطرح کرده بود که هیروشیما و ناکازاکی را «به عنوان آغاز بیداری اخلاقی» بتوان تلقی کرد. در هفتاد و پنجمین سالگرد وقوع بمباران اتمی هیروشیما، بایدن که آن زمان نامزد ریاست جمهوری بود، در پیامی نوشت: "صحنه های مرگ و ویرانی... هنوز ما را وحشتناک می کند. "
نگاهی به این پیام کوتاه نشان می دهد برای یک بازه زمانی طولانی، روسای جمهور ایالات متحده از ادبیاتی منفعلانه برای اشاره به بمب گذاری استفاده می کنند و از پذیرش مسئولیت این عمل فرار می کنند. جان کربی، سخنگوی کاخ سفید، نیز همین سنت را ادامه داد و گفت که بایدن به بیگناهانی که در جریان بمب اتمی پرتاب شده در هیروشیما کشته شدند ادای احترام خواهد کرد.
بر اساس این گزارش، این ادبیات منفعلانه این مساله را برای آمریکاییها القاء میکند که بمبگذاریها را به عنوان حادثه ای که برای شهرها اتفاق افتاده تلقی کنند نه چیزی که دولت آنها با مردم انجام داده است. این در حالیست که بایدن در هیروشیما، در مورد بمب گذاری چیزی نگفت. او طبق برنامه با بازماندگان بمب ملاقات نکرد و هنگام بازدید از یادبود صلح نیز سخنانی را ایراد نکرد.
این گزارش همچنین در توصیف «بیداری اخلاقی» می نویسد: این مساله در خصوص سلاح های هسته ای مستلزم آن است که ما نه تنها با واقعیت های بمباران هایی که هزاران غیرنظامی ژاپنی را کشتند، بلکه با سیاست ها و اصولی که هنوز در سیاست تسلیحات هسته ای ایالات متحده منعکس می شود، روبرو شویم.
هنگامی که هیروشیما در ۶ اوت ۱۹۴۵ ویران شد، در این شهر در ازای هر نظامی دستکم هشت غیرنظامی وجود داشت. اگرچه گروهی از مشاوران ارشد آمریکایی در آن زمان توصیه کرده بودند که بمب به سمت «یک هدف نظامی محاصره شده توسط خانههای کارگری» باشد، اما دستوری برای حمله به یک هدف خاص صادر نشد.
تا ماه نوامبر، این بمب ۹۰ درصد از افرادی را که در یک کیلومتری این انفجار قرار داشتند را نیز کشت. یکسال بعد از این حادثه، بیش از یک سوم غیرنظامیانی که در جریان بمباران در شهر بودند نیز کشته شدند.
تقریباً معادل شمار قربانیان این حادثه نیز افرادی مجروح شده بودند و برای دریافت خدمات پزشکی و بهداشتی باید ساعت ها یا روزها مراقبت منتظر می ماندند. همچنین بیش از ۹۰ درصد از پزشکان و پرستاران شهر نیز کشته شدند و تنها سه بیمارستان از ۴۵ بیمارستان غیرنظامی قابل استفاده بودند.
بازماندگان این فاجعه مرگبار چهرههای سوختهای را توصیف میکنند که از در حال فرار بودند در حالیکه پوستشان از بدنشان آویزان است، در جستجوی آب بودند، برخی نوزادان سیاهشده یا اعضای بدن سیاه شده داشتند. بیمارستانها، کلیساها، مدارس، آتش نشانی های و مراکز ارائه دهنده خدمات عمومی همگی فروریختند یا در آتش می سوزند.
این گزارش همچنین می نویسد: ما هرگز نمی دانیم دقیقا چند نفر در این دو شهر کشته شده اند. در سال ۱۹۵۱، تیم های نظرسنجی ایالات متحده تخمین زدند که حداقل ۱۰۴۰۰۰ نفر جان خود را از دست دادند. در سال ۱۹۸۱، یک مطالعه دقیق به رهبری محققان ژاپنی تخمین زد که ۲۱۰۰۰۰ غیرنظامی کشته شده اند.
اگرچه بیش از ۹۰ درصد از مجروحان این حادثه تا ماه سپتامبر جان خود را از دست داده بودند، اما برای همه کسانی که جان سالم به در بردند، تاثیرات این بمب همچنان ادامه داشت. هزاران نفر از قربانیان این حادثه با مشکلاتی مانند تروما، مشکلات اجتماعی، سقط جنین، نقایص مادرزادی، لوسمی و سرطان در حال دست و پنجه نرم کردن بودند.
مادامی که بمب ها نمی توانستند بین رزمندگان و افراد بی گناه تمایز قائل شوند. از هر هفت نفر از کشته شدگان در هیروشیما، یک نفر کره ای بود. تقریباً ۲۰۰۰۰ نفر از قربانیان کره هایی بودند که به زور به اردوگاه های کار اجباری در ژاپن فرستاده شده بودند.
این بمبها همچنین شماری از اتباع کشورهایی مانند هلند، بریتانیا، استرالیا، آمریکا و شماری از اسرای خارجی را کشت.
نظرسنجی منتشر شده در ایالات متحده تخمین زده است که بیش از ۹۰ درصد از ۲۰۰ پزشک و ۱۸۰۰ پرستار در هیروشیما کشته یا زخمی شده اند. در میان قربانیان شماری از پرسنل و بیماران در ناکازاکی وجود دارد.
بمب های ایالات متحده همچنین باعث کشته شدن شهروندان آمریکایی در هیروشیما و ناکازاکی نیز شد. مشخص نیست که چه تعداد آمریکایی در این دو شهر کشته شده اند، اما قبل از جنگ، مهاجران آمریکایی از هیروشیما بیش از هر استان ژاپنی دیگر وارد شده بودند و به همین دلیل به دلیل روابط خانوادگی با شهر مرتبط بودند. پس از جنگ، حدود ۳۰۰۰ ژاپنی-آمریکایی به عنوان قربانیان بمب اتمی به کشورشان بازگشتند.
بر اساس این گزارش، ایالات متحده همچنین به قربانیان بمب اتمی ژاپن خدمات پزشکی ارائه نکرد. کمیسیون تلفات بمب اتمی، که برای تحقیق در مورد اثرات تشعشعات بر بدن انسان برای اطلاع از رویههای دفاع غیرنظامی ایالات متحده در جنگ سرد تأسیس شده است، سیاست عدم ارائه درمان پزشکی به قربانیان را حفظ کرده است.
ام. سوزان لیندی می نویسد: "ایالات متحده برای استفاده از سلاح اتمی در ژاپن عذرخواهی نخواهد کرد و بنابراین برای بازماندگان بمب گذاری ها که موضوع تحقیقات بیوپزشکی آمریکایی بودند، درمان پزشکی ارائه نمی کند. "
در ابتدا، کمیسیون از به اشتراک گذاشتن داده های خود با پزشکان ژاپنی که بیماران را معالجه می کردند، خودداری کرد. بهویژه در سالهای اولیه که تجهیزات پزشکی با کمبود مواجه بود، این سیاست باعث نارضایتی بازماندگانی شد که سوزان ساوتارد متخصص آمریکایی مینویسد، احساس میکردند «از آنها مانند حیوانات آزمایشگاهی برای اهداف علمی استفاده میشود».
تیمهای آمریکایی هزاران پرونده، اعضای بدن و نمونههای کالبد شکافیهای انجام شده توسط پزشکان ژاپنی و کمیسیون را جمعآوری کردند و به واشنگتن دی سی فرستادند، جایی که به مدت ۲۸ سال به عنوان اسرار دولتی باقی ماندند تا اینکه به ژاپن بازگردانده شدند.
در حال حاضر بسیاری از آمریکایی ها روایت مشترکی در مورد اینکه چرا ایالات متحده هیروشیما و ناکازاکی را بمباران کرد، دارند. آنها می گویند مقامات ایالات متحده مجبور شدند برای پایان دادن به جنگ، اجتناب از تهاجم ویرانگر و نجات جان سربازان آمریکایی و غیرنظامیان ژاپنی، بمب ها را رها کنند.
در سالهای پس از پایان جنگ، مقاماتی که بر بمبگذاریها نظارت داشتند، اظهاراتی را بیان کرده بودند که پشتوانه آن دروغ، سانسور و نژادپرستی بود.
در روزها و هفتههای پس از بمب گذاری، زمانی که مردم آمریکا برای اولین بار در مورد سلاحهای هستهای خبرهایی را شنیدند، مقامات ایالات متحده با تکذیب این اخبار، این مسائل را نادرست توصیف کردند.
در سال ۱۹۴۵، لزلی گرووز یک ژنرال آمریکایی به خبرنگاران آمریکایی گفت ادعای ژاپنیها مبنی بر اینکه مردم بر اثر تشعشع جان خود را از دست دادهاند درست است، اما تعداد کشته شدگان بسیار کم بود. او بعداً به سنا گفت که کشته شدن بر اثر قرا گرفتن در معرض تشعشعات روشی بسیار دلپذیر برای مردن است.
بعدها واحدهای اشغالگر ایالات متحده در ژاپن، کتابهای ژاپنی را سانسور می کردند. روزنامهها و تحقیقات علمی طبقهبندی شده را که حاوی گزارشهای دست اول بازماندگان یا اطلاعات مربوط به رادیواکتیویته بود، به این بهانه که «آرامش عمومی» را برهم میزند، منتشر کردند. همچنین عکسهای اندکی از قربانیان غیرنظامی بمبگذاریها برای عموم منتشر شد.
همچنین فیلمی که توسط یک خدمه ژاپنی گرفته شده بود برای بیش از ۲۰ سال توقیف شده بود. ایالات متحده همچنین به روزنامه نگاران آمریکایی اطلاعات نادرستی را در خصوص این حادثه داده بود.
در شب ۹ مارس ۱۹۴۵، هواپیماهای ایالات متحده ۱۶۶۷ تن مواد منفجره بر روی توکیو پرتاب کردند و ۱۵ مایل مربع از متراکمترین مایل مربع روی زمین را سوزاندند و باعث مرگ و میر مشابه بمباران هیروشیما شد.
تا آگوست ۱۹۴۵، تمام شهرهای بزرگ ژاپن به طور کامل یا میزان قابل توجهی ویران شده بود. هنگامی که "بمباران دقیق" اهداف صنعتی برای آمریکایی کافی نبود، آنها غیرنظامیان را هدف قرار دادند. ژنرال کورتیس لی می، که بمباران شهرهای ژاپن را فرماندهی می کرد هدف آمریکا را را به اختصار بیان کرد: "آنها را بمباران کنید و بسوزانید تا زمانی که آنها را متوقف کنید. "
همه اینها واقعیت است. هیچ یک از آنها تخریب هیروشیما و ناکازاکی را با سلاح هسته ای توجیه نمی کنند. حتی اگر همه این چیزها درست باشد و حتی اگر برای جلوگیری از تهاجم لازم بود بمبها را پرتاب کنیم.
در این گزارش آمده است: حتی اگر آنها به روایت رایج در مورد اینکه چرا دولتشان هیروشیما و ناکازاکی را ویران کرد، باور داشته باشند، آمریکایی ها همچنان باید از کشتن ده ها هزار غیرنظامی بی گناه توسط ایالات متحده پشیمان شوند. ما باید متاسف باشیم که بمب ها باعث کشته شدن کودکان، پزشکان، معلمان، رهبران مذهبی، اسیران جنگی متفقین و کارگران اجباری شده است.
باید متاسف باشیم که دولت آمریکا در مورد اثرات بمب دروغ گفته است. ما باید متاسف باشیم که روند سیاست گذاری سطحی و بی نظم بود. باید متاسف باشیم که دولت ما برای یافتن راه دیگری تلاش نکرد. در پایان این گزارش در خصوص عدم عذرخواهی بایدن از مردم ژاپن به دلیل وقوع حادثه هیروزشیما سه راهکار را برای وی یا رئیس جمهور بعدی این کشور پیشنهاد کرده است.
نخست اینکه یک رئیس جمهور می تواند بیان کند که ایالات متحده تعهدات خود را تحت قوانین درگیری مسلحانه درک می کند. آمریکا باید بمباران هیروشیما و ناکازاکی را غیرقانونی اعلام کند و متعهد شود دیگر چنین حمله ای را انجام نخواهد داد. این گفته باید غیرقابل انکار باشد.
همچنین ایالات متحده نباید قوانین جنگ را به گونه ای تفسیر کند که وقوع هیروشیما یا ناکازاکی دیگری را به دنبال داشته باشد. اظهارنظر رئیس جمهور مبنی بر اینکه هیروشیما و ناکازاکی تعهدات قانونی ما را نقض خواهند کرد، فرضیه ای علیه نظریه های حقوقی ایجاد می کند که عملیات مشابه را توجیه می کند و باید آغاز روندی برای بررسی برنامه های هسته ای باشد. بهترین راه برای جبران بمباران این است که اطمینان حاصل شود که هرگز دوباره تکرار نمی شوند.
دوم اینکه، دولت ایالات متحده می تواند اعلام کند که بمباران هیروشیما و ناکازاکی اشتباه بوده است.
تا به امروز، ایالات متحده اغلب در پاسخگویی جنایتکاران جنگی خود به دلیل نقض قانون درگیری های مسلحانه شکست خورده است. برای مثال، دونالد ترامپ، رئیسجمهور سابق ایالات متحده، که در مورد کشتن ۱۰ میلیون افغان و تهدیدات هستهای علیه کره شمالی صحبت میکرد، جنایتکاران جنگی محکوم را عفو کرد. متأسفانه، این تنها آخرین فصل در تاریخ طولانی معافیت بی شرمانه برای سربازان آمریکایی است که در کشورهای خارجی به تجاوز جنسی، شکنجه و قتل پرداخته اند. این الگویی است که عملاً برای بایدن غیرممکن است که «آمریکا را بار دیگر به نیروی پیشرو برای برقراری خیر در جهان تبدیل کند».
سوم، دولت ایالات متحده می تواند برای تخریب هیروشیما و ناکازاکی عذرخواهی کند. برخی از بازماندگان این حادثه مرگبار تقاضای عذرخواهی می کنند، در حالی که برخی دیگر این کار را نمی کنند. اگرچه دولت ژاپن در زمانی که اوباما در هیروشیما بود از این مساله که آمریکا از ژاپن عذرخواهی منصرف شد، اما نباید این اشتباه را مرتکب شویم که تصور کنیم بسیاری از ژاپنیها از عذرخواهی قدردانی نمیکنند.
عذرخواهی از کسانی که به آنها آسیب رسانده اید تنها فضیلت عذرخواهی محسوب نمی شود. وقتی برخلاف اصول خود عمل می کنیم، عذرخواهی این است که چگونه هویت خود را ترمیم می کنیم. ایالات متحده به عنوان یک کشور آماده عذرخواهی برای هیروشیما و ناکازاکی نیست. احتمالا هرگز هم آماده نخواهد شد. اگرچه فکر کردن به این دلیل به عنوان دلیلی برای عذرخواهی نکردن آسان است، در عوض باید آن را دلیلی برای این کار بدانیم.
دولت بایدن همچنین باید رویههایی را اصلاح کند که به رئیسجمهور اختیارات انحصاری برای استفاده هستهای میدهد و یک سیستم دقیقتر و فراگیرتر برای تأیید قانونی بودن دستور استفاده از سلاحهای هستهای ایجاد کند.
بسیاری از آمریکاییها احتمالاً تصور میکنند که قوانین و اخلاقیاتی که هدفگیری هستهای را هدایت میکنند، قبلاً تکامل یافتهاند، اما از بسیاری جهات، زرادخانه هستهای امریکا امروز هنوز همان چیزی است که هیروشیما و ناکازاکی را نابود کرده است.
ایالات متحده همچنان همان کشوری است که هیروشیما و ناکازاکی را ویران کرد. تا زمانی که به حقایق کاری را که انجام دادهاست اعتراف نکند، تا زمانی که بخاطر این اعمال جنایتکارانه مجازات نشود، و تا زمانی ضمانت عملی ندهد که دیگر هرگز چنین جنایتی انجام نخواهد داد، همواره احتمال تکرار جنایات قبلی وجود خواهد داشت.