تاریخ انتشار: ۱۸ مرداد ۱۴۰۲ - ۰۸:۲۶

تهران- ایرنا- کارشناسان و اندیشکده‌های غربی وقوع تحولات سیاسی گسترده در آفریقا را خطرناک و موجب افزایش نفوذ روسیه در آن منطقه ارزیابی می‌کنند.

اوایل مردادماه بود که نیروهای گارد ریاست جمهوری نیجر «محمد بازوم» رئیس جمهور این کشور را در داخل کاخ ریاست جمهوری بازداشت و برکنار کردند و درنتیجه تحولاتی عمیق را در این کشور رقم زدند.

نیجر به عنوان بزرگترین کشور در منطقه غرب آفریقا حدود ۲۵ میلیون نفر جمعیت با اکثریت مسلمان دارد. این کشور با وجود داشتن منابع طبیعی فراوان بویژه اورانیوم، الماس، طلا و زغال سنگ به دلیل سیاست‌های استعماری مخصوصا از سوی دولتمردان فرانسه، از جمله فقیرترین کشورهای قاره و جهان به شمار می‌رود به نحوی که حدود نیمی از آنها زیر خط فقر زندگی می‌کنند. این کشور تا سال ۱۹۶۰ مستعمره فرانسه بود اما حتی پس از استقلال نیز نفوذ کاخ الیزه در امور این کشور برجسته بوده است.

اهمیت اقتصادی و سیاسی آفریقا در دوره معاصر به ویژه موقعیت سوق الجیشی نیجر موجب شده است تا قدرت‌های غربی حساسیت ویژه‌ای نسبت به تحولات در این کشور به ویژه کاهش نفوذ غرب در آن داشته باشند.

هراس غرب از گسترش نفوذ روسیه در آفریقا

«شورای روابط خارجی» آمریکا در گزارشی تصریح دارد کودتا در نیجر که زمانی شالوده تلاش‌های ضد تروریسم ایالات متحده در غرب آفریقا را تشکیل می‌داد دو تهدید را به همراه خود دارد نخست افزایش سطح بی ثباتی منطقه‌ای و مورد مهمتر خطر نفوذ بیشتر روسیه.

حدود دو هفته قبل بخشی از ارتش نیجر محمد بازوم را با استناد به شرایط امنیتی وخیم سرنگون کردند. کودتاچیان ژنرال «عبدالرحمن عمر چیانی» را به عنوان رئیس شورای انتقالی نیجر منصوب کردند. همزمان که تلاش‌های میانجی‌گرانه رهبر نیجریه و دیگر قدرت‌های منطقه‌ای و غربی در حال انجام است رهبران حکومت نظامی نیجر نسبت به مداخله خارجی هشدار می‌دهند. البته ابراز حمایت کشورهای همسایه بورکینافاسو، گینه و مالی از کودتا شرایط را پیچیده‌تر کرده است.

این اندیشکده مطرح آمریکایی در زمینه اینکه چه چیزی منجر به کودتا شد آورده است که پنج کودتای موفق علیه دولت شرایط سیاسی نیجر را از سال استقلال ۱۹۶۰ به بعد ناآرام کرده است. رئیس جمهور بازوم در سال ۲۰۲۱ مسالمت آمیز به قدرت رسید اما گفته می‌شود وی در روزهای آخر حضور در کاخ ریاست جمهوری به دنبال تغییرات گسترده در ارتش این کشور بود.

به اعتقاد کارشناسان نرخ فقر شدید بیش از ۴۰ درصدی، خشکسالی ناشی از تغییرات آب و هوایی و وضع بد کشاورزی در کنار تاثیرپذیری از هرج و مرج در لیبی، این کشور را بی ثبات کرده است. طبق ادعای کارشناس این اندیشکده، نیجر محور اصلی تلاش‌های منطقه‌ای ضد تروریسم ایالات متحده و فرانسه بود و دو کشور بیش از یک هزار نیرو را در سراسر این کشور مستقر کرده بودند و هنوز پایگاه‌های نظامی را برای جمع آوری اطلاعات در آنجا دارند. اما گزارش‌ها نشان می‌دهند که رهبر نظامی نیجر به شدت از این سطح حضور و عدم پیشرفت امور ناراضی است.

با اینحال کودتای نیجر در ادامه برخی تحولات سیاسی مهم منطقه رخ داده است. تصویر زیر نشان می‌دهد که این هفتمین کودتا در غرب و مرکز آفریقا از سال ۲۰۲۰ به بعد است.

شورای روابط خارجی در زمینه پیامدهای منطقه‌ای و بین المللی کودتا در نیجر آورده است: ناظران نگران هستند که روند روبه رشد حکومت نظامیان در کشورهای منطقه به تشدید بی ثباتی منطقه‌ای و تضعیف تلاش‌ها در مبارزه با گروه‌های افراطی منجر شود و به طور بالقوه باعث آوارگی بیشتر مردم خواهد شد و دریچه‌ای را برای نفوذ بیشتر روسیه در آفریقا باز می‌کند. اکنون کشورهای غربی مدعی هستند کنار گذاشته شدن آن ها از سوی حکومت‌های تازه، مبارزه با گروه‌های شورشی را تضعیف می‌کند و خشونت‌ها را افزایش می‌دهد.

طبق این تحلیل، یک نیجر منزوی اوضاع امنیتی را در کل منطقه بدتر می‌کند. با همین دیدگاه ایالات متحده، اتحادیه اروپا و سازمان ملل متحد همگی این کودتا را محکوم کرده‌اند؛ بانک جهانی برخی از کمک‌های توسعه‌ای را به حالت تعلیق درآورد و جامعه اقتصادی کشورهای غرب آفریقا، ضمن اعمال برخی تحریم‌ها تهدید کرد که با مداخله نظامی بازوم را به قدرت باز می‌گرداند. واشنگتن هم هشدار داد برهم خوردن شرایطی که شراکت آمریکا و نیجر را به خطر می‌اندازد، ممکن است باعث توقف کمک‌های آن به نیجر شود.

این اتاق فکر آمریکایی، تحولات آفریقا را فرصتی برای روسیه می‌داند تا به سرعت خلاء ایجاد شده را پر کند و خود را به عنوان یک شریک هم‌نظر با کشورهای منطقه در مخالفت با استعمار به نمایش بگذارد. طبق ادعای اندیشکده فوق، حتی ممکن است مسکو مزدوران گروه واگنر را که در مالی و دیگر مناطق آفریقا مستقر شده اند به نیجر بیاورد. تا قبل از این دولت بازوم رویکرد مثبتی به روسیه نداشت اما کارشناسان می‌گویند شاید حکومت نظامی آینده دیدگاه متفاوتی داشته باشد. نکته مهم برای دولت‌های غربی آن است که نیجر به عنوان دومین تولید کننده بزرگ اورانیوم در آفریقا، متحد جذابی برای روسیه خواهد بود زیرا کاخ کرملین مترصد نفوذ در کشورهای غنی از منابع این قاره است.

آفریقا به دنبال مشارکتی نوین و برابر

اندیشکده «شورای آتلانتیک» نیز در مورد تاثیر کودتای نیجر بر رقابت ژئوپلیتیک غرب در آفریقا آورده است تقریبا همزمان با سالگرد استقلال نیجر از فرانسه در سال ۱۹۶۰ کودتایی در این کشور به وقوع پیوست و در همان روز جمع زیادی از مردم در میدان استقلال در پایتخت نیامی حمایت خود را از کودتای بدون خونریزی اخیر اعلام کردند.

طبق گزارش این اتاق فکر آمریکایی، دولت‌های آفریقایی و شرکای غربی آنها از وقایع اخیر نیجر شگفت زده شده‌اند. هنوز کاخ الیزه در شوک قرار دارد زیرا کودتا در ادامه روند تحولات قبلی در مالی و بورکینافاسو رخ داد. در همین راستا برخی دولت‌های آفریقایی به پشتوانه قدرت‌های غرب به تهدید کودتاچیان می‌پردازند و بر لزوم بازگشت اوضاع به حالت عادی و سخن می‌گویند.

این حساسیت ویژه دلایل متعددی دارد که شاید مهمترین آن هراس جدی از خروج گروه پنج کشور منطقه ساحل آفریقا از گردونه نفوذ غرب باشد. به باور کارشناس شورای آتلانتیک از ۵ کشور این گروه، چهار مورد توسط چهار حکومت نظامی رهبری می‌شوند؛ بورکینافاسو، نیجر، مالی و چاد به تازگی انتقال غیردموکراتیک قدرت را تجربه کردند و تنها موریتانی باقی مانده است. نیجر پنجمین کشور در غرب آفریقا است که در سه سال گذشته شاهد وقوع کودتا بود.

شورای آتلانتیک تصریح دارد: تحول فوق و کودتاهای سال‌های اخیر در آفریقای غربی، نشان‌ می‌دهد تغییرات ژئوپلیتیکی قابل توجهی از عقب‌نشینی فرانسه تا تلاش روسیه برای ایجاد فرصت و احساس نیاز دولت‌های غرب آفریقا به حمایت بهتر از سوی متحدانشان در جریان است. اگرچه آفریقایی‌ها به صراحت نمی‌خواهند فرانسه یا دیگر شرکای غربی را از کشورهایشان بیرون کنند اما آنها به دنبال مشارکتی جدید بر مبنایی مطلوب‌تر توام با برابری هستند.

این اتاق فکر آمریکایی نیز از این امر نگران است که روسیه به سرعت از دولت‌های جدید در کشورهای تحت رهبری کودتا حمایت ‌کند و نقش خود را تا سطح یک شریک مهم برای این کشورها ارتقا دهد. مسکو مصمم است ثابت کند که پس از جنگ اوکراین منزوی نیست، بنابراین سعی می‌کند از آفریقا برای دور زدن تحریم‌های اقتصادی غرب استفاده کند. این اتفاق درحالی رخ می‌دهد که ایالات متحده برای حمایت از اوکراین و همچنین حفاظت از منافع استراتژیک خود، بر اروپا تمرکز دارد.