در آستانه ۷۰سالگی کودتای ۲۸مرداد کماکان دولتهای خارجی دخیل در این کودتا برای اقرار به نقش خود لکنت زبان دارند. با این حال در برهههای مختلف سیاستمداران آمریکایی و انگلیسی، نه در قامت مقام رسمی که بیشتر در پوشش یک سیاستمدار به این کودتا و نقش دولتهایشان در شکلگیری آن اشاره میکنند. کودتای ۲۸مرداد در سال ۱۳۳۲ یکی از نقاط عطف تاریخ معاصر ایران به حساب میآید، نقطه عطفی که نخستین برگ رسمی از خباثت آمریکا در برابر ایرانیان و نهضت استقلالطلبانه ملی شدن نفت به حساب میآید.
از سوی دیگر این کودتا را میتوان عالیترین سطح دخالت دولتهای بیگانه برای تقویت استبداد سلطنتی دوره پهلوی دانست. آنچنان که پس از یک ۲دوره خلا قدرت ۱۲ساله که امکان قدرت یافتن گروههای سیاسی مختلف و تقویت مجلس نمایندگان به وجود آمد، به یکباره و با کودتای ۲۸مرداد نهاد عصر ۲۵ساله سرکوب سیاسی در ایران آغاز شد. به همین خاطر کودتای ۲۸مرداد فراتر از ساقط کردن دولت محمد مصدق، نقطه تلاقی تلاش استعمار خارجی برای پابرجا ماندن استبداد داخلی به حساب میآید.
با جمیع این توصیفات اما دولت انگلیس که محوریترین نقش و بیشترین انگیزه را برای سرنگون کردن دولت وقت ایران داشت، همواره از پذیرش رسمی نقش خود در این کودتا شانه خالی کرده است. سکوت مصلحتآمیز انگلیسیها اما گهگاه و با مطامع سیاسی خاصی شکسته شده است. در جدیدترین مورد وزیر اسبق خارجه انگلیس به مقامات دولت انگلیس توصیه کرد برای اعتبار خود هم که شده باید به نقش لندن در کودتای ۲۸ مرداد اعتراف کنند.
دیوید اوئن، وزیر خارجه انگلیس در سالهای ۱۹۷۷ تا ۱۹۷۹ در آستانه سالگرد کودتای ۲۸ مرداد در گفتوگو با روزنامه گاردین اظهار کرد لندن پس از گذشت ۷۰ سال سرانجام باید نقش خود را در کودتای ۲۸ مرداد در ایران که به برکناری محمد مصدق، نخستوزیر منتخب ایران در سال ۱۹۵۳ میلادی (۱۳۳۲ خورشیدی) منجر شد، بهطور رسمی بپذیرد.
البته اوئن نخستین وزیر خارجه انگلیس نیست که پس در جایگاه یک سیاستمدار به نقشآفرینی کشورش در کودتای ۲۸مرداد اقرار میکند. جک استراو که طی سالهای ۲۰۰۱ تا ۲۰۰۶ سکان وزارت خارجه انگلیس را در دست داشت هم چندسال قبل و در بخشی از کتابی که به موضوع تاریخ روابط ایران و انگلیس پرداخته بود گریزی به آن مقطع تاریخی زد و نقش پررنگ لندن در آنچه که در نیمروز گرم سال ۱۳۳۲ در تهران به وقوع پیوست را پذیرفت.
استراو در بخشی از کتاب «کار کار انگلیسیهاست» با اشاره به همکاری نهادهای امنیتی و اطلاعاتی انگلیس و آمریکا در وقوع کودتا مینویسد: «بایگانی SIS تا به حال مدارک اندکی را در مورد نقشه این کودتا و شیوه اجرای آن منتشر کرده اما از میانۀ اسنادی که به بحران آبادان مرتبط بودند و در سال ۱۹۶۲ از حالت سری درآمدند، دو پاراگراف وجود دارد که مشخصاً به کودتا اشاره میکنند.
هرچند این لفظ دقیقاً استفاده نشده اما در عوض جوری از وقایع اوت ۱۹۵۳ (مرداد ۱۳۳۲) گفته که انگار دست خدا در کار بوده و حتی لحن این سند هم شاعرانه است و با همۀ اسناد دولتی فرق میکند. نوشته: «به هر روی سقوط دکتر (مصدق) محقق شد، همان گونه که گفتند در گزارشهای جراید و به دست سازمان اطلاعات مرکزی آمریکا». و از نقش برابر سازمان SIS در طراحی و اجرای کودتا و نقش چرچیل که آن را پیشنهاد کرده بود هم کلمه ای سخن نگفته است».
وی در ادامه نقل میکند: «وزیران خارجه بریتانیا طبق قانون حق ندارند اسناد و بایگانی وزیران پیشین را ببینند و من هم ندیدم اما پیشتر از آنکه من در سال ۲۰۰۱ وزیر بشوم، حجم قابل توجهی از اسناد مربوط به کودتا منتشر شده بودند؛ از جمله خاطراتی که وودهاوس در مقام فرمانده عملیات SIS در ایران نوشت و در ۱۹۸۲ منتشر کرد و کرمیت روزولت هم که در ۱۹۷۹ خاطرات خود را از این دوره گفت و البته که این فهرست با همین دو نام بسته نمیشود.
به تازگی هم که سازمان سیا بایگانی اسناد خود را گشود و میشد در این اسناد رد پا و نقش SIS را به روشنی دید هر چند مقامات بریتانیا همچنان رویه «نه تکذیب و نه تأیید» را در دستور کار دارند؛ کاری که همیشه به نظر من مضحک می آمد آن هم وقتی که همه میدانستند سرویس جاسوسی ما به گواه اسناد منتشر شده در این ماجرا نقش داشته است. به همین ۲۰۰۶ همین مدارک را به کمیته روابط خارجی مجلس خاطر بود که در فوریه خودمان ارائه کردم و گفتم عناصر اطلاعاتی بریتانیا و سیا، مصدق نخست وزیر کاملاً دموکراتیک ایران را برکنار کرده اند.»
با این حال در پس اعترافات مقامات انگلیسی به عاملیت دولت این کشور در کودتای ۲۸مرداد همواره اهداف سیاسی جدیدی جا خوش کرده است. بر همین مبنا دیوید اوئن در گفتگوی اخیرش با گاردین گفت: با اعتراف به اینکه اشتباه کردیم و به گامهایی که به سوی ایران دموکراتیک در حال توسعه بود آسیب زدیم، اکنون با این اعتراف به ایجاد اصلاحات کمک میکنیم. اظهاراتی که البته بیش از هرچیز اقرار به تلاش برای ترمیم وجهه انگلیس در افکار عمومی ایران با هدف همراه کردن مردم ایران با سیاستهای لندن علیه نظام جمهوری اسلامی است.
روزنامه گاردین همچنین به مستندی با نام «کودتای ۵۳» اشاره کرد که تاریخچه این کودتا را در ایران دنبال میکند و روی یک جاسوس جوان بریتانیایی به نام «نورمن داربیشایر» که نقش مهمی در آن زمان ایفا کرد، تمرکز دارد. اما با وجود آنکه این مستند به کارگردانی تقی امیرانی و با همکاری والتر مرچ نقدهای تحسینآمیز زیادی دریافت کرده، به واسطه رمز و رازهای دولت انگلیس درباره کودتای ۲۸ مرداد و تلاش این کشور برای سرپوش گذاشتن بر نقشی که در کودتای ۲۸ مرداد داشت، موفق نشده شرکت توزیعکنندهای برای این فیلم پیدا کند. امیرانی در این باره گفت: ما با عجیبترین و شومترین تلاشها برای سرکوب محتوای فیلم و مقابله با شانس پخش آن در بسیاری از رویدادهای شایسته مواجه بودهایم.
گاردین در پایان گزارش خود نیز نوشت: ریچارد نورتون تیلور، نویسنده کتاب «دولت رمز و راز» که کتابی درباره اطلاعات و رسانههای انگلیس است، میگوید: این غمانگیز، پوچ و در واقع غیرسازنده است که دولت انگلیس همچنان در پشت شعار قدیمی خود، یعنی «نه تایید و نه تکذیب» پنهان شود و هنوز هم از اعتراف به نقش اصلی امآی ۶ در سرنگونی دولت محمد مصدق امتناع ورزد، در حالی که سالهاست موارد زیادی از جمله اسناد رسمی سیا درباره آن فاش شده است.
اما ما تایید میکنیم!
سیاست «نه تایید و نه تکذیب» که سیاست آشنای انگلیسیها درباره کودتای ۲۸مرداد است بیشتر در فضای رسمی و دیپلماتیک این کشور اعتبار دارد و در سالهای گذشته پژوهشگران و سیاستمداران زیادی از این کشور با صراحت بر عاملیت انگلیس در سرنگونی دولت مصدق تاکید کردهاند. در سوی دیگر اما دولت آمریکا در سالهای گذشته با صراحت بیشتری به نقش داشتن در کودتاهای مختلف اقرار کرده و بعضا اسناد آن را نیز از بایگانی خارج کرده است.
مصاحبه چندماه جان بولتون مشاور امنیت ملی دولت سابق آمریکا مبنی بر نقش داشتن دولت این کشور در کودتاهای متعدد در سراسر جهان بازخورد گستردهای یافت. با این حال ماجرای کودتا سال ۱۳۳۲ ایران ۱۰سال پیش و بعنوان رازی که چندان سر به مهر نبود از سوی آمریکاییها تایید شد.
تیرماه ۹۳ پایگاه اطلاعرسانی «آرشیو امنیت ملی» آمریکا برای نخستین بار اسنادی از کودتای ۲۸ مرداد ۳۲ علیه دولت «محمد مصدق»، نخستوزیر وقت ایران را منتشر کرد. طبق این اسناد آمریکا قصد داشته با شکلی قانونی یا شبهقانونی دولت مصدق را با یک دولت طرفدار غرب به نخستوزیری زاهدی عوض کند.
همچنین در این اسناد به نقش انگلیس و همکاری سرویس جاسوسی این کشور با آمریکاییها در براندازی دولت دکتر مصدق اذعان شده بود.
در بخشی از اسنادی که آمریکاییها سال ۹۳ از حالت طبقهبندی محرمانه خارج و منتشر کردند، با اشاره به نقش انگلیس در کودتا آمده بود: «۲ کشور انگلیس و آمریکا به طور رسمی پذیرفتهاند این عملیات پس از آن انجام شده که راههای معمول و منطقی برای تعامل بینالمللی و داد و ستد (با ایران) به شکست انجامیده است»؛ و در سندی دیگر اشاره شده چند هفته قبل از آغاز عملیات، یک مقام وزارت خارجه آمریکا تأکید کرده اگر قرار باشد کودتا پیش برود، لندن باید تعهدی جدی برای داشتن رویکردی منعطف درباره حل و فصل اختلافات نفتی با دولت ایران داشته باشد».
با توجه به این اسناد، هدف عملیات آژاکس «سرنگونی دولت محمد مصدق، بازسازی منزلت و قدرت شاه و جایگزینی دولت مصدق با دولتی بود که ایران را با سیاستهایی سازنده اداره کند».