به گزارش ایرنا، شهید «سیدعظیم حسینی» یکم مهرماه سال ۱۳۴۶ در شهرستان مینودشت به دنیا آمد و در دفاع از میهن اسلامی نوزدهم تیرماه ۱۳۶۷ در کامیاران هنگام درگیری با گروه های ضدانقلاب به درجه رفیع شهادت نائل آمد و پیکرمطهرش در گلزار شهدای زادگاهش به خاک سپرده شد.
باگذر از میدان مرکزی شهرستان مینودشت و عبور از چند کوچه ساده و قدیمی دشت زیبای بهشت به خانه شهید سیدعظیم حسینی می رسم که با پرچم مقدس جمهوری اسلامی مزین شده است، زنگ خانه را می زنم و وارد میشوم.
اولین چیزی که مرا به خود جلب میکند درخت های سبز و گل های زیبای منزل است از پله ها بالا می رویم، عکسهایی از امام خمینی(ره)، شهید قاسم سلیمانی، شهید سیدعظیم و پدرمرحوم شهید بر روی دیوار خانه نظرم را جلب می کند محو تماشای عکسها بودم که با صدای مادر شهید به خودم آمدم. پیرزنی مهربان که روی تخت با چادر مشکی منتظرمان بود «خوش اومدی دخترم» و بعد با روی گشاده دعوت به نشستن کرد، متوجه داروهای کنار تخت می شوم و به فکر می روم از کجا سوالات را شروع کنم که خودش شروع به صحبت کرد.
بیش از ۸۳سال سن دارم ولی روزی که برای اولین بار سیدعظیم به جبهه می رفتند را یادم نمی رود از ابتدای ورود به راهنمایی از من برای ورود به جبهه اجازه گرفت و سرانجام با وجود علاقه فراوانش به تحصیل، کلاس سوم راهنمایی را برای رفتن به جبهه نیمه کاره رها کرد.
رقیه شیخی افزود: تا زمانی که سربازیش تمام شد و لباس پاسداری گرفت در راه وطن درتلاش بودند و سرانجام هم در کردستان شهید شدند.
این مادر شهید افزود: سیدعظیم یک شب با کلی اسلحه آمد که گفتم « پسرم . خیلی خطرناکه» و او بخاطر ترس من به آنها را به حسینیه برد و در همان جا آموزش را شروع کرد.
شیخی اظهار داشت: به ورزش به ویژه کاراته و اسب سواری علاقه داشت، صبح ها در حیاط منزل شروع به ورزش می کرد و ما را هم همراه می کرد در بیرون هم به افراد زیادی ورزش های رزمی را به کسانی که علاقه داشتند یاد می داد و برایشان وسایل ورزشی هدیه می داد.
وی بیان کرد: زیاد در منزل نبود. با آرایشگری پیش دوستانش علاوه بر اینکه خرج خودش را در می آورد، به نیازمندان هم کمک می کرد.
این مادر شهیدگفت: رفتار سید عظیم نسبت به همه اطرافیان خاص بود و این بچه رفتارش و کردارش بوی شهادت می داد.
روز آخر رفتنش داشتیم ناهار می خوردیم که گفت دلم می خواهد امروز همه را ببینم و وصیت خود را در همان روزهای آخر نوشته بود.
شیخی افزود: در کردستان هم به بچه های آن منطقه ورزش یاد می داد و کوچک و بزرگ آن منطقه خیلی دوسش داشت و به ایشان احترام می گذاشت.
این مادر شهید گفت: یک مینی بوس از دوستانش از شهرهای مختلف آمده و سرخاک ایشان رفتند و من هم برای پذیرای از آنها راهی بازار شدم تا میوه بگیرم که دیدم سید عظیم داره منو نگاه میکنه باخودم گفتم چرا نمیاد کمکم کنه میوه ها را از دستم بگیره دیدم میخندد. ناراحت شدم و به خانه برگشتم و تازه آنجا متوجه شدم پسرم شهید شده است.
خدیجه حسینی خواهر شهید هم در این ارتباط گفت: در زمان شهادت برادرم تنها سه سال داشتم و بخاطر شرایط سنی خاطرات زیادی ندارم و تمام خاطراتم را شنیده ها و نقل قول های دیگران رقم می زند.
وی افزود:رفتار، گفتار، برخورد، مهربانی، شجاعت و دست به خیر بودن ایشان همیشه زبانزد اطرافیان بوده است.
وی اظهار داشت: علاوه بر کمک های مادی و معنوی به نیازمندان، سعی در تعلیم آموزش های مختلف به ویژه در ورزش های رزمی به آنها داشت.
وی بیان کرد: خواندن نماز اول وقت در مسجد هم یکی دیگر از ویژگی های شاخص ایشان در بین اطرافیان بود.
این خواهر شهیدگفت: از جبهه که برمی گشت برای کارگری به زمین های کشاورزی می رفت و تمام پول را به نیازمندان هدیه می داد.
مرضیه قزلسفلی همسر برادر شهید سیدعظیم هم در این ارتباط گفت: خیلی پسرخوب، با خدا، مهربان، با ایمان، دلسوز بودند که به پدر و مادر خود خیلی احترام گذاشته و بچه ها را هم خیلی دوست داشت.
وی افزود: من و همسرم دوست داشتیم فرزند اول پسر باشد تا نام برادر شوهرم سیدعظیم را روی آن بگذاریم.
وی بیان کرد: آنقدر آدم خوبی بودن که شکوه و عظمت تشییع جنازه ایشان هنوز هم زبانزد است که حتی از نقاط مختلف ایران در این آیین شرکت داشتند.
مهدیار منتظری خواهرزاده شهید بیان کرد: من سعادت دیدار دایی خودم را نداشتم فقط می دانم خیلی مهربان و شجاع بودند و با ایثار از خود گذشتند تا امروز ما در آسایش باشیم.
این کودک افزود: خیلی دوستش دارم و یکی از الگوهای من دایی سیدعظیم است که امیدوارم همانند ایشان در مسیر درست گام بردارم.
آوین کوهی نوه هشت ساله برادر شهید هم در این ارتباط گفت: زمان های بسیاری پدربزرگم از خاطرات برادر خود بیان می کنند و من با اینکه عمو را ندیدم ولی گویی کامل ایشان را می شناسم.
مطابق داده دستگاههای مرتبط در گلستان، نزدیک به ۳۳ هزار رزمنده از این استان در جنگ تحمیلی شرکت داشتند و نیز این استان شمالی در دوران پیروزی انقلاب اسلامی و هشت سال دفاع مقدس ۴ هزار شهید تقدیم کرده و افزون بر این ۱۳ هزار جانباز و هزار و ۱۷۸ آزاده دارد و همچنین هم اکنون پیکر پاک و مطهر ۱۴۰ تن از شهدای گمنام در ۵۴ نقطه گلستان در خاک استان حضور دارند و ۲۲۰ شهید گلستان در حال حاضر مفقودالاثر و جاویدالاثر هستند.