ایلام-ایرنا- بعضی وقت ها شرایط و موقعیت مکانی و زمانی، دست زور و قدرت انسان را در شرایط دشوار و دردناکی قرار می دهد که تحمل و تاب و حتی یادآوری اش، مو به تنت سیخ می کند، اما نباید گذاشت گذر روزگار آن روزهای تلخ را همچون اسارت رزمندگان از یاد ببرد.

به گزارش ایرنا، روزهای دهشتناک جنگ، گرما و سرما و کمبود امکانات و تجهیزات، زخمی شدن و شهید شدن و بدتر از همه به اسارت درآمدن، ویرانی و غم غربت و بی کسی، شکنجه های وحشیانه و قهقهه مستانه دشمن در هشت سال جنگ تحمیلی بدترین کابوس روزها و لحظات بسیاری از اسرای ایرانی است.

زندانهای نمور با دیوارهای بلند و تاریک، اتاق شکنجه و تونل وحشت و کابل های برق و هزاران وسیله شکنجه دیگر، جراحت پشت جراحت بر تن سربازان اسیر ایرانی به جای می گذاشت.

روزهایی با گرمای طاقت فرسا که حتی تا شش ماه اجازه حمام کردن نداشتن، عرق و بوی تعفن چرک و زخم تن مجروحان، کافی بود که ایران در یک عملیات پیروز شود و داغ آن شکست باید ثانیه ثانیه طعم مرگ و خفت را از جان اسرا می چشاندند، آنقدر بی رحم و سنگدل که از مرگ هر عزیزی قهقهه مستانه سر می زدند و جسم بی جانش را در یک گور دسته جمعی بی نام و نشان دفن می کردند.

بدترین لحظات اسرا شاید نه شکنجه های جسمی بود که هر کدام یکی از یکی بدتر و بی رحمانه تر اما دردآورینش بستن درب آسایشگاه بود و محدود کردن افراد برای رفتن به دستشویی که گاهی وقت ها تا دو هفته طول می کشید و بوی آزار دهنده فاضلاب و منجلاب و چند روز بد بیماری اسهال خونی که حتی بسیاری از افراد را به کام مرگ می فرستاد از دیگر خاطرات تلخی است که شاید بسیاری ها از بیانش خجالت زده می شدند.

اما این واقعیت دردناک و تلخی است از خاطرات اسرای عزیزی که در سالهای اسارت در عراق طعم همه شکنجه ها و قصاوت ها را با سلول سلول جان و تن خویش حس کردند.

تن مجروح و زخمی از رد شدن در تونل وحشت و جای ماندگار کابل های سیمی و باتوم های محکمی که بر سر و صورت و کمر اسرا تا مدت ها یک لحظه خواب را برایشان حرام می کرد.

اسارت در زندانهای عراق همه اش درد بود و رنج و آزار جسمی و روحی که لحظه لحظه اش زنده کردن آن کابوس های ترسناک است که هیچ آزاده ای نمی خواهد آنها را یادآور شود.

درد شکنجه آنچنان جسمت را نحیف می کرد که نای ایستادن بر روی پاهایت را نداری اما با همه آن تن زخمی با چشم ها و دستان بسته به یکباره از یک مسیر ترا مجبور می کنند که عبور کنی و به ناگاه زیر پایت خالی می شود و با سر از پله ها سقوط می کنی و در حالی که دستانت بسته شده اند نمی تواند حتی برای زخمی نشدن سر و صورتت از آنها استفاده کنی.

شاید این شکنجه بدترینش باشه زیرا تا یک لحظه چشم هایت را می بندی یا در تاریکی قرار می گیری مجدد تکرار همان از پله افتادن در ذهنت تداعی می شود و وحشت سرتا پایت را می گیرد.

این شکنجه ترسناک حتی سالهای سال بعد از اسارت هم همراهت باقی است.

این رنج ها از خاطرات آزاده اسیری به نام " علیرضا ولی پور" بود که بعدها پس از آزادی تا سمت معاون وزارت کار ارتقا یافت.

امروز برای تکریم و گرامی داشت روز اسرا به سراغ یکی از معاونین دستگاه های اجرایی که گویا سالها در اسارت عراق بود رفتم و از ایشان خواستم که خاطرات آن دوران را بازگو کند.

با خنده گفت: بی خیال، بیان خاطرات روزهای اسارت من چه دردی دوا می کند! ما برای دفاع از کشور رفتیم، اسیر شدیم و تحمل رنج های اسارت را به جان خریدیم، همه برای کشور و دفاع از آرمان های نظام و انقلاب بود، امروز هم تلاش می کنیم که با همان روحیه، حافظ ارزش های اسلام و انقلاب باشیم.

وی که خواست نامش فاش نشود اظهار کرد: همه ما با جان و دل برای ارزشهای نابی شکنجه شدیم و رنج اسارت به جان خریدیم، امروز باید تلاش کنیم آن ارزش ها در جامعه احیا و حفظ شود.

این آزاده سرافراز دوران هشت سال دفاع مقدس بیان کرد: در آن سالهای جنگ و اسارت آنقدر ایثار و فداکاری و انسانیت ارزش داشت که حتی به جای هم سلولی ات حاضر بودی شکنجه شوی و گرسنگی و درد را تحمل کنی، امروز هم همه ما که در یک کشتی نشسته ایم باید روح ایثارگری را در جامعه ترویج دهیم.

وی گفت: امروز لازم است هر کسی در هر جایگاهی که هست، برای زدودن غم، رنج فقر، ایجاد امید و نشاط و بهبود معیشت مردم تلاش کند و برای این مردم قدم برداریم.

در آخر با وجود اصرار های من برای بیان خاطرات گفت: این روزها، باید حقیقت آن روزها را بیان کرد، گفت تا جوانان ما بدانند که این مرز و بوم چگونه حفظ شده و می شود، نباید اجازه داد تا همه آن روزهای سخت که خیلی ها در رنج و شکنجه اش، شهید شدند، به فراموشی سپرده شده است.

نمی دانم دلش از چه پر درد بود و چرا اینقدر حسرت آن همه ارزشهای آن سال های سخت اسارت را به کرات تکرار کرد اما بی گمان با کمی تأمل بر افکار و سخنانش دریافتم که نباید اجازه داد ارزشهای واقعی رنگ ببازند و بسیاری از همه خوبیها در جامعه گم و کم فروغ شود، امروز ۲۶ مرداد فرصتی است که به ارزش های جنگ و جبهه فکر کنیم، رنج های اسارت این عزیزان را که هدف های بزرگی برای تحملش داشتند را دریابیم، همراهشان شویم و تکریمشان کنیم که تکریم آزادگی و رنج هایی است که تحمل شد تا امروز سرافرازی خاک پاک ایران را ببینیم.

۲۶مرداد سالروز آزادی آزادگان سرافراز به همه آن شیرمردان روزهای سخت و طاقت فرسایی که رنج شکنجه را به جان خریدند و تن به ذلت نداند، مبارک.