به گزارش خبرنگار سینمایی ایرنا، هادی حجازیفر، کشف یک دهه اخیر سینمای ایران است. هنرمندی که بلافاصله پس از فارغالتحصیلی در دانشگاه، از ابتدای دهه ۸۰، فعالیت حرفهای خود را در تئاتر و سینما، با بازیگری و کارگردانی، آغاز کرد.
خیلی خوششانس بود که کار حرفهایاش در سینما را با مزرعه پدری رسول ملاقلیپور آغاز کرد. کار سنگینی در حوزه سینمای جنگ که قطعا تجربیات بزرگی را در مسیر تولید فیلمهای دفاعمقدس در پیشگاه او قرار داد علیالخصوص آنکه در آخرین ساخته جنگی ملاقلیپور نیز حاضر بود و عصاره ۲ دهه فیلمسازی این کارگردان جریانساز را از نزدیک تجربه کرد و قطعا درسهای بسیاری از آن گرفت.
حجازیفر پس از مزرعه پدری، به دنیای تئاتر، روی خوش بیشتری نشان داد چرا که در آنجا میتوانست نمایشنامههای مورد قبول خود را کارگردانی کند و این، علاقمندی بزرگتری برای او بود. به همین دلیل، او تا یک دهه پس از مزرعه پدری، عمدتا در تئاتر، کارگردانی و بازی کرد و تجربیات بسیاری خوبی در این ۲ زمینه به دست آورد.
اقبال بزرگ اما در سال ۹۴ و با ایستاده در غبار برای وی رقم خورد. مخاطبانی که تا آن زمان، با سبک حرفهای مهدویان آشنایی نداشتند، نمیدانستند که با فیلمی داستانی مواجه هستند و یا با مستندی که در سالهای حیات احمد متوسلیان فیلمبرداری شده. آنها حتی به این میزان شباهت حجازیفر با متوسلیان نیز شک داشتند و گمان میکردند که با متوسلیان واقعی طرف هستند. همین نگاه، میخ حضور حرفهایتر حجازیفر در سینمای ایران را محکمتر به زمین کوبید بهطوریکه وی خیلی زود، به بازیگر فیلم کارگردانانی با اندیشههای متفاوت نظیر ابراهیم حاتمیکیا، نیکی کریمی، سعید سهیلی، بهروز شعیبی، کیوان علیمحمدی و امیربنکدار، مجیدرضا مصطفوی، علی عظشانی و . . . تبدیل شد.
حجازیفر، بازی گلدرشتی ندارد. بیشتر به حیات واقعگرای یک کاراکتر نزدیک است. میداند روی میمیک صورت و تنالیته صدایش چه مهندسیهایی داشته باشد تا به مختصات نقشش نزدیک شود، بازی او خشک نیست و انعطاف خوبی در زمینه جانبخشی به شخصیت دارد
حجازیفر، بازی گلدرشتی ندارد. بیشتر به حیات واقعگرای یک کاراکتر نزدیک است. میداند روی میمیک صورت و تنالیته صدایش چه مهندسیهایی داشته باشد تا به مختصات نقشش نزدیک شود، بازی او خشک نیست و انعطاف خوبی در زمینه جانبخشی به شخصیت دارد. تمام این پارامترها سبب شد تا حجازیفر، خیلی زود، به محبوبیت بالایی در میان مخاطبان و البته جامعه سینمایی کشور برسد بهگونهای که طیفهای مختلف فکری، در کارنامه او حضور دارند.
حجازیفر که دهه ۷۰ را با آموزش، دهه ۸۰ را با تئاتر و دهه ۹۰ را با سینما سپری کرده بود، در آغاز دهه ۱۴۰۰، یک کار بزرگ انجام داد. او که تجارب فوقالعادهای در زمینه بازیگری و کارگردانی به دست آورده بود، به خاستگاه دلی خود بازگشت و با موقعیت مهدی، یک انفجار بزرگ در حوزه سینمای دفاع مقدس به وجود آورد. گونه دفاع مقدس که تا آن سال، اقبال دهههای گذشته خود را نمیدید، اینبار با هادی حجازیفر، تغییر ریل داد و موفق شد تا در فاز جدید، سمتوسوی روایتگری را به وجوه کمترپرداختهشده این رخداد عظیم ببرد.
حجازیفر در موقعیت مهدی، دوربین را به زندگی مهدی باکری برد. او موفق میشود تا ترسیم دقیقتر و جزئیتری از احوالات درونی این شخصیت در زندگی خصوصی و جبهههای نبرد بیافریند و از همین روی، به تفسیر جدیدی برسد که تا آن زمان در سینمای دفاع مقدس ما، تا این اندازه موردتوجه قرار نگرفته بود. در این فیلم، مخاطب با فرماندهای مواجه است که مانند همه انسانها، غلوآمیز به تصویر کشیده نمیشود و تمرکز، بیشتر بر احوالات نفسانی اوست تا شجاعتهایش در میدان نبرد. این ریزبینی، خیلی به مذاق مخاطب خوش آمد و سبب دیده شدن گسترده فیلم شد.
البته که موقعیت مهدی، یکی از داستانهای سریال عاشورا است که به فیلم بلند تبدیل شد. عاشورا این شبها درحالی از شبکه اول سیما در حال پخش است که اقبال مردمی قابلتوجهی متوجه اوست و با نگاههای ستایشگرایانهای از سوی مخاطبان مواجه شده است.
هادی حجازیفر، تا همینجا که ۲ دهه از عمر حرفهای او میگذرد، کارنامه قابلقبولی از خود به یادگار گذاشته است. مهمترین اقدام او تغییر ریل قابلتاملی بود که وی با موقعیت مهدی در سینمای دفاع مقدس به وجود آورد. گونهای ملی که به دلیل تکرار مضامین و کمبود تولیدات، شعف چندانی را در سینماگران و مخاطبان ایجاد نمیکرد، با موقعیت مهدی، وارد فاز اجرایی جدید و تحول ساختاری قدرتمندی شد که مسیر این گونه سینمایی را تغییر داد و بهعنوان صفشکن، راه را برای ورود مضامین مشابه فراهم آورد. روزگاری این تغییر ریل، با نامهایی چون رسول ملاقلیپور و ابراهیم حاتمیکیا صورت میگرفت و امروز این افتخار به نام هادی حجازیفر سند خورده است. او تا همینجا هم دینش را به سینما، علیالخصوص سینمای جنگ ادا کرده است.