به گزارش خبرنگار سیاست خارجی ایرنا، «breaking news» یا خبر فوری، «کریستین امانپور»، مجری با سابقه شبکه خبری سی ان ان، شامگاه پنجشنبه ۱۹ مرداد را به یکی از پرخبرترین، ساعات ماههای اخیر تبدیل کرد. تبادل زندانیان میان ایران و آمریکا و آزادسازی داراییهای ایران در کره، گرچه پیش از این از سوی نیویورکتایمز، دیگر رسانه آمریکایی هم مطرح شده بود اما خیلی زود به تیتر بسیاری از رسانههای خبری جهان هم تبدیل شد تا همزمان با بسته شدن یکی از مهمترین پروندههای مفتوح میان ایران و آمریکا، پرونده خبری گستردهای با واکنشهای بسیار گشوده شود.
نگاه انساندوستانه به موضوع تبادل زندانیان
موضوع تبادل زندانیان میان ایران و کشورهای غربی فارغ از تمام تحلیلهای سیاسی، برای جمهوری اسلامی ایران، مفهومی انساندوستانه داشته و عمده به اصطلاح «راه آمدن»های تهران با پایتختهای غربی در این حوزه، ناظر بر همین رویکرد انسان دوستانه است. یادآوری این مهم در بحبوحه تبادل زندانیان میان ایران و آمریکا ضروری است. براساس اطلاعاتی که تاکنون از منابع معتبر ایرانی و خارجی مخابره شده است، سیامک نمازی، مراد طاهباز و عماد شرقی سه زندانی از مجموع پنج زندانی هستند که در فرآیند مبادله زندانیان میان ایران و آمریکا از آنها نام برده شده و دو زندانی دیگر همچنان گمنام هستند و به زودی گمانهزنیها درباره نام و نشان آنها هم در رسانهها آغاز خواهد شد.
نمازی تاجر ایرانی-آمریکایی به جرم ارتباط با دولت متخاصم آمریکا، سال ۱۳۹۵ بازداشت شد، طاهباز از محکومان پرونده موسوم به محیطزیست سال ۱۳۹۶ با جرمی مشابه جرم نمازی و در نهایت شرقی هم در سال ۱۳۹۹ به جرم جاسوسی دستگیر و هرکدام به ۱۰ سال زندان محکوم شدند. این زندانیان تا زمان اطمینان از انجام تعهدات آمریکا، در ایران و در یکی از هتلها اقامت خواهند داشت.
مروری بر دیپلماسی عزت دولت سیزدهم
بلوکهسازی داراییهای ایران در کشورهای مختلف جهان، رویهای است که ایالات متحده آمریکا، از همان ابتدای پیروزی انقلاب اسلامی آغاز کرده و نزدیک به چهاردهه آن را ادامه داده است. تکرار رویه کاخ سفید و انسداد داراییهای یک ملت به بهانههای مختلف، غیرقانونی و ظالمانه، بارها با اعتراض جمهوری اسلامی ایران روبرو شد اما تکرار آن سبب گره خوردن پروندههای مختلف با این موضوع شد. ایالات متحده آمریکا بارها به بهانه آزادسازی این داراییها تلاش کرد از جمهوری اسلامی ایران باجخواهی کند.
فرآیند آزادسازی منابع مالی ایران حتی با وجود برجام هم به درستی پیش نرفت و بسیاری از اموال ایران به رغم تمام وعدهها و همراهیهای دولت وقت، همچنان در بخشهای مختلف جهان مسدود ماند. سیاست یا باج یا انسداد، در دولت سیزدهم برتابیده نشد و از همان نخستین روزهای آغاز مسئولیت، وزارت امور خارجه تمام تلاش خود را به کار بست تا از تکرار آن پیشگیری کند. اهمیت کار دولت سیزدهم در آزادسازی داراییهای بلوکه شده ایران زمانی مشخص میشود که بدانیم، این آزادسازی در دولت قبل با هر ترفندی به نتیجهای نرسید.
حتی وقتی که کشتی کرهای به دلایل محیط زیستی توقیف شد و خود سئول آن را به اموال بلوکه شده ایران ربط داد، حتی وقتی که «چانگ سای کیون» نخست وزیر کره جنوبی به ایران آمد و وعده آزادسازی داراییها را داد و معاون اول وقت و دیگر مسئولان هم از او خواستند که این داراییها در اسرع وقت آزاد شود. داراییها مسدود ماند تا دولت سیزدهم با تمام ابزارهای سیاسی و حقوقی، راهی متفاوت و البته عزتمندانه را بپیماید. راهی که سرانجام این داراییها را در اختیار بانک مرکزی جمهوری اسلامی قرار داد.
در طول دو سال گذشته وزارت امور خارجه و شخص رئیسجمهور میزبان میانجیگران بسیاری در پرونده آزاد سازی داراییهای ایران و زندانیان دو تابعیتی بود که عمان و قطر از مهمترین این میانجیگران بودند. سفرهای متعدد وزرای خارجه عمان و قطر به ایران (که گاهی دو سفر در ماه هم انجام میشد) و نیز سفرهای «حسین امیرعبداللهیان» به مسقط و دوحه، نشان واضح تلاشها برای آزادسازی داراییهای ایران بدون باجیدهی به آمریکا بود. تلاشهایی که معمولا در سکوت کامل خبری و بدون ایجاد هیاهو و پروگاندای رسانهای پیش میرفت و به قدری مسکوت و محرمانه بود که خبر آزادسازی داراییهای ایران و تبادل زندانیان، شوک خبری بزرگی برای بسیاری بود.
این شوک زمانی قابل تأمل است که بدانیم بسیاری از تحلیلگران این عرصه با توجه به مجموع رویدادهای هفتههای اخیر مانند افزایش نیروهای آمریکا در منطقه، امکان این تفاهم و تبادل را چندان محتمل نمیدانستند. حال آزادسازی داراییهای ایران و بازگشت تعدادی از ایرانیانی که به بهانههای واهی در زندانهای آمریکا محبوس بودند نشان میدهد که دولت سیزدهم با دیپلماسی هوشمندانه، در سکوت بر سر اصول خود ایستاد و در مسیر حراست از منافع ایران نه تنها زبان دنیا را بلد بود، بلکه پافشاری بر این منافع را به بسیاری از ژستهای رسانهای ترجیح داد.
جو به ساز ایران رقصیده است!
مروری بر مجموع واکنشهای صورت گرفته از سوی مقامات آمریکا، نشان میدهد که درباره این آزادسازی و تبادل زندانیان، مواضع مختلفی در واشگتن وجود دارد. رقبای «جو بایدن» معتقدند که او به ساز ایران رقصیده است و همین اهمیت این آزادسازی و تبادل را به خوبی نشان میدهد. تام کاتن، سناتور جمهوریخواه آمریکا از این تبادل عصبانی است، مایک پامپئو، وزیر خارجه سابق آمریکا مدعی شده، ایران نباید از گروگان نگه داشتن آمریکاییها منتفع شود،
جیم ریش، عضو ارشد کمیته روابط خارجی مجلس سنای آمریکا هم با این ادعا که از سرازیر شدن پول به سوی ایران نگران است، به این آزادسازی واکنش نشان داده است و کلاودیا تنی، عضو مجلس نمایندگان آمریکا هم موضعی مشابه اتخاذ کرده است. این موضعگیریها درحالیست که آنچه از بانکهای کره جنوبی آزاد شده و به بانکی در قطر انتقال و در اختیار بانک مرکزی ایران قرار داده شده، دارایی خود ایرانیان است و پولی نیست که به ادعای سناتورهای کاخ سفید، آمریکا آن را به ایران داده باشد. در همین راستا از تلآویو هنوز موضعگیری خاصی گزارش نشده اما بسیاری از کشورهای دیگر از این کاهش تنشها استقبال کردهاند.
راهی برای مذاکرات بیشتر؟
با گذشت ۷۲ ساعت از خبر آزادسازی پولهای بلوکه ایران در کره جنوبی و تبادل زندانیان، هنوز نمیتوان درباره آینده این توافق شفاف سخن گفت. گروهی از تحلیلگران این تفاهم را که روی کاغذ نیامده و نخواهد آمد، مقدمهای برای تفاهمات دیگر دانستند و از این رو گمانهزنی برای آغاز دور تازهای از مذاکرات آغاز شد. به نظر میرسد با توجه به اینکه بایدن باید خود را برای انتخابات دشوار ۲۰۲۴ میلادی آماده کند، یکی از مهمترین دغدغههای او یافتن راهحلی در پرونده ایران خواهد بود. ایرانی که برسر اصول خود ایستاده و به رغم خبرسازیها درباره برنامه هستهای خود این برنامه را با دقت و براساس منافع خود پیش میبرد. «پلن بی» یا «پلن سی» یا هر نام دیگری در پروسه مذاکرات ایران و آمریکا تیتر شود، ایستادن ایران بر اصول خود، اصل داستان هرگونه مذاکره و توافقی خواهد بود.
رقابت سیاسی به بهای زیر سوال بردن عزت ایران؟
پیشخور شدن دلارها، عدم دسترسی ایران به منابع خود، نفت در برابر غذا و تحلیلهای مبتنی بر کینه سیاسی این روزها در رسانههای رقیب دولت گرچه نشر و بازنشر میشود اما این قبیل تحلیلها، بیش و پیش از آنکه در راستای منافع ملی باشد، در مسیر رقابتهای سیاسی قابل تفسیر است. آنچه در پروسه آزادسازی منابع ایران اهمیت ویژه دارد و حافظ منافع ملی خواهد بود، عبور از کشاندن پای رقابتهای سیاسی به میدان منافع ملی است. واقعیت آن است که دولت برای اداره کشور از یک سو باید انرژی خود را صرف پیشبرد برنامههای خود کند و از سوی دیگر ریلگذاریهای اشتباه پیشین را جبران. از این رو برای رقبای سیاسی هم اگر در عمل و نه در سخن نگران منافع ملی هستند، باید بی هیچ شرط و پیششرطی از هرگونه آزادسازی و حراست از منافع ملی استقبال کنند. اینگونه زیر سوال بردن اقدامات دولت و بهانهجوییهای سیاسی و تحلیلهای فاقد پشتوانه متقن، نه دولت سیزدهم که عزت ایران را زیر سوال خواهد برد.