ساری- ایرنا- تمرکز رسانه‌های معاند روی مازندران اتفاقی یا بدون برنامه نیست بلکه آنان بدنبال ایجاد نافرمانی اجتماعی در قشر جوان و تغییر بستر اعتقادات و باورهای دینی هستند

به گزارش خبرنگار ایرنا، کسی تردید ندارد که مازندران مانند تهران، محور تردد گسترده از سراسر کشور و حتی گردشگران بین المللی است به همین دلیل انعکاس جهانی اتفاقات در مازندران همتراز پایتخت امری قطعی بوده و میزان بهره وری سیاسی این اتفاقات توسط رسانه‌های غول پیکر نیز بسیار گسترده‌تر از سایر استان‌ها است.

مازندران رکورددار حضور، استقرار و عبور گردشگران در سال‌های اخیر با آمار باورناپذیر ۳۵ تا ۴۰ میلیون نفر در تعطیلات و فصول گرم سال به نوعی سوپاپ اطمینان برای کاهش فشار جمعیت در پایتخت است و اگر چنین امکان و انتقال نرم جمعیت پایتخت نشین فراهم نباشد، تصور کنید که تهران می‌تواند چگونه باشد.

مازندران با جمعیت قریب به ۳.۵ میلیون نفر به تناسب مساحتش، یکی از متراکم‌ترین استان‌ها و به لحاظ کثرت جمعیت نیز یکی از جوانترین استان‌های کشور است که هم در زمان انقلاب، هم در دوران دفاع مقدس، هم در حوادثی مثل ۶ بهمن آمل و دفاع از حرم، یکی از پرافتخارترین استان‌های کشور محسوب می‌شود، استانی که با تقدیم نزدیک به ۱۰ هزار و ۵۰۰ شهید، شناسنامه بسیار معتبری دارد و در لبیک به فراخوان‌های نظام بخصوص در مواردی مانند انتخابات و ۲۲ بهمن و روز قدس، عملکرد غرورانگیزی داشته و دارد و حتی بعنوان الگو در سایر استان‌ها شناخته شده است.

مازندران دارای اقلیم استثنایی و جذاب با شاخصه های، دریا، جنگل، جلگه و آب وهوای معتدل است اما با توجه به حجم بالای حضور گردشگران با فرهنگ‌های متفاوت و حتی معارض، احتمال آمادگی ذهنی مازندرانی‌ها برای استقبال از ارتکاب به رفتارهای اعتراضی نیز زیاد است به همین خاطر در حوادث و فتنه‌های سال‌های اخیر برای شکستن اراده ها، تغییر باورها، جابجایی مواضع، تحقق استحاله و الحاق جمعیت جوان به آشوبها، شاهد تلاش‌های بی وقفه فعالان شبکه‌های معاند و تیم‌های اعزامی تشکیلات تروریستی بخصوص منافقین برای سقوط مازندران به دامن استکبار جهانی و صهیونیسم بین المللی بوده و هستیم.

التهاب اجتماعی نتیجه طبیعی جمعیت جوان در مسائل اجتماعی و بحرانها است و خاصیت چنین جمعیت باروت گونه‌ای که مستعد انفجار در صورت روشن شدن یک چوب کبریت ساده هستند سبب شده است بزرگترین و مرموزترین شگردهای معاندان رسانه‌ای مانند خبرسازی، دروغ پردازی، شایعه افکنی، تهمت افشانی و تخریب ذهنیت‌های مثبت و جایگزین کردن ذهنیت‌های منفی این قشر را نشانه بگیرد و جالب اینجاست که این رسانه‌ها برای ترور فکری جوانان مازندرانی از هر نوع شگردی استفاده کرده و می کنند که بطور نمونه می‌توان به موارد ذیل اشاره کرد.

۱-قالب کردن تصویری از سیل نیکاراگوئه بعنوان سیل در جاده چالوس و بلافاصله انجام تحلیل‌هایی مبنی بر بی عرضه بودن مدیران و مهم نبودن جان مردم در شرایطی که اساسی‌ترین اقدامات و پرهزینه‌ترین پروژه بزرگراه سازی نظام مربوط به همین بزرگراه شمال است.

۲- القاء عدم استقبال آملی‌ها از جشن سراسری عید سعید غدیر با ارائه یک عکس مربوط به ساعت‌ها قبل از شروع مراسم، در حالیکه آمل یکی از بزرگترین جشن‌های غدیری در مازندران را به نام خود ثبت کرد.

۳-القاء عدم استقبال مازندرانی‌ها از عدم برگزاری مراسم عزاداری اباعبدالله الحسین (ع) در صورتی که شورانگیزی و جمعیت حاضر در تاسوعا و عاشورای امسال در تمامی شهرها و روستاهای مازندران کاملا استثنایی و بی نظیر بود.

۴-شایعه موجودی چند میلیاردی حساب بانکی آیة الله شهید سلیمانی در حالیکه موجودی حسابش در حد حقوق کارمندی واریزی به بانک بوده است

۵-القاء همخوانی ترانه “برای” توسط دختران رامسری و بابلسری با یک تصویر برای دو شهر که هر دو مورد نیز تقلبی بوده است

۶-القاء درگیری خشن مأمورین با کشف حجاب کنندگان با وارونه نشان دادن صحبت‌های فرمانده انتظامی مازندران که در خصوص برخورد قاطع با سارقان مسلح در بابلسر گفته شده بود

۷-ابجاد التهاب و اعتراض اجتماعی و محیط زیستی به بهانه احداث کارخانه پتروشیمی در میانکاله بهشهر که ماهرانه فاصله ۴.۵ کیلومتری پتروشیمی تا میانکاله را حذف کرده و طوری القاء می‌کنند که‌گویا پتروشیمی در وسط میانکاله در حال ساخت است.

همه این دست و پا زدن‌های رسانه‌ای در خصوص استانی بنام مازندران، اولا نشان از بصیرت بالای مردم و جوانان مازندرانی دارد که خوشبختانه گوش آن‌ها بدهکار اراجیف و جوسازی‌های معاندین نیست.

ثانیا دروغ بودن خبرها و مانور کاذب روی موارد غیرواقعی است که الحمدالله هیچ استقبالی از دلقک بازی‌های رسانه‌ای نشده و مردم به عینه جمعیت‌های غدیری و عاشورایی را دیده و نمی‌توانند دیده هایشان را انکار کنند

ثالثا مشت محکم مازندرانی‌ها به وطن فروخته‌ای بنام مسیح علی نژاد بوده که علیرغم همه نمایش ها، هم از سوی خانواده مذهبی اش طرد شده و هم مردم مازندران با پشتکرد معنادار به وی و امثال وی نگذاشتند دامن پاکشان به انتساب یک فاسد بیگانه پرست لکه دار شود.

نکته‌ای که ذکر آن را در این مجال لازم می‌دانم، درک دشمن از موقعیت بالای مازندران در محاسبات ملی است که همیشه همراه، پشتیبان و حامی نظام و در یک کلام ذوب در ولایت بوده و در همه امتحان‌های سخت، نمره قبولی گرفته و الگوی ماندگار آن‌ها شهدای قهرمان مازندرانی هستند که از اعتقادات راسخ برخوردار بوده اند، اما نباید از این واقعیت هم غافل شد که استراتژی دشمن، استراتژی دارکوبی است و در این استراتژی، دشمن تا بی نهایت به تأثیرگذاری بر مخاطبان امیدوار است و از این رو مثل دارکوب روی فکر مخاطب نوک می‌زند و منتظر پیداکردن منفذی برای رسوخ و نفوذ به اعماق اندیشه مخاطبان خویش است.

سلسله فتنه‌ها نیز از همین استراتژی تبعیت می‌کنند و هدفشان شکار مرحله‌ای مخاطبان است و برای همین علیرغم شکست در فتنه‌های قبلی باز هم فتنه سازی کرده و به ریزش نیروها از بدنه نظام امیدوار می‌مانند و با توجه به نزدیک شدن به سالگرد اغتشاشات و بدنبال آن بازگشایی مدارس مجددا بر طبل تناسخ ذهنی مخاطبان خواهند کوبید.

منظور از طرح موضوع آخر این است که ما حق غرور نسبت به توفیقات گذشته را نداریم، بلکه باید با استراتژی جهاد تبیین، روشنگری مستمر را در دستور کار خود قرار داده و با ذکاوت و هوشمندی پویا، گام به‌گام به دفاع از ارزش‌ها و پرداخته و همزمان با اتخاذ استراتژی تبلیغ تهاجمی، مبانی فکری دشمن را هدف قرار داده و مانع از انعطاف افکار عمومی در قبال ترفندها و فریب‌های پروپاگاندایی آن‌ها بشویم.
در فراز پایانی باید تأکید کنم که تمرکز رسانه‌های معاند روی مازندران نه اتفاقی است و نه بی برنامه و از این لحاظ ما هم باید در برابر دشمن برنامه ریز، با برنامه و حساب شده عمل کنیم تا واژه غافلگیری بر ما اطلاق نشود ما در برهه‌ای پنجه در پنجه دشمنان داخلی و خارجی نهاده ایم که اشتهار به اداره جنگ شناختی و جنگ اراده‌ها دارند و الزاما ما هم باید خودمان را به سلاح‌های اندیشه محور تجهیز کنیم.
در پایان یادآور می‌شوم که خبرها یا کاملا ساختگی هستند و یا روی خبرهای کوچک و غیر مهم سوار می‌شوند و از این جهت هوشمندی منتسبین به نظام را برای نیفتادن به تله‌های تصنعی دشمن توصیه می‌کنم و آن اینکه این روزها تا انتخابات اسفند ماه، رسانه‌های بیگانگان و معاندین، مثل گرگ‌ها و روبهان در کمین نشسته و منتظر شکار خبرهای قابل پردازش برای ایجاد اسم رمزهای شورش و یا ایجاد استیصال و ناامیدی و وادادن‌های میدانی دستگاه‌های کلیدی نظام هستند و از این رو مدیریت رفتار، کلیدی‌ترین واژه نهایی حقیر به مخاطبان است.