در سالهای اولیه بعد از پیروزی انقلاب اسلامی که هنوز ثبات همهجانبه و فراگیر در کشورمان حاکم نبود، برخی گروههای ضد انقلاب به اقدامات مسلحانه علیه مردم مسلمان و انقلابی ایران روی آورده، فضاهای عمومی را ناامن کرده و در مواردی هم باعث شهادت یا مجروحیت مردم بیدفاع در شهرهای مختلف میشدند. در بین گروههای ضد انقلاب، دو جریان متخاصم؛ حزب دموکرات کردستان ایران و سازمان کومله بیشترین خصومت را با انقلاب اسلامی نوپا داشته و از هر فرصتی برای ضربه زدن به انقلاب اسلامی و آرمانهای مردم مسلمان ایران استفاده میکردند.
در آن زمان، اطلاعاتی که از درون این گروههای ضد انقلاب به بیرون و رسانهها مخابره میشد آنقدر کم بود که نشود بر اساس آن اطلاعات، شناخت دقیقی از جزئیات تشکیلات آنها به دست آورد، اما در همان زمان هم بودند افرادی فداکار و از جانگذشته که با به خطر انداختن جان خود، به درون این گروهکها نفوذ میکردند تا اطلاعات دستاولی از شبکه و تشکیلات سری آنها به دست آورند و با قرار دادن این اطلاعات در اختیار نظام جمهوری اسلامی، دشمنان نظام اسلامی را در پیشبرد نقشههای شوم خود ناکام بگذارند. یکی از این افراد، نادر کیانی است که خاطرات او از نفوذ به درون گروهکهای ضد انقلاب در کتاب «سیطره» به قلم کیانوش راغب گلزار نگارش یافته است.
کیانوش راغب گلزار که خود تجربه ۱۴ ماه اسارت در زندان کومله را دارد و بعد از آزادی، کتاب خاطرات خود را با عنوان «شنام» و خاطرات دو زندانی دیگر، امیر سعید زاده (سعید سردشتی) را در قالب کتاب «عصرهای کریسکان» و خاطرات یدالله خداداد مطلق را در کتاب «برده سور» به نگارش درآورده، تجربه موفقی در نگارش خاطرات اسرا از زندانهای کومله و دموکرات در کارنامه ادبی خود دارد. او این بار در کتاب «سیطره» به سراغ یک نیروی اطلاعاتی رفته که برای به دست آوردن اطلاعات به عمق مواضع گروهکهای ضد انقلاب نفوذ کرده و در این راه سختیها و مرارتهای بیشماری کشیده است.
کیانوش گلزار راغب در کتاب «سیطره» که حاصل ۳۰ ساعت مصاحبه و گفت وگو با نادر کیانی است، سعی کرده اسم واقعی افرادی را که روزگاری در اردوگاه ضدانقلاب بوده و بعد توبه کرده و به ایران بازگشتهاند، نیاورد و با نوشتن حرف اول اسمشان، حریمشان را حفظ کند. از آوردن نام شهر و روستای افراد شرور و بیبندوبار هم برای احترام به مردمان آن دیار خودداری کرده است.
کتاب «سیطره» در ۱۳ فصل روایت شده که فصلهای ابتدایی به دوران کودکی و نوجوانی و جوانی راوی اختصاص یافته است. نادر کیانی در ابتدا از پدربزرگ مادری خود، «اوستا تیمور» میگوید که در محله امیرآباد شهر بوکان از افراد سرشناس است.
همچنین از پدرش «علی» که نظامی و اهل مشهد بوده اما در بوکان با مادر نادر کیانی آشنا شده، ازدواج کرده و تولد نادر، شروع ماجراهایی است که در ادامه کتاب روایت میشود. نادر خود را «کُرد بوکانی» میداند و در سنین بالاتر علاقهمند به فعالیتهای اطلاعاتی میشود. نیروهای اطلاعاتی به دلایل مختلف حاضر به پذیرش او به عنوان یک نیروی اطلاعاتی که به درون شبکه و تشکیلات ضد انقلاب نفوذ کند، نمیشوند اما او به شکل خودسرانه این کار را طی میکند و به نیت جمعآوری اطلاعات از درون گروهکهای ضد انقلاب به مقر و عمق تشکیلات آنها نفوذ میکند.
در فصلهای مختلف کتاب، جزئیات این نفوذ و پیامدهای آن به طور مشروح بیان میشود. مدت زمان نفوذ نادر کیانی به اردوگاه حزب دموکرات کردستان ایران و سازمان کومله در اقلیم کردستان عراق حدود هفت سال طول میکشد و او در این مدت تا سطوح عالی سازمانی پیش رفته و حتی برای مدتی مسئول کل پذیرش این سازمان میشود و اطلاعات ارزشمند درون گروهی متعددی را به دست میآورد، اما در جایی از کار، گرفتار زندان اقلیم میشود و با تحمل رنج و مرارت زیاد، عاقبت به کشور باز میگردد و حاصل سالها تلاش و مجاهدت خود را در خدمت نظام جمهوری اسلامی ایران قرار میدهد.
اطلاعات ارزشمندی که پرده از مناسبات داخلی ضد انقلاب، هویت سران احزاب، فساد و فحشا و روابط داخلی و خارجی آنها برمیدارد و آگاهی از جزئیات فعالیتهای مغرضانه این گروهکها را به مراتب افزایش میدهد.
راوی در طول خاطراتش از همکاری مردم مذهبی عراق در جمعآوری اطلاعات از مقر ضدانقلابها هم میگوید: «مچ دو نفر را گرفتم که دست راستی ابراهیم علیزاده بودند. نفوذی بودند، ولی صدایش را در نیاوردم. شبکهای داشتم از مردم مذهبی و قابل اعتماد عراقی که به اردگاه کومله رفت و آمد داشتند. یعنی از ایران گرای آنها داده میشد و با هم کار میکردیم، آن هم نامحسوس.» در بخش پایانی کتاب، ۷۰ عکس و سند مرتبط با موضوع اثر ضمیمه کتاب شده است.
چاپ اول (۱۴۰۲) کتاب «سیطره» به قلم کیانوش گلزار راغب در ۲۸۴ صفحه با شمارگان ۱۲۵۰ نسخه و قیمت ۱۴۵۰۰۰ تومان از سوی انتشارات سوره مهر چاپ و منتشر شده است.