روزهای ۲۵ و ۲۸ مرداد ماه، تاریخی مهم برای ایران و همزمان فرصتی مغتنم برای مرور مداخلات غربیها در سرنوشت مردم کشورمان است؛ رخدادی که هرگز از خاطره ایرانیان پاک نخواهد شد و گذشته را چراغ راه حال و آینده در مواجهه با آمریکا و انگلیس قرار خواهند داد.
کودتای ۲۵ مرداد ۱۳۳۲ از ماهها پیش طراحی شدهبود به طوری که ابتدا (آبان ۱۳۳۱) توسط انگلیسی ها تحت عنوان عملیات «چکمه» به رهبری «وود هاوس» سر جاسوس انگلیسی، تدارک دیده شد و پس از پیوستن آمریکا به نقشه کودتا و دخالت سیا تحت عنوان عملیات «آژاکس» تغییر نام داده و به مرحله اجرا درآمد.
اگرچه کودتاچیان در مرحله نخست ناکام ماندند اما سه روز بعد یعنی در ۲۸ مرداد ۱۳۳۲ توانستند دولت حاکم بر ایران را ساقط کنند. بنابراین کودتای ۲۸ مرداد، نقطه عطفی در تاریخ معاصر ایران است که سبب سقوط حکومت ملی و استمرار رژیم استبداد سلطنتی شد.
اعترافات غرب به مداخلهگری و سازماندهی کودتا
از آنجا که کودتای ۲۸ مرداد ۱۳۳۲ با دخالت دو دولت خارجی امریکا و انگلستان صورت گرفت، بسیاری از مقامات غربی طی این ۷۰ سال اخیر بر آن مهر تایید زده و بر ضرورت عذرخواهی سران واشنگتن و لندن تاکید کردهاند.
به تازگی «دیوید اوئن» وزیر خارجه پیشین انگلیس که بین سالهای ۱۹۷۷ تا ۱۹۷۹ عهدهدار این وزارتخانه بوده، در گفت وگو با روزنامه «گاردین» تصریح کردهاست که بریتانیا باید بخاطر اعتبار خود در نهایت به نقش کلیدی خود در کودتای ۱۹۵۳ (۲۸ مرداد ۱۳۳۲) که منجر به سرنگونی دولت «محمد مصدق» نخستوزیر وقت ایران شد، اعتراف کند.
روزنامه انگلیسی گاردین در این خصوص نوشت که ایالات متحده ۱۰ سال پیش با افشای حجم زیادی از اسناد اطلاعاتی رسماً به نقش خود در کودتای ۲۸ مرداد ۱۳۳۲ ایران اعتراف کرد.
در اسناد آمریکا، به وضوح مشخص شد که خلع مصدق که درست ۷۰ سال پیش در چنین هفتهای صورت گرفت، اقدام و تلاش مشترک «سیا» و «ام آی ۶» (سرویس امنیت خارجی بریتانیا) بوده است. با اینحال، موضع رسمی دولت انگلیس، امتناع از اظهارنظر در خصوص یک موضوع اطلاعاتی بودهاست.
طبق گزارش گاردین، دولت «هری ترومن» رئیسجمهور وقت ایالات متحده قصد نداشت اقدامی علیه دولت وقت ایران انجام دهد زیرا مصدق را بعنوان یک سنگر در مقابل کمونیسم میدید اما «وینستون چرچیل» نخستوزیر بریتانیا توانست « دوایت آیزنهاور» رئیسجمهور ایالات متحده را راضی به اقدام علیه دولت مصدق کند.
برخلاف مقامات انگلیس که از اعتراف به طراحی و انجام کودتا در ایران خودداری میکنند اما مقامات آمریکایی بارها دهان به اعتراف گشودهاند. به عنوان نمونه بیل کلینتون و باراک اوباما، دو رییس جمهور سابق آمریکا به صورت علنی به نقش ایالات متحده در کودتا اعتراف کردهاند.
باراک اوباما رییس جمهور پیشین آمریکا تا کنون دو مرتبه به طور صریح به نقش آمریکا در کودتای ۲۸ مرداد ۱۳۳۲ که منجر به سقوط دولت ملی دکتر مصدق و تحکیم پایه های قدرت شاه در ۲۵ سال بعد از آن شد، اشاره کرده است.
او یک بار در سال ۲۰۰۹ میلادی و در سخنرانی خود در دانشگاه قاهره به این موضوع اشاره کرده و بار دیگر در سخنرانی خود در مجمع عمومی ملل متحد در سال در نشست سالانه مجمع عمومی به این موضوع اشاره کرد.
اوباما همچنین در کتاب خود به نام «جسارت امید» که در سال ۲۰۰۶ و در دوره سناتوری خود نوشتهبود نیز به کودتای ۲۸ مرداد اشاره کرد و این اقدام را به عنوان نشانه ای از مداخلات بیش از حد دولت آمریکا در امور داخلی دیگران و ایجاد اتحاد با کشورها به وسیله حمایت از یک دولتمرد مقتدر دانست.
پیش از اوباما م«ادلین آلبرایت» وزیر امور خارجه اسبق آمریکا در دولت بیل کلینتون نیز به مساله ۲۸ مرداد و نقش آمریکا در این ماجرا اشاره کرده و به طور تلویحی از ایران عذرخواهی کردهبود.
کودتاهای آمریکایی در گوشه کنار جهان
به رغم اعتراف و گاهاً عذرخواهی و احساس ندامت ظاهری مقامات آمریکایی اما این کشور همواره راهبرد «تغییر رژیم» در کشورهای مختلف جهان را با هدف روی کار آمدن نظام های حامی در دستور کار قرار دادهاست.
آمریکا بین سالهای ۱۹۴۶ تا ۲۰۰۰ دست کم ۸۱ عملیات مخفی یا علنی برای مداخله در انتخابات سایر کشورها انجام دادهاست. همچنین نگاهی به تاریخ اقدامات آمریکا در کشورهای مختلف در طول ۱۰۰ سال گذشته نشان میدهد این کشور به طور مستقیم و یا غیرمستقیم در بیش از ۵۰ کودتا نقش داشته و در تعداد دیگری از این کودتاها نیز ناکام ماندهاست.
در نیمه دوم قرن ۱۹ میلادی، دولت آمریکا تلاشهای خود را برای تغییر در کشورهای آمریکای لاتین و جنوب غربی اقیانوسیه آغاز کرد که جنگ آمریکا با مکزیک، اسپانیا و نیز فیلیپین در همین راستا قابل ارزیابی است.
در آغاز قرن ۲۰ میلادی، آمریکا توانسته بود با روش های مختلف در کشورهای بسیاری نظیر پاناما، هندوراس، نیکاراگوئه، مکزیک، هاییتی و جمهوری دومینیکن دولتهای دوست و حامی خود را مستقر کرده یا شکل دهد.
بعد از جنگ جهانی دوم، ایالات متحده حوزه جغرافیایی تلاشهایش را برای تغییر رژیم ها به شدت توسعه داد و وارد رقابت با اتحاد جماهیر شوروی سوسیالیستی برای به دست گرفتن رهبری جهان و پیروزی در جنگ سرد شد.
از مهمترین عملیات این دوره علاوه بر کودتای ۲۸ مرداد در ایران، میتوان به عملیات خلیج خوکها در کوبا، اقدام نظامی و قتل و عام چند میلیون نفر از مردم ویتنام، کشتار ضدکمونیستی اندونزی در دهه ۱۹۶۰ و پشتیبانی از جنگ کثیف در آرژانتین، علاوه بر فعالیتها در مناطق سنتی عملیاتهای آمریکا (یعنی کارائیب و آمریکای مرکزی) اشاره کرد.
افزون بر آن ، آمریکا در انتخابات بسیاری از کشورهای دیگر مداخله کرده است . برای نمونه میتوان به مداخله در انتخابات ژاپن در دهههای ۱۹۵۰ و ۱۹۶۰ برای حفظ حزب مورد نظر خود در قدرت به وسیله کمکهای مالی مخفیانه، در فیلیپین برای پیشبرد کمپین ریاست جمهوری رامون ماگسایسای در سال ۱۹۵۳ و در لبنان برای کمک به احزاب مسیحی در سال ۱۹۵۷ به کمک مداخلات مالی مخفیانه اشاره کرد.
حتی در فضای پساجنگ جهانی دوم و تدوین منشور ملل متحد که از لحاظ قانونی آمریکا را ملزم به عدم مداخله در امور داخلی کشورهای جهان کردهاست، باز هم شاهد مداخلهگریهای آشکار و نهان آمریکا و متحدان اروپایی آن در سطوح مختلف از نظامیگری و اشغال گرفته تا مداخلات سیاسی و طراحی کودتا هستیم.