مثلا هر از چندگاهی از گوشه و کنار این میدان نبرد طاقت فرسا به ویژه برای غربی ها خبرهایی از کشته شدن و یا حذف مهره های اصلی جبهه غرب به گوش می رسد اما رسانه های غربی در گزارش های خود از این رویدادهای مهم جنگی به قدری ساده انگاری می کنند که گویی این شخصیت ها در یک حادثه عادی روزمره مرگ را تجربه می کنند.
بیشتر بدان سبب که بسیاری از این رسانههای فراملیتی غربی در مالکیت و خدمت شرکت های فراملیتی (واحدهای اقتصادی بزرگ در کشورهای سرمایهداری) غرب هستند و توسط نظریهپردازان آنها کنترل میشوند، از اینرو مهمترین هدف آنها نیز نمی تواند چیزی جز کنترل احساسات و درک و فهم افکار عمومی جهان از طریق تبلیغ آرمانها و محصولات خودشان و توجیه اقدامات جنگ افروزانه آنها حتی نزد شهروندان غرب باشد.
چون رسانهها امروزه رفتهرفته نقشی پررنگ در ایجاد جهانبینی و سوگیری افراد، اقشار و افکار عمومی پیدا کردهاند، لذا در جوامع طبقاتی، بهویژه در نظامهای سرمایهداری و سلطهجوی کنونی در غرب، طبقات حاکم هزینههای کلانی در این زمینه میکنند تا به یاری رسانه های خودی و با تبلیغات زمینههای ذهنی اقدامات سودجویانه و ضدانسانی خود را آماده سازند و به مدد تشکیلات و تجهیزات نظامی و نیروهای اطلاعاتی و سرکوبگر، جنگها، کودتاها، ترورها و کشتارها را موجه و ناگزیر جلوه دهند، از جمله این توجیه گری ها اتفاقاتی است که در جنگ فرسایشی اوکراین رخ می دهد، جایی که رسانه های غربی با هماهنگی سیاست مداران و حتی صاحبان شرکت های تسلیحاتی در این زمینه تا به امروز نقش تاثیرگذاری داشته اند.
به عنوان نمونه این توجیه گری های رسانه ای غرب برای سرپوش نهادن بر جنایات خودی هایشان و کم اهمیت جلوه دادن شکست های سیاست سلطه گرانه غرب در سراسر جهان، شاید مناسب باشد به یک پیام توئیتری اخیر یک دیپلمات ارشد روس در باره جنگ اوکران اشاره شود.
پریروز/یکشنبه بود که "دیمتری پولانسکی" معاون سفیر روسیه در سازمان ملل در یادداشتی با عنوان "غرب در فراق شخصیت های از دست رفته در جنگ اوکراین افسانه سرایی می کند"، گزارش های رسانه های غربی از جنگ اوکراین را نوعی سرپوش گذاری بر شکست های مفتضاحانه آنها در این جنگ فرسایشی ارزیابی کرد.
وی در صفحه توئیتر خود چنین آورده است: "غرب افسران عالی رتبه نظامی را به اوکراین می فرستد. اما زمانی که آنها در هنگام انجام وظیفه کشته می شوند، چنان در رسانه هایش افسانه سرایی میکند که گویا آنها در هنگام گذراندن تعطیلات و یا وقت آزاد خود در یک تصادف عادی مثل حادثه رانندگی کشته شدهاند."
دومین مقام ارشد روسیه در نیویورک این اظهارات را در پاسخ به گزارش وبلاگ نویس اوکراینی "میخائیل اونوفرینکو - "Onufrienko (معروف به mikle۱) در مورد دو مرگ مرموز پرسنل نظامی عالی رتبه فرانسه و امریکا در کشورش بیان کرد، گزارش توجیه گرانه ای که بطور هدفمند در اکثر رسانه های دنیای غرب نیز بازتاب گسترده داشته است. چون طبق شایعات، گفته می شود این دو شخصیت موثر نظامی غرب در هنگام خدمت در اوکراین کشته شده اند، اما رسما مرگ آنها با انواع حوادث پیش آمده و غیر منتظره توجبه و سرهم بندی شده است.
ظاهرا اولین مورد این گزارش های توجیه گرانه رسانه های غربی، در باره مرگ "ژان لوئی ژرژلین" ژنرال فرانسوی و رئیس سابق ستاد نیروهای مسلح آن کشور در اوکراین است که در سطح بین المللی از او به عنوان نماینده ویژه رئیس جمهوری فرانسه برای بازسازی کلیسای نوتردام در پاریس پس از آتش سوزی نیز یاد می شود. ظاهرا رسانه های غربی در هماهنگی با سیاست مداران خود به طور رسمی ۱۸ اوت را به عنوان تاریخ مرگ او اعلام کردند، اما پولانسکی در تحلیل توئیتری خود نگاهی کنایه آمیز به گزارش رسمی دولت فرانسه از شرایط مرگ این افسر عالی رتبه اروپایی دارد.
او در این خصوص نوشت: "چگونه می شود ژنرال ۷۵ سالهای که هرگز به کوهنوردی علاقه ای نداشته، ناگهان به کوهنوردی علاقه پیدا کرد و آنهم به تنهایی به کوهپیمایی در "پیرنه" رفت… و در ارتفاع ۲۶۵۰ متری در منطقه گذرگاه "فوستن" سقوط کرد و جان داد. به طور خلاصه اینکه این نوع جان باختن مانند انفجار مهمات سنگین از فاصله نزدیک، مورد دیگری از تمایل غیرقابل توضیح ژنرالهای ناتو برای انجام سفرهای انفرادی و خطرناک است که به آسیبهای جدی هم ختم میشود.”
طبق گزارش ها، ظاهرا دومین مرگ اسرارآمیز که در تحلیل توییتری این مقام دیپلماتیک روس به آن اشاره شده است، مرگ "آنتونی پاتس" ژنرال آمریکایی است که در برخی گزارش ها تاریخ مرگ او ۲۵ ژوئیه و در برخی دیگر اول اوت عنوان عنوان کرده اند. در اینجا نیز نویسنده با کنایه زدن به روایت رسمی از مرگ او، با آن همچون مورد قبلی مرگ دسته جمعی افسران آمریکایی برخورد می کند و اینگونه توجیه گری غربی ها را به سخره می گیرد.
پولانسکی گزارش های غربی ها از مرگ این مقام آمریکایی را چنین ارزیابی کرد: "جالب اینجا است که او میخواست تنها با هواپیمای شخصی که در آن سقوط کرد پرواز کند. اما چگونه ممکن است چند ماه قبل آن حادثه یک بالگرد در کوههای مکزیک با گروهی از افسران که احتمالاً قصد داشتند روز قبل از خانه افسران در "وینیتسا" بازدید کنند، بطور تصادفی سقوط کرد و او نیز در آن حادثه جان باخت . …؟».
این دیپلمات روس چنین نوشت: "همه این افسانه های رسمی “سناریوهای خلاقانه قانونی شدن” مرگ پرسنل نظامی عالی رتبه غربی در طول جنگ در اوکراین است. مثلا فرانسویها سناریوی جدیدی برای قانونی کردن مرگ نظامیان ارشد خود در اوکراین پیدا کردهاند که از مرگ ژنرال ژان لوئی ژرژلین در طی یک پیادهروی غیرمنتظره در کوهها یاد می کنند. ژنرال پیر و ۷۵ سال ای که…"
در هر حال بررسی این پیام توئیتری و اخبار و گزارش های مشابه دیگر از جنایت های پی در پی و شکست های غربی ها در جنگ اوکراین نشان می دهد که رسانه های مدرن غربی همچنان نمی توانند در توجیه ادامه جنگ اوکراین نقش تبلیغاتی ویرانگر خود را بهسود مواضع نیروی سلطهگر ناتو بازی نکنند و یا نخواهند حساسیت مخاطبان را نسبت به جنایات بیشمار هژمونی غرب علیه دیگر ملت ها از جمله اوکراین، ایران، افغانستان، عراق و فلسطین و سوریه خاموش کنند، چون اولویتهایشان همان است که از سوی کشورهای سلطهگر تعیین میشود.
نا گفته نماند به تازگی در کنار حمایت های تسلیحاتی غربی ها در جنگ اوکراین، شایعات و نشانه هایی از شرکت فیزیکی مقامات موثر غربی در قالب پیمان آتلانتیک شمالی (ناتو) در این جنگ آشکار شده است، نکته ای که تاکنون از سوی خود غربی ها سانسور می شد، اما مهم تر همه اینکه رسانه های غربی مرگ مقامات خود هنگام انجام وظیفه شان را نیز پنهان می کنند.
نکته قابل توجه دیگر اینکه مرگ این شخصیت های موثر غربی در جنگ اوکراین می تواند به دو شکل صورت گرفته باشد، یا بطور عادی براثر یک حادثه یا حمله نظامی دشمن مقابل جان خود را از دست داده باشند و یا هم اینکه به دلیل انتقاد از سیاست های غرب در این جنگ توسط خود غربی ها حذف فیزیکی شده باشند، در هر صورت مرگ آنها همچنان توسط رسانه های غربی لاپوشانی می شود، چون این دولت های تحت کنترل بنگاه های بزرگ فرامیلتی هستند که الویت تبلیغات جنگ هایی که خود راه انداخته اند را به عهده می گیرند.
بطور مثال، یکی از بزرگترین غول های مالی فراملیتی غرب، شرکت ونگارد با ۱۷ هزار میلیارد دلار سرمایه است که با سرمایه گذاری در صنایع تسلیحاتی، در شرکتهای رسانهای و مخابراتی جهان نیز سرمایهگذاری کرده است و در عینحال یکی از سهامداران مهم در شرکت گوگل نیز بهشمار میرود.
یادآوری می شود این شرکت های چند ملیتی از همان زمان آغاز جنگ اوکراین و اتفاقی که گویا غرب از مدت ها قبل آمادگی آن را داشت، سعی کردند توجیه گر حوادث خود مدیریت شده باشند، رسانه های آنها نیز نقش خود را به عنوان نیروهای پیش رو با ایجاد جنگ رسانه ای، مدیریت افکار عمومی جهانی را با توجه به تجربیات قبلی در دست گرفتند.
چون جنگ رسانهای به معنی استفاده از توان و ظرفیت رسانهها اعم از مطبوعات، خبرگزاریها، رادیو، تلویزیون، اینترنت و شبکه های پیام رسان مجازی به منظور پیشبرد اهداف و تضعیف رقباست.جنگ رسانهای، جنگی بدون خونریزی، جنگی آرام و نرم تلقی میشود؛ جنگی که بر صفحات روزنامهها، رادیوها، تلویزیون ها و لنز دوربین ها و تلفن های همراه جریان دارد و طی آن شدیدترین بمباران خبری و رسانه ای علیه رقیب و دشمن صورت می گیرد.
بنابراین نباید انتظار داشت که موفقیت بزرگ این شرکت رسانهای را قبولاندن این باور به مردم ندانیم که دخالت کشورهای امپریالیستی در کشورهای دیگر را به بهانه دفاع از حقوق بشر و آزادیهای دمکراتیک مجاز و حتی ضروری بدانند و در عینحال این حق را فقط برای این کشورها توجیه کنند. همانگونه که همکاری دوجانبۀ این رسانه و سازمان های نظامی ـ امنیتی غربی را در مورادی چون جنگ تحمیلی عراق علیه ایران و در کودتاهایی مانند کودتای ۲۸ مرداد سال ۱۳۳۲ خورشیدی در کشورمان شاهد بودیم. بنابراین بههیچوجه نمیتوان از این رسانهها انتظار بیطرفی داشت.