از آنجایی که به لطف ابزارهای جدید اطلاع رسانی ابعاد غارتگری غرب در شامات برکسی پوشیده نیست، بخوبی شاهدیم که بسیاری از ملل جهان حتی برخی از ملل غربی نیز عمیقترین همدلی را با سوریها نشان می دهند، ولو اینکه غربی ها همچنان به بهانه واهی "تضعیف موقعیت تروریست" های خودساخته ای چون داعش و یا النصره و القاعده بخواهند در آن کشور بمانند و با رسانه های تحت کنترل خود بخواهند ادامه این تجاوز را توجیه کنند.
هرچند آمریکا بارها ادعا کرده که شمار محدودی (۹۰۰ نظامی) در سوریه دارد، اما گزارش ها حاکی از آن است که نزدیک به یک سوم از خاک سوریه به ویژه بخش غنی از نفت و مواد معدنی آن (که ۹۰ درصد از معادن آنرا شامل می شود) همچنان در استان حسکه (شمال شرق) و دیرالزور (شرق) و دیگر نقاط تحت اشغال غیرقانونی نظامیان آمریکایی و مزدوران کُرد (قسد) که مورد حمایت آنها قرار دارند می باشند و این منابع ملی سوری ها همچنان بطور نامحدود از سوی یانکی ها سرقت و قاچاق می شود.
پایگاه خبری و تحلیلی "کرادل" لبنان روز سه شنبه در گزارشی به قلم "په په اسکوبار" نوشت: "امروز اکثر ملل جهان کاملاً میدانند که داعش اساساً یک پروژه عملیات مخفی آمریکایی است، شاخهای از القاعده در عراق که در اردوگاههایی در مرز عراق و کویت متولد شد و یا نیروهای (به اصطلاح) “دمکراتیک” سوریه (SDF) که خود یک “ائتلاف” از شبه نظامیان قومی به رهبری عمدتا کردها، بلکه برخی از قبایل عرب و ترکمن از جمله چچن های سلفی-جهادی هستند که اوامر اربابان خود را اجرا می کنند. "
حتی برخی گزارش ها حاکی است که اشغالگری آمریکا و دزدی مستقیم و غیرمستقیم منابع ملت سوریه توسط نیروهای نیابتی غربی و صهیونیست ها موجب شده در مجموع بین سالهای ۲۰۱۱ تا ۲۰۲۲ از بخش انرژی این کشور بیش از ۱۰۷ میلیارد دلار غارت شود، تاجایی که برخی گزارش ها حتی از فروش نفت توسط نیروهای غیرقانونی و نیابتی غربی از جمله داعش و کردها به دولت سوریه به عنوان نماینده قانونی ملت مظلوم این کشور خبر می دهند.
در واقع آمریکا با ۲۶ پایگاه نظامی غیرقانونی خود در سوریه حتی منابع کشاورزی این کشور حاصلخیز سواحل مدیترانه را نیز تا حدی نابود کرده و که این کشور که زمانی انبار منابع غذایی شرق مدیترانه بود، امروز به یک واردکننده انرژی و مواد غذایی تبدیل شده است.
به همین دلیل هم بود که دولت چین به صورت همدلانه در اوایل سال جاری میلادی (اوایل سال جاری هجری شمسی) از دولت آمریکا خواست تا گزارش کاملی از سرقت نفت مردم سوریه به جامعه بین المللی ارائه دهد، چون دولت دمشق پیشتر فاش کرده بود که بیش از ۸۰ درصد از تولید روزانه نفت سوریه تنها در نیمه اول سال ۲۰۲۲ توسط آمریکاییها و نمایندگان (به اصطلاح) «دمکراتیک» آنها به سرقت رفته و قاچاق شده است.
گزارشی از خبرگزاری سوریه (سانا) نیز نشان می دهد که حتی "بسام صباغ" نماینده دائم این کشور در سازمان ملل بارها این موضوع را محکوم کرده است که چگونه امپریالیسم آمریکا با غارت و “سرقت منابع، نفت، گاز و گندم و حتی میراث فرهنگی”، میلیون ها سوری را در خطر ناامنی و آوارگی و گرسنگی و وضعیت ناامنی غذایی فرو برده است.
با این وجود تحلیگران افسوس می خوردند از اینکه حتی در خود سازمان ملل نیز گوش شنوایی برای شنیدن ندای مظلومیت ملت سوریه نیست، چون فروردین ماه امسال بود که یک خبرنگار چینی از "فاروغ حق" معاون سخنگوی دبیرکل سازمان ملل پرسیده بود "آیا به نظر شما حضور ارتش آمریکا در سوریه غیرقانونی است"، اما او در پاسخ گفته بود که "اگرچه آمریکا در سوریه نیروی نظامی ندارد!! .... با این وجود بر این باروم که فعالیت نظامی وجود دارد، اما من از حضور نظامیان این کشور در سوریه بی اطلاعم".
ادعای این نماینده سازمان ملل در حالی صورت گرفت که نظامیان آمریکای از سال ۱۳۸۴ در سوریه حضور دارند و حتی یکبار سرلشکر "جیمز جی جراد" رئیس گروه عملیات ویژه غرب به سرکردگی آمریکا در سوریه و عراق در یک کنفرانس خبری بدون توجیه قبلی به خبرنگاران گفته بود که "۴ هزار سرباز آمریکایی در سوریه حضور دارند"، اما اندک زمانی نگذشت که ناچار شد تحت فشار دولت کشورش حرف خود را پس بگیرد.
قابل توجه اینکه این قبیل دروغ های دولت آمریکا برای بهانه تراشی اشغالگری مستقیم و غیرمستقیم کشورهایی چون سوریه امروزه به دلیل تکرار بیش از حد آن و توجیه به ناحق رسانه های غربی قباحتشان را از دست داده اند، تاجایی که چندی پیش "جیمز جفری" نمایندهٔ ویژه آمریکا در امور سوریه در مصاحبهای با وبسایت "دیفنس وان" پس از کنارهگیری از سمت اش مجبور شد چنین اعتراف کند: “ما همیشه با ترفند و تردستی سعی میکردیم که شمار واقعی نظامیان خود در آنجا را از نظر سیاستگذاران دولت پنهان نگه داریم. ”
در خردادماه سل ۱۴۰۱ بود که "جاشوا لندیس" استاد مطالعات خاورمیانه در دانشگاه اوکلاهاما، در سخنرانیاش توضیح داد که آمریکا با همکاری نیروهای دمکراتیک سوریه (SDF) حدود ۲۵ درصد از خاک آن کشور، یعنی معادل وسعت کشور کرواسی را کنترل (تصرف کرده اند) میکنند.
حتی چند سال قبل بود که روزنامهٔ واشنگتن پست بهنقل از مقامهای آمریکایی فاش کرد: “اطلاعات مرکزی آمریکا (سیا) نزدیک به ۱۰ هزار جنگجوی (تروریست) اعزامی به سوریه را در چند سال گذشته آموزش داده و تجهیز کرده” که سالانه ۱ میلیارد پوند هزینه داشته است. این سیاست مداخلهگری به “یکی از بزرگترین عملیات مخفی سازمان سیا تبدیل شد. ”
با این وجود این قبیل پنهانکاری های آمریکا نتوانست برای همیشه ادامه یابد، چون چندی پیش بود که نشریه "واشنگتن پست" با اعتراف اینکه دولت آمریکا “در اهداف خود در سوریه بازنگری کرد" نوشت: "خروج تمام نیروهای نظامی و نیابتی جمهوری اسلامی ایران از سوریه و برپایی یک دولت دوست در آن کشور پذیرفتنی است.
اگرچه دونالد ترامپ، رئیس جمهوری سابق آمریکا نیز بارها اعلام کرده بود که "ما نظامیان خود را در سوریه نگه میداریم تا نفت (این کشور) را تأمین (سرقت) کنند و ممکن است مجبور شویم برای نفت بجنگیم. اینکه اشکالی ندارد"، اما نیورک تایمز چندی پیش به نقل از "لیندسی گراهام" سناتور جمهوریخواه مجلس سنای امریکا چنین استدلال کرد که "با تداوم کنترل میدانهای نفتی در سوریه “ما اسد و ایران را از درآمد بادآوردهٔ پولی خود محروم میکنیم. ”
حقایق تلخ در سوریه به عنوان یک کشور شرقی (نه صرفا اسلامی) بر کسی پوشیده نیست، پس بر ملل شرق از جمله ایران، چین و روسیه است تا با علم به اینکه چشم انداز بازسازی این کشور بحران زده با حضور (غرقانونی) غربی ها در آن کشور همچنان غیر ممکن است و دولت دمشق هم به تنهایی نمی تواند از پس غارتگری غربی ها برآید.
یعنی برای بیرون راندن غارتگران غربی از یک کشور شرقی، راهی جز غیرقابل تحمل کردن هزینه انسانی و مادی دزدی نفت سوریه برای آنها وجود ندارد. با وجود این حقایق ناگوار، متاسفانه دولت روسیه که خود پایگاه های مهمی نیز در سوریه دارد در این مورد صرفا یک موضوع بیش از حد دیپلماتیک اتخاذ می کند، شاید به این دلیل است که خودش در جبهه دیگری در شرق اروپا (اوکراین) با غربی ها درگیر است.
در هرحال بر همه کشورهای بلوک شرق جدید به ویژه بازوهای سیاسی و اقتصادی مهم آن از جمله سازمان همکاری های اقتصادی شانگهای و بانک توسعه آن (NDB)، سازمان همکاری های اقتصادی (اکو) و یا بانک قدرت های نوظهور اقتصادی (بریکس) است تا از حمایت های مالی به ملت مظلوم سوریه دریغ نکنند.
در این بین انتظار می رود دولت های آسیایی مهمی چون ترکیه نیز از ادعاهای توسعه طلبانه در سوریه دست برداشته و با پیوستن به جبهه شرق، از کیان کشور شرقی و همسایه خود سوریه دفاع کنند و دولت های روسیه و چین نیز می توانند با ایجاد ساختاری برای خرید و فروش محصولات سوری در بازارهای خود با کنترل کیفی یکپارچه کمک کنند و بار اداری را بر دوش کارگران و تاجر متوسط سوری کاهش دهند.
انتظار می رود روس ها هم با وجود درگیر بودن در جبهه اوکراین، از موضوع محافظه کارانه در حق ملت سوریه دست برداشته و محصولات آنها را با گندم و ماشین آلات کشاورزی مبادله کنند و در واقع با ایجاد یک همبستگی جهانی به نفع این ملت مظلوم و همکاری همدلانه با آنها، امپراتوری هرج و مرج، غارت و دروغ عرب را محکم شکست داد.