سرنوشت استفاده از تسلیحات شیمیایی و چرایی خودداری از کاربرد جنگافزارهای بیولوژیک در بسیاری مقاطع زمانی، از مسائل حلنشده در تاریخ امور نظامی است. در سالهای منتهی به جنگ دوم جهانی قدرتهای بزرگ نظامی انبوهی از تسلیحات شیمیایی ذخیره کردند، با این حال آن طور که برخی انتظار داشتند از این نوع تسلیحات استفاده نشد.
محدودیتهایی که مانع استفاده از تسلیحات شیمیایی و ترس از تلافیجوییها در آن دوره شد، بسیار شبیه به محدودیتهایی است که اکنون مانع استفاده کشورها از تسلیحات بیولوژیک میشود.
با وجود این ملاحظات و به رغم معاهدات مربوط به ممنوعیت این سلاحها، چهار دهه بعد از جنگ بزرگ دوم، جهان ناظری بیعمل برابر حملات شیمیایی رژیم بعث عراق علیه نیروهای نظامی و نیز شهروندان بیدفاع ایرانی از جمله کودکان بود.
تسلیحات شیمیایی البته در دهه ۱۹۶۰ محبوبیت خود را از دست داده بودند. در جریان جنگ ویتنام رسانهها، فعالان ضدجنگ و حتی برخی اعضای کنگره آمریکا مخالفتی سرسختانه با تمام تسلیحات بیولوژیکی و سمی را علنی ساختند.
در سالهای میانی سده گذشته، هم فرانکلین روزولت رئیسجمهوری آمریکا مخالفتش با سلاحهای بیولوژیک را علنی ساخته بود، هم آدولف هیتلر
مخالفان تسلیحات بیولوژیک؛ از روزولت و هیتلر تا هواداران بمب هستهای
رئیسجمهوری آمریکا در دوره جنگ دوم جهانی یعنی «فرانکلین روزولت» بارها بیان داشته بود که هم سلاحهای شیمیایی و هم تسلیحات بیولوژیکی، غیرانسانی بوده و نباید مورد استفاده قرار گیرند. نکته قابل تامل این که «آدلف هیتلر» نیز با استفاده از تسلیحات شیمیایی و بیولوژیکی مخالفت داشت.
در سال ۱۹۶۹، رئیس جمهور وقت «ریچارد نیکسون» تولید و انباشت تسلیحات بیولوژیکی از طرف ایالات متحده را محکوم و فرمان منع توسعه بیوتکنولوژی نظامی را صادر کرد. در دهه ۱۹۹۰، چشمانداز بیوتروریسم «بیل کلینتون» چارچوب لازم برای برنامههای آمادهسازی و افزایش عملیاتهای اطلاعاتی و تجسسی در این زمینه افزایش داد تا از احتمال بروز حملات بیولوژیک جلوگیری شود.
در طول سالیان، یکی از عوامل بازدارنده در استفاده از این تسلیحات، خود ارتش بوده است که سهم قابل توجهی در تولید تسلیحات شیمیایی و بیولوژیکی دارد. فرماندهان نظامی، اگر تصمیمگیری برعهده خودشان باشد، تسلیحاتی را ترجیح میدهند که قابل پیشبینی بوده و تأثیر فوری داشته باشند. دریادار «ویلیام لای» مشاور نظامی ارشد روزولت و سپس «هنری ترومن» در مخالفت با تسلیحاتی که شهروندان را هدف قرار میداد، مصرّ بود. دیگرانی که تسلیحات هستهای را پذیرفته بودند، با برنامههای شیمیایی و بیولوژیکی مخالف بودند.
تسلیحات شیمیایی که نسبت به عوامل بیولوژیکی تأثیر کمتری داشتند، در ارتباط با هدفگیری معایبی به همراه داشتند و این معایب استفاده از آنها را محدود میکرد. تسلیحات بیولوژیک هم مشکلات خاص خود را داشتند. یکی از مشکلات فنی جدی تعییین کردن میزان دوز مناسب برای یک عامل بود؛ برای مثال اینکه چه مقدار اسپورهای استنشاقی برای سیاه زخم لازم است تا یک جمعیت مشخص از افراد در معرض خطر را به کام مرگ بکشد.
فرماندهان نظامی، اگر تصمیمگیری برعهده خودشان باشد، غالبا تسلیحاتی را ترجیح میدهند که قابل پیشبینی بوده و تأثیر فوری داشته باشند
ملاحظات و محاسبات تولید و کاربرد تسلیحات نامتعارف
برای مشخص کردن اینکه عوامل تسلیحات بیولوژیکی تا چه میزان بر یک جمعیت متخاصم تأثیرگذار است، پژوهشهای حیوانی مکرری انجام شده است. البته ارتش ایالات متحده توانست با آزمایش روی نمونههای انسانی، سناریوهای تهاجمی دقیقتری را بررسی کند.
یک مساله مهم دیگر دست یافتن به هدفگیری دقیق یا حتی تقریبی بود. ذرات معلق هوایی آلوده به محض آزاد شدن، در جریانهای هوایی به ویژه بر فراز شهرها، قرار میگیرند؛ جابهجایی هوا و عوارض سرزمینی میتواند به این ابهام بیافزاید که آیا جمعیت مورد نظر تا چه حد هدف اصابت حمله خواهند بود و درگیر آن خواهند شد.
هیچ رهبری، نظامی یا غیرنظامی، استفاده از تسلیحات شیمیایی یا بیولوژیکی را بدون در نظر گرفتن خطر احتمال اقدام تلافی جویانه، در دستور کار قرار نمیدهد. به طور خاص در استفاده از تسلیحات بیولوژیکی بدون شک احتمال مقابله به مثل وجود دارد که نتایج آن حتی نامشخصتر از زمان استفاده از تسلیحات شیمیایی است. چه کسی میداند که قرار است یک نوع طاعون قرون وسطایی رها شود یا بیماری جدیدی مورد استفاده قرار میگیرد که دشمن طراحی کرده است؟
در محاسبات قدرتهای بزرگ برای تسلیحات شیمیایی و بیولوژیک، واکنشهای بازیگر سیاسی غیرعقلایی نیز باید در نظر گرفته شود. برای مثال متحدین تحلیل کرده بودند که هیتلر در روزهای پایانی جنگ و زمانی که نیروهایش تحلیل رفتهاند، از تسلیحات شیمیایی استفاده خواهد کرد. ایالات متحده همین پیشبینی را در جنگ سال ۱۹۹۱ خلیج و اشغال سال ۲۰۰۳ عراق، در مورد صدام حسین داشت. این نوع «انتظارات ترکیبی» که تصمیمات مربوط به تسلیحات هستهای را تحت تأثیر قرار داد، در تصمیمگیری در مورد عدم استفاده از تسلیحات بیولوژیکی در میدان جنگ هم خود را نشان داده است.
با گذر زمان، جاهطلبیهای بیولوژیک در حوزه نظامی بیشتر شده و از برنامههای هستهای از نظر گستره و توان تخریب، پیشی گرفته است. با این حال دموکراسیهای غربی اولین کشورهایی بودند که ظاهرا داوطلبانه برنامههای بیولوژیکی تهاجمی را محکوم کردند
در بیشتر سالهای سده گذشته، محدودیتهای مشابهی که از کاربرد تسلیحات شیمیایی جلوگیری کرد، در طول سالیان متمادی خطر استفاده از تسلیحات بیولوژیک را نیز کاهش داد. با این حال شماری از دانشمندان، مقامات دولتی و افسران نظامی در کشورهای بزرگ از این محدودیتها عبور کردند. با استفاده از شرایط حاصل از جنگ یا روی کار آمدن دولتهای نظامی، این افراد توانستند برنامههای تسلیحات بیولوژیکی محرمانهای را راهاندازی و حفظ کنند. در نبود شفافیت سیاسی و نظارت، چنین اقداماتی امکانات بروکراتیک لازم را نیز به دست آورد و در نتیجه بیش از پیش خود را مخفی ساخت و از ارزیابی و بازرسی گریخت.
تصویری از رژیمها و بازیگران توسعه تسلیحات بیولوژیک
دانشمندان و از آنان مهمتر ذینفعانی که تلاش داشتند تا از میکروبیولوژی برای اهداف نظامی استفاده کنند، بازیگران کلیدی برنامههای تهاجمی مخفی بودند. اسناد مختلف میگوید در مواردی حتی یک یا دو دانشمند کلیدی، مقامات دولتی را در کشورهای غربی متقاعد کردهاند تا فرایند تحقیق و توسعه را آغاز کنند. سپس آنان در کنار دانشمندان و مهندسان کار را در بخش آئروبیولوژی (زیستشناسی هوا)، پژوهشهای بیماریهای مسری و تخمیر صنعتی ادامه دادند و حتی روی طراحی مهمات لازم و آزمایش آن نیز کار کردند.
چگونه بیولوژیستها و پزشکان توان خود را صرف ساخت تسلیحاتی میکنند که مردم عادی را به منظور کشتن و از بین بردن، هدف میگیرند. تنها چند یادداشت و سند در مورد دلایل اخلاقی این دانشمندان وجود دارد که میگوید احتمالاً همانند دانشمندان هستهای معاصر در داخل جوامع بسته و غیرچالش پذیر از نظر حرفهای زندگی کردهاند. شباهتهایی قابلتامل میان افرادی که بعضا در اردوگاههای متخاصم قرار داشته و وابسته به ایدئولوژیهای متفاوتی بودهاند.
فضای سیاسی مربوط به برنامههای تسلیحات بیولوژیکی بسیار متفاوت است. از دموکراسیها تا دیکتاتوریها و دولتهای تمامیتخواه نشان دادهاند خواهان برنامههای تهاجمی هستند و به ارتشهای خود اجازه گسترش آنها را میدهند ؛حتی در زمانی که صلح برقرار است.
این برنامهها که همواره حاشیهای و منابعشان متفاوت با تسلیحات متعارف یا هستهای بوده، در واقع ادامه و استمرار برنامههای شیمیایی گذشتهاند. با گذر زمان، جاهطلبیهای بیولوژیک در حوزه نظامی بیشتر شده و از برنامههای هستهای از نظر گستره و توان تخریب، پیشی گرفته است. با این حال دموکراسیهای غربی اولین کشورهایی بودند که ظاهراً داوطلبانه برنامههای بیولوژیکی تهاجمی را محکوم کردند. هر یک از آنها ـ فرانسه، انگلستان و ایالات متحده ـ قدرتهای هستهای بودند که حداقل یک سلاح با قدرت تخریب جمعی در اختیار داشتند و از مفهوم جنگ کثیف آینده عبور کرده بودند. در مقابل، اتحاد جماهیر شوروی که خواهان حفظ تمام گزینههای استراتژیک بود، تنها به این دلیل که عمرش به پایان رسیده بود، تسلیحات بیولوژیکی را رها کرد درست همانند امپراطوری ژاپن، آفریقای جنوبی دوره آپارتاید و عراق در دوران صدام.