دوگانه «جنگ اوکراین» و «تشدید تنش بر سر تایوان» باعث شده که بسیاری از کارشناسان و مقامات سیاسی کشورهای مختلف جهان، رویارویی نظامی میان چین و آمریکا را دور از ذهن ندانند. بنابراین کشمکش و ستیزشی که طی سالهای اخیر بین شرق و غرب شکل گرفتهاست، میتواند ابعاد وسیعتری به خود بگیرد.
قدرتیابی روزافزون چین در مقابل افول چشمگیر هژمونی آمریکا از جمله دلایلی است که میتواند زنگ خطر جنگ را از سوی مقامات کاخ سفید به صدا درآورد. شاید جنگ یگانه راهی است که با تکیه بر آن، میتوان از سرعت قطار پیشرفت چین کاست یا حتی آن را متوقف کرد.
در مواضع اعلانی مقامات غربی نیز آشکارا هراس از پیشرفت چین مشهود است. همان گونه که «جوزپ بورل» مسئول سیاست خارجی اتحادیه اروپا به تازگی در گفت وگویی به قدرت و نفوذ چین در معادلات بینالمللی اذعان کرده و این کشور را «یک بازیگر واقعی در عرصه ژئوپلتیک» دانستهاست. سران کنونی و پیشین کاخ سفید نیز همواره در مقاطع گوناگون نسبت به پیشرفت چین و خطر آن برای آمریکا هشدار دادهاند.
سناریوی نخست؛ پیروزی چین در نبرد احتمالی
درگیری آمریکا در بحرانهای متعدد و چندوجهی بینالمللی از خاورمیانه گرفته تا اوکراین، بسیاری را به این نتیجه رسانده که بیتردید پیروز منازعه احتمالی، چین خواهد بود.
حامیان این سناریو به پیشرفتهای شگرف ارتش چین بهخصوص نیروی دریایی مدرن و توان موشکی خیرهکننده این کشور استناد میکنند. در همین راستا، نشریه انگلیسی «سان» در مقالهای نوشت که این جنگ بدترین و سختترین سناریو برای ارتش آمریکا به شمار میآید چراکه شبیهسازیها نشان دادهاند واشنگتن در مواجهه نظامی با چین شکست میخورد. پنتاگون جنگ با چین را ظرف یک هفته میبازد.
در این مقاله، مرحله نخست جنگ شلیک گسترده و ویرانگر موشکهای چینی به پایگاههای هوایی مهم در منطقه عنوان شدهاست. گام بعدی چین، حمله به پایگاه آمریکایی «کادنا» واقع در جزیره اوکیناوای ژاپن است که ظرف چند ساعت، ۶۰ درصد هواپیماهای مستقر در آن نابود خواهند شد.
رویدادی که بعد از آن اتفاق میافتد، حمله موشکی به تایوان، هدف قرار دادن استحکامات هوایی و به دنبال آن تهاجم اصلی آبی-خاکی به این جزیره است. چینیها همچنین حملاتی را به مراکز سیاسی تایوان انجام خواهند داد تا رهبری این منطقه را وادار به تسلیم کنند.
کار اما به همینجا ختم نمیشود. هنگامی که ایالاتمتحده برای دفاع از تایوان نیرو اعزام کند، چین حملات سایبری را در تلاش برای از کار انداختن ارتباطات بهویژه ماهوارههای مخابراتی آغاز خواهد کرد. یک هفته بعد درحالیکه نیروهای ارتش سرخ، بهطور ایمن در خاک تایوان مستقر شدهاند، جنگ با شکست قطعی آمریکا پایان مییابد.
توان نظامی بالای چین در مرکز توجه پایگاه اینترنتی «نشنال اینترست» آمریکا هم قرار گرفتهاست. این تارنما به تازگی در تحلیلی نظامی از موشک های چینی که به «قاتل هواپیما و ناو» معروفند، از آنها به عنوان ابزار برتری نظامی چین در مقابل آمریکا نام بردهاست.
به گزارش این تارنمای آمریکایی، بیشتر نگرانی ها در مورد زرادخانه موشکی چین در ارتباط با موشک های «قاتل حامل» است. گفته می شود این موشک ها توانایی حمله و نابودی ناوهای هواپیمابر تا محدوده بیش از ۲۰۰۰ مایل دریایی را دارند. همچنین، امکان تهدید پایگاهها، تاسیسات و داراییهای آمریکا در سراسر اقیانوس آرام با استفاده از این تسلیحات وجود دارد.
سناریوی دوم؛ پیروزی آمریکا در نبرد احتمالی
حامیان این سناریو شمار و تنوع تسلیحات آمریکایی چه از نوع متعارف چه از نوع نامتعارف از قبیل کلاهک اتمی، بمبهای اتمی تاکتیکی، بمب خوشهای و تسلیحات بیولوژیک و شیمیایی را دلیلی بر پیروزی آمریکا میدانند و معتقدند که ۷۵۰ پایگاه نظامی و ۳۳۶ پایگاه بیولوژیک آمریکا در کشورهای مختلف جهان میتواند نقطه قوت باشد.
گزارش انتشاریافته از «مرکز مطالعات استراتژیک و بینالملل» (CSIS) را میتوان در این چارچوب و سناریو گنجاند؛ گزارشی که به ادعای این مرکز مطالعاتی، نتیجه ۲۴ بار تکرار این شبیهسازی جنگی است و حمله چین به تایوان و نیروهای آمریکایی ضمن پرهزینه بودن برای دو طرف، ناموفق خواهد بود.
بنا بر گزارش منتشر شده از این تحقیق، آمریکا و ژاپن دهها کشتی، صدها هواپیما و هزاران سرباز از دست خواهند داد. چنین تلفاتی موقعیت جهانی ایالات متحده را برای چندین سال تضعیف خواهد کرد. نیرویدریایی آمریکا دو ناو هواپیمابر و ۱۰ تا ۲۰ کشتی بزرگ جنگی را از دست میدهد و تقریباً ۳۲۰۰ سرباز آمریکایی در طی سه هفته نبرد کشته خواهندشد؛ تقریباً نیمی از آنچه آمریکا در دو دهه جنگ در عراق و افغانستان از دست داد.
در مقابل، چین نیز به شدت آسیب خواهد دید و نیروی دریایی آن به مرز نابودی خواهد رسید. افزون بر آن، با شکسته شدن هسته نیروهای دریایی و زمینی چین، دهها هزار سرباز این کشور اسیر یا کشته میشوند. بر پایه تخمینها و ارزیابیهای این موسسه مطالعاتی، چین حدود ۱۰ هزار سرباز، ۱۵۵ هواپیمای جنگی و ۱۳۸ کشتی را از دست خواهدداد.
سناریوی سوم؛ تنش مدیریت شده
سناریوی پیش رو نسبت به دو سناریوی قبلی محتملتر به نظر میرسد؛ سناریویی که میتوان از دو منظر به آن پرداخت؛ از دریچه تجارب نامطلوب آمریکاییها و نیز نگرش محتاطانه چینیها.
در ارتباط با اینکه چرا آمریکاییها تمایلی به درگیری نظامی با چین ندارند باید به شکستهای مکرر آنها در نقاط مختلف جهان اشاره کرد.
به گزارش نشریه «نشنال اینترست» طبیعتاً یک سر فهرست اتفاقات تلخی که ایالات متحده این روزها با آن دست و پنجه نرم میکند به خاورمیانه برمیگردد. خروج از افغانستان شرمآور بود. ادامه حضور ایالات متحده در عراق نیز مذموم و ناپسند است. بشار اسد علیرغم مخالفت ایالات متحده در قدرت باقی ماندهاست و بهارهای عربی مورد حمایت ایالات متحده در لیبی و مصر شکست خوردهاند.
این نشریه با اشاره به هزینههای گزاف آمریکا در افغانستان از آن به عنوان یک شکست یاد میکند و مینویسد: «در افغانستان دولت ایالات متحده ۲۰ سال حضور داشت و ۲ تریلیون دلار هزینه کرد. بنابراین ایالات متحده باید از این هزینهها و شکستها درس بگیرد. از دیگر شکستهای آمریکا میتوان به ناتوانی این کشور در منصرف کردن چین از ادعای مالکیت بر دریای چین جنوبی نام برد.
در مقابل، به نظر نمیرسد که سیاستمداران و مقامات چین نیز رویای جنگ با آمریکا را در سر داشته باشند. حاکمان چین تعالیم استراتژیست چینی «سون تزو» در کتاب «هنر رزم» را آویزه گوش خود دارند. این کتاب که حدود ۲۵۰۰ سال پیش نوشته شدهاست، استدلال میکند که حتی برنده جنگ هم بازنده است چرا که جنگ منابع را نابود می کند و به معنای باخت دیپلماسی است.
آمریکا هنوز هم به عنوان بزرگترین شریک تجاری پکن، مقصد بیش از ۵۵۰ میلیارد دلار کالاهای چینی است. در کنار این معاملات پرسود و توسعه صنعت و اقتصاد که چین را تا سال ۲۰۳۰ به بزرگترین قدرت جهان تبدیل میکند، پکن در مسیر تقویت توان نظامی نیز گام برداشتهاست. بنابراین در چنین فضایی، درگیری نظامی با آمریکا به خاطر هزینههای زیانبار قابل پیشبینی و غیرقابل پیشبینی آخرین اولویت و انتخاب خواهد بود.