تهران- ایرنا- دیپلمات پیشین ایران در افغانستان در دوسالگی تسلط طالبان بر این کشور می‌گوید: یکی از اهداف آمریکا از بازگشت طالبان به حکومت در افغانستان این بود که این کشور قلمرویی برای رقیبان خود نباشد به همین دلیل حکومت قبیله‌ای را در این کشور استقرار داد.

دو سال پیش درهمین روزهای مردادماه هنگامی که ناتو به رهبری آمریکا نیروهای خود را از افغانستان خارج می‌کرد، گروه طالبان بدون رویارویی یا مقاومت جدی نیروهای نظامی دولتی، بسیاری از نقاط مختلف این کشور از جمله کابل را به تصرف خود در آوردند. اشرف غنی رئیس جمهوری وقت هم که کشور را از دست رفته می‌دانست، بسرعت از آن گریخت.

طالبان روز سه‌شنبه ۲۴ مرداد ماه با انتشار بیانیه ای دومین سالگرد بازگشت خود به قدرت و تسلط بر کابل و آنچه به گفته آنها «برقراری امنیت در سراسر کشور» تحت لوای یک نظام اسلامی است را جشن گرفتند.

گروه پژوهش ایرنا همزمان با دوسالگی تسلط طالبان در افغانستان با «محسن روحی‌صفت» به گفت‌وگو نشست که درادامه آن را می‌خوانیم.

روحی صفت در گفت‌وگو با پژوهشگر ایرنا می‌گوید: یکی از این اهداف این بود که افغانستان نباید قلمرویی باشد که مورد استفاده و منفعت کشورهای رقیب آمریکا قرار گیرد مانند چین که با افغانستان مرز مشترک دارد یا ایران و روسیه که از طریق آسیای مرکزی این ارتباطات را دارد. اگر افغانستان نتوانست حضور نظامی آمریکا را تحمل کند یا کسانی که در حکومت بودند نتوانستند کارها را پیش ببرند این بدان معنا نیست که رقبا بتوانند فضا را به نفع خود داشته باشند.

یکی از این اهداف این بود که افغانستان نباید قلمرویی باشد که مورد استفاده و منفعت کشورهای رقیب آمریکا قرار گیرد مانند چین که با افغانستان مرز مشترک دارد یا ایران و روسیه که از طریق آسیای مرکزی این ارتباطات را داردوی اظهار می‌دارد: وضعیت غرب آسیا در حال حاضر تغییراتی کرده است، به ویژه در منطقه افغانستان و پاکستان که در شرق ایران قرار دارند، این تغییرات ناشی از یک سری ایده‌ها و تفکراتی است که در سطح بین‌الملل بین قدرت‌های بزرگ همچون آمریکا و انگلیس شکل گرفته است.

این کارشناس می‌گوید: لذا بایستی بتوانیم تحولات بین‌المللی را بشناسیم، در غیراین صورت نمی‌توانیم به خوبی وضعیت تغییرات در منطقه را تحلیل کنیم. آمریکا با حضور ۲۰ ساله در افغانستان وقتی در زمان اوباما به این نتیجه رسید که از طریق نظامی نمی‌تواند اهداف خود را در افغانستان و منطقه تامین کند به فکر تغییر استراتژی افتاد و این تغییر استراتژی این بود که از حضور نظامی خود بکاهد و از طریق دیگر، کنترل از راه دور یا حتی حریم هوایی افغانستان که اکنون در اختیار آمریکا است یا از طریق برخی کشورها همچون پاکستان به دنبال اهداف خود باشد.

کارشناس ارشد شبه قاره اظهار می‌دارد: از دید آمریکا، پاکستان هم در همین قلمرو قرار می‌گیرد، یعنی آنها افغانستان و پاکستان را یک پکیج و بسته می‌دانند و سیاست‌هایشان در این دو کشور در یک قالب است، همانطور که نماینده ویژه آمریکا در افغانستان و پاکستان یک نفر برگزیده شده است در واقع می‌دانند که پاکستان را نمی‌توانند از موضع افغانستان جدا کنند.

روحی‌صفت ادامه می‌دهد: به نظر می‌رسد اکنون آمریکایی‌ها امتیازات بیشتری را نسبت به گذشته به پاکستان می‌دهند و دست پاکستان را در موضوع افغانستان باز گذاشته‌اند به نحوی که بتواند حضور و نفوذ خود را تا مرزهای آسیای مرکزی و شمال افغانستان داشته باشد. از سوی دیگر به دنبال این هستند که افغانستان منطقه حائلی باشد که هدف آن، استفاده نکردن دیگران از این سرزمین به نفع خود است.

طالبان پاکستان را ناامن کرده است

وی معتقد است: هدف سیاستمداران این است درگیری قومی در منطقه پشتونستان ایجاد کنند، اکنون طالبان پاکستان، تهدید بزرگی برای حاکمیت پاکستان ایجاد کرده است. در یک دوره‌ای، بزرگترین تهدید امنیتی پاکستان موضوع کشمیر و هند بود اما حالا بزرگترین تهدید امنیتی پاکستان بر اساس اعترافات مقامات ارتش این کشور، طالبان پاکستان است که این تهدید امنیتی، تا اسلام آباد نیز کشیده شده است و ارتش که تقدسی برای حفظ نظام آن کشور داشت، آن تقدس تا حدودی خدشه‌دار شده و ارتش در داخل پاکستان در حال جنگ است در حالی که باید از مرزها محفاظت کند. این موضوع نشان دهنده آن است که پاکستان به سوی بی‌ثباتی پیش می‌رود.

آمریکا افغانستان را به سوی یک جامعه روستایی سوق داد

دیپلمات پیشین ایران در افغانستان توضیح می‌دهد آمریکا با گذشتن از سیستم جامع مدنی که در افغانستان ایجاد کرده بود و روی آوردن به یک گروه سنتی قبیله‌ای که منشا آن از جنوب افغانستان از بین پشتون‌های قندهار است، این کشور را از جرگه جامعه تمدنی در حال جدا کردن است و آن را در حال تبدیل به یک کشور غیر موثرِ غیرفعال که به شکل روستایی اداره شود درآورده است.

آمریکا با گذشتن از سیستم جامع مدنی که در افغانستان ایجاد کرده بود و روی آوردن به یک گروه سنتی قبیله‌ای که منشا آن از جنوب افغانستان از بین پشتون‌های قندهار است، افغانستان را از جرگه جامعه تمدنی جدا کرده و به یک کشور غیر موثرِ غیرفعال که به شکل روستایی اداره شود درآورده استوی تاکید می‌کند: آنها نمی‌خواستند افغانستان محلی برای حضور دیگران باشد پس با نگاه به قرارداد دوحه به این نتیجه می‌رسیم که این قرارداد که از ۴ سال پیش شروع شد و دو سال پیش طالبان با استفاده از این قرارداد توانست حکومت افغانستان را به دست بگیرد، هدفش این بود که از یک جامعه و حکومت مدنی مبتنی بر قانونگذاری و انتخابات گذشتند و به یک گروه قبیله‌ای روی آوردند که در افغانستان بر سر کار بیاورند.

روحی‌صفت ادامه می‌دهد: به جهت اینکه حوزه تمدنی ایران در داخل خاک افغانستان، پاکستان، تاجیکستان و کشورهای آسیای مرکزی بوده است، هر نوع تحولی که این حوزه تمدنی را محدود کند به ضرر ما است، از روزی که طالبان بر سر کار آمده سعی کرده مظاهر تمدنی ایرانی را محدود کند ،مانند زبان فارسی و اسطوره‌هایی که ما در افغانستان داریم و آیین‌های ایرانی مانند عید نوروز را منع کردند و تعطیلی ایام تاسوعا و عاشورا را حذف کردند. طالبان با ده‌ها مراسم و آیین‌های سنتی ایرانی که در افغانستان برگزار می‌شود، مخالف است و حتی با کلمات فارسی نیز به صورت حذفی برخورد می‌شود.

به گفته وی، بنابراین یکی از اهداف برنامه‌ریزان این بوده که حوزه تمدنی ایران را محدود به مرزهای جغرافیایی ایران کنند و ایران را حبس در درون مرزهای خود نگه دارند و مانع از نفوذ تمدن و فرهنگ فارسی به خارج از مرزهای ایران شوند، همان کاری که انگلستان در شبه قاره هند کرد و وقتی وارد هند شد انگلیسی را جانشین زبان فارسی که زبان دیوانی و همه هندوستان بود، کرد. همین کار اکنون توسط طالبان در افغانستان انجام می‌شود و تا حدودی نیز موفق بوده است.

چالش‌های طالبان برای ایران

کارشناس ارشد شبه‌قاره می‌گوید: درگیری‌های مرزی ایران و افغانستان پس از بازگشت دوباره طالبان طی دو سال گذشته، ۹ برابر بیشتر از قبل شده است، چالش بعدی ما مواد مخدر است پس از بازگشت طالبان به افغانستان، کارگاه‌های تولید مواد مخدر صنعتی در استان‌های مرزی افغانستان با ایران مانند نیمروز و هرات، طی این سال‌ها بر اساس کشفیات نیروی انتظامی، بی‌سابقه بوده است. در گذشته اینگونه کارگاه‌های مواد مخدر صنعتی به این تعداد نبوده است بنابراین وضعیت ما در زمینه مواد مخدر خیلی بدتر شده است.

در حوزه آب، وقتی سیلاب می‌آمد دولت‌های گذشته در افغانستان نمی‌توانستند مانع از رسیدن آب به مرز ما شوند و بیشتر آبی که ما قبلاً از افغانستان می‌گرفتیم بر اثر سیلاب بود نه با اراده حاکمان افغانستان اما اکنون و طی دو سال گذشته، طالبان توانسته این آب را کنترل کند و با کنترل کردن آن اجازه ندهند که آب به سمت ایران بیاید. چنانچه سال گذشته ۲ میلیارد متر مکعب آب تا سد کمالخان و در مرزهای ایران آمد و به دلیل تاج سدی که بر کمالخان زده شده، این آب به سمت گودزره که یک منطقه شوره‌زار است هدایت شد و آب به سمت شوره‌زار رفت و به سمت ایران نیامد.

با توجه افزایش تعداد مهاجران از افغانستان به ایران و تهدیدات امنیتی ناشی از گروههای تروریستی برای کشور ساخت یک دیوار امنیتی میان مرزهای ما با افغانستان امری ضروری استروحی‌صفت توضیح می‌دهد: در خصوص گروه‌های افراطی؛ هرچند وقت یکبار خساراتی به همه همسایگان از جمله ایران وارد می‌شود و این گروه‌ها همچنان بالقوه در افغانستان به صورت فعال حضور دارند.

داعش، القاعده و گروه‌های دیگر افراطی در افغانستان حضور فعال دارند و آنها در افغانستان مجهز به سلاح‌های مدرنی هستند که آمریکا در آنجا به جای گذاشته است، آنها در واقع همکار خود طالبان هستند و گاهی نیز رقیب طالبان؛ بنابراین جدا کردن این گروه‌های افراطی از طالبان کار چندان آسانی نیست زیرا تا قبل از اینکه طالبان کابل را فتح کند این‌ها پشتیبان و همیار طالبان بودند، همین طالبان پاکستانی محل پناه طالبان افغانستانی بود و به آنها در مقابله با دولت کابل کمک می‌کردند، بنابراین اکنون چگونه می‌توانند از آنها بِبُرند یا روی آنها سلاح بکشند. بنابراین چنین چیزی امکان‌پذیر نیست اما در بعضی مواقع رقابت‌ بین آنها وجود دارد.

این کارشناس ادامه می‌دهد: موضوع دیگر مهاجرت است ما در طول دو سال گذشته شاهد انبوه مهاجرت مردم افغانستان به ایران بوده‌ایم، این مهاجرت نشان دهنده ناامنی ذهنی مردم افغانستان است که آنجا خود را امن نمی‌دانند و از آن کشور خود فرار کردند. این موضوع برای ایران چالش‌هایی به وجود آورده است و متاسفانه وزارت کشور و مسئولان مرزی ما نتوانستند مرزها را کنترل کنند. مرزها باز بوده و طی دو سال قبل سالانه حدود ۲ میلیون نفر وارد ایران شده‌اند.

پس از بازگشت طالبان به افغانستان طی دو سال گذشته امنیت در این کشور برقرار شده است، زیرا این ناامنی پیش از این از سوی طالبان بود و اکنون که خود بر سر کار هستند این ناامنی رفع شده استساخت دیوار امنیتی در مرز مشترک ضروری است

روحی صفت تاکید می‌کند که ساخت یک دیوار امنیتی بین مرزهای ما با افغانستان امری ضروری است.

کارشناس شبه قاره یادآور می‌شود: موضوع دیگر این است که بعد از بازگشت طالبان به افغانستان طی دو سال گذشته امنیت در این کشور برقرار شده است، زیرا این ناامنی پیش از این از سوی طالبان بود و اکنون که خود بر سر کار هستند این ناامنی رفع شده است. دیگر اینکه طالبان وعده داده بود که یک حکومت فراقومیتی برقرار خواهد کرد اما به این وعده خود عمل نکرد. اکنون حدود ۹۵ کسانی که سر کار هستند از طالبان‌اند و از این ۹۵ درصد حدود ۸۹ درصد آنها از اقوام پشتون طالبان هستند.

روحی‌صفت اضافه می‌کند: موضوع حقوق بشر و مدارس و تحصیل دختران در افغانستان برای هیچکس قابل قبول نیست، در دو سال گذشته شرایط افغانستان به مراتب بدتر شده است و مطالبه همه مردم افغانستان رفع این چالش‌هاست. در مورد کمک‌های انسان دوستانه، طالبان اجازه نمی‌دهد سازمان‌های غیردولتی در توزیع این کمک‌ها نقش داشته باشند و می‌خواهد کمک‌ها را در اختیار خودش داشته باشد، به همین دلیل کشورهای دیگر اعتماد نمی‌کنند و کمک‌ها کاهش بسیاری یافته است.