به گزارش حوزه سیاست خارجی ایرنا، سیاست خارجی کشور تا پیش از استقرار دولت سیزدهم در پاستور به حدی از دست رفته بود که محمدجواد ظریف وزیر امور خارجه سابق در واپسین روزهای کاری خود آن را اینگونه توصیف کرده است: «اگر درباره ضرورت کار متوازن با شرق و غرب به یک اجماع ملی رسیده بودیم و از یک سو با خوشخیالی، دوستان دوران سختی را در سراب طمع سرازیر شدن شرکتهای غربی از خود نرنجانده بودیم و از سوی دیگر از همه امکانات برجام برای ایجاد منافع اساسی اقتصادی برای همه کنشگران بهره برده بودیم، هم دوستانمان سرخورده نمیشدند و در دوران سختی رهایمان نمیکردند و هم ترامپ برای فشار حداکثری با مانع جدی مواجه میشد».
با این وصف، وعده رئیس جمهور در اولین نشست خبری خود و در آخرین روز خرداد ۱۴۰۰ که سیاست خارجی دولتش از برجام شروع نمی شود و به برجام هم محدود نمی شود از سوی برخی ها با اما و اگر مواجه شد و همچنین منتقدان دولت آن را تنها شعاری غیرعملی و بدون پشتوانه دانستند.
سیاست خارجی «تک محصولی» دولت قبل که کاملا وابسته به تحولات برنامه جامع اقدام مشترک (برجام) بود، آنقدر در مشروط کردن همه امور به توافق هسته ای (که بخش عمده آن از اختیار کشورمان خارج بود و وابسته به قدرت های غربی بود) پیش رفت که ناخودآگاه این انگاره را شکل داد که بدون برجام و پیوست های آن امکان هیچ تحرکی در سیاست خارجی وجود نخواهد داشت و زندگی در فضای سیاست بین الملل میسر نیست.
نگاهی به دستاوردهای دولت سیزدهم در سیاست خارجی اما نشان می دهد کابینه دولت در بازگشت موازنه به دستگاه دیپلماسی و پیگیری یک سیاست خارجی متوازن موفقیت ویژه و بعضا چشمگیری به دست آورده است.
موفقیت دولت در این بخش به طور قطع تخلیه فضای روانی جامعه و دستگاه سیاست خارجی از فشار برجام است که شاید خارج کردن دیپلماسی کشور از آن سالها زمان می برد. این فشار غیر متعارف باعث شده بود دستگاه تصمیم ساز دیپلماسی مختل شده و آسیب جدی به پیکره امور خارجه کشورمان وارد آورد.
در چنین شرایطی دولت سیزدهم که در ابتدا با فشارهای غرب برای یک توافق هسته ای گسترده تر روبرو شده بود هرگز میز مذاکره را ترک نکرد و به وین بازگشت تا چند دور مذاکره را با ۱+۴ و با حضور ایالات متحده البته در اتاق کناری مذاکرات را ترتیب دهد.
اما تمرکز اصلی دولت آیت الله رئیسی بر راهبرد «همسایه گرایی» و برقراری مجدد شراکت با متحدان قدیمی از مدار خارج شده در دولت قبل قرار گرفت. دولت سیزدهم با اتخاذ دیپلماسی همه جانبه که متکی بر راهبرد واقعگرایی و مختصات عملگرایانه است اشتراکات فراوانی را با کنشگران قدرتمند جهانی تعریف کرد
در واقع جدیت در پیگیری و دنبال کردن این دکترین بود که این قدرت ها را که عموماً در وضعیت تجدیدنظر طلبی نسبت به نظم جهانی یکجانبه کنونی قرار دارند را به همکاری با ایران ترغیب کرده است.
پیوستن به شبکهای از پیمانهای منطقهای و جهانی نظیر سازمان همکاری شانگهای و گروه بریکس با همین راهبرد محقق شد و توانست به کنش های سیاست خارجی ایران بعد فرامنطقه ای بدهد.
در کنار این موارد، تعریف همکاری های گسترده سیاسی و اقتصادی با همسایگان ایران در منطقه غرب آسیا و اوراسیا و حضور پرقدرت در آمریکای لاتین و آفریقا رهاورد واقع گرایی دولت سیزدهم در دیپلماسی بوده است.
در همین احوال، سیاست خارجی کشور با حفظ راهبرد «نگاه به شرق»، با توافق مبادله زندانی با ایالات متحده و برخی کشورهای اروپایی ذیل دیپلماسی حقوق بشری، توازن در سیاست خارجی را به خوبی معنا کند و امتیازات مهمی در تامین منافع ملی کشورمان کسب کند.
این توافقات در حالی رقم خورد که پیش از آن دولت آمریکا و تروئیکای اروپایی در محاسبات خود، ایران را در شرایط فروپاشی اقتصادی ارزیابی می کردند که در کنار بحران های مبارزه با کرونا در ابتدای دولت سیزدهم، ایران انتخاب دیگری جز بازگشت به برجام و تسلیم در میز مذاکرات ندارد.
دولت اما توانست با حفظ بازدارندگی هسته ای و فراتر از آن توسعه سخت افزاری صنعت هستهای، در برابر فشار آمریکا تولید اهرم کند و در نهایت این واشنگتن باشد که با زبان دیپلماسی با تهران سخن بگوید
در حقیقت، تمایل و اصرار عربستان سعودی به احیای روابط با جمهوری اسلامی ایران از همین نقطه نشأت گرفت که واشنگتن توان آسیب زدن به سیاست های هسته ای و منطقه ای ندارد و خودیاری ایران تکمیل و تثبیت شده است. سعودی ها وقتی به این درک رسیدند سیاست خارجی و انتخاب های ایران گروگان تصمیمات واشنگتن در قبال برجام نیست برای از سرگیری روابطشان با تهران پیش قدم شدند و پکن را واسطه قرار دادند.
سیاست خارجی دولت در عمر کوتاه خود که نیمی از آن را هم در جبران ناکامی ها و نقایص ساختاری دیپلماسی دولت قبل و آشوب های پاییز ۱۴۰۱ گذراند که یکی از پرتلاطم ترین روزهای دستگاه دیپلماسی در تاریخ کشورمان را رقم زد، به دستاوردهای کم نظیری دست یافته است که سرسخت ترین منتقدان و مخالفان دولت هم کوچکترین شانس و امیدی برای تحقق آنها قائل نبودند.