به گزارش ایرنا،همه مربیانی که در ۴ دهه گذشته روی نیمکت تیم امید نشستهاند علاوه بر ناکامی در رساندن فوتبال به المپیک، یک درد مشترک دیگر هم داشتهاند.از حسن حبیبی و غلام پیروانی گرفته تا امروز که رضا عنایتی هدایت امیدها را در دست دارد، همه آنها از اینکه باشگاهها با تیم امید همکاری نمیکنند گلایه و شکایت کردهاند؛ چرخهای که همچنان در حال تکرار است و امروز عنایتی تازهترین مربیای که از دست باشگاهها برای گرفتن بازیکن به ستوه آمده است. او در حالی باید امیدها را کمتر از یک هفته دیگر در مرحله انتخابی المپیک به میدان بفرستد که هنوز نمیداند بازیکنانی که دعوت میکند آیا در اردو حاضر خواهند شد یا نه.
برای برخی باشگاهها فرقی نمیکند که فیفادی باشد یا نه، آنها بلند میگویند که به تیم امید حتی اگر فیفادی و اجبار فیفا هم باشد بازیکن نمیدهند. مانند سپاهان که برگزاری بازی تدارکاتی با یکی از تیمهای روس را بهانه کرده و گفته است به تیم امید حتی در فیفادی هم بازیکن نمیدهد. یا آن سو سرمربی استقلال هم با وجود صحبتهای اولیه، اعلام کرده است که به سید حسین حسینی و ارسلان مطهری که قرار است به عنوان دو سهمیه بزرگسال با تیم امید راهی هانگژو شوند اجاره همراهی با این تیم را نخواهد داد.
البته عنایتی که اردیبهشت امسال به عنوان سرمربی تیم امید معرفی شد از همان اردوهای اول با معضل همکاری نکردن باشگاهها با تیم امید روبرو بود و حتی در اردوی این تیم در ترکیه که تیرماه برگزار شد، نزدیک به ده بازیکن موردنظرش را به دلیل مخالفت باشگاهها در اختیار نداشت تا امیدها با یک ترکیب ناقص اردویشان را برگزار کنند.
حالا هم در آستانه مرحله اول انتخابی المپیک که حکم مرگ و زندگی برای امیدها دارد، به نظر میرسد وعدههایی که برای همکاری تیمها با تیم امید داده شده بود، مانند تمام دورههای گذشته توخالی بوده است. شرایطی که باعث شده عنایتی به جای اینکه به دیدار حساس امیدها برابر ازبکستان در ۲۱ شهریورماه فکر کند، باید به دنبال راضی کردن این باشگاه و آن باشگاه برای گرفتن اجازه همراهی ملیپوشان امید باشد، مسئلهای که سبب شده است انرژی سرمربی و کادر فنی امیدها بیشتر از آنکه متمرکز بر رقابتهای حساس پیش رو باشد، روی راضی کردن تیمها متمرکز باشد.
این در حالی است که امیدها در فاصله دو هفته به بازی حساس مرگ و زندگی با ازبکستان باید همه هم و غمشان آمادگی برای این مسابقه مهم باشد اما به نظر میرسد با حواشی خارج از زمین، انرژی و توان امیدها تحلیل میرود.شرایطی که سبب خواهد شد تیم امید در یک شرایط نه چندان نرمال و با تنشهایی که پشت سرگذاشته آماده شرکت در مرحله اول انتخابی المپیک شود.
حتی اگر در دقیقه ۹۰، مشکل بازیکن ندادن باشگاهها به تیم امید حل شود اما چرا این تیم باید در هر دوره با چنین معضلی روبرو باشد که وقت و انرژی و توان کادر فنی و مدیریتی تیم را که میتوانست صرف برنامهریزی برای حضور قدرتمندتر در مسابقات شود، با این حواشی و دغدغههای ابتدایی هدر برود.
برای یک بار هم که شده باید یک اراده برای حل این مشکل به وجود بیاید و اینطور در آستانه یک رقابت مهم و حیاتی برای فوتبال ایران، باشگاهها به خودشان اجازه ندهند که منافع خودشان را بر منافع ملی ترجیح دهند تا ذهن سرمربی تیم امید درگیر گرفتن اجازه ملیپوشان امید از تیمهای مختلف نباشد. البته در این بین باشگاهها مدعی هستند که مبلغ قرارداد بازیکن را پرداخت میکنند و رفتن این بازیکنان به اردوی تیم امید در شرایطی که مسابقاتشان در جریان است به تیمشان ضربه میزند.
با توجه به این دغدغهها به نظر میرسد فدراسیون فوتبال برای یک بار هم که شده بیاید و این مشکل را حل کند و راهکاری برای آن پیدا کند تا این مشکل تکرار نشود. اینکه سرمربی تیم امید انتظار داشته باشد تمام ظرفیت امیدها را برای مسابقات در اختیار داشته باشد یک مسئله کاملا بدیهی و پیشپا افتاده است و تصور نمیشود در فوتبال دنیا تیمی که برای رفتن به المپیک تلاش کند با چنین مشکلی روبرو باشد.
مهدی تاج اگر میخواهد یک میراث ماندگار از خودش به جا بگذارد باید مشکل تیم امید با باشگاهها را با یک قائده و قانون کلی که ضمانت اجرایی داشته باشد، حل کند تا اینطور نباشد که امروز عنایتی هم مانند مربیان سابق تیم امید همان دغدغه ۴ دهه گذشته را داشته باشد و تمرکزش بهم بریزد.
ضمن اینکه وقتی یک تیم نتواند بازیکنانش را که اولین اصل یک موفقیت است در اختیار داشته باشد، سالها پشت درِ المپیک میماند و نباید کسی از اینکه چرا هنوز ۱۹۷۶ مونترال، آخرین خاطره فوتبال ایران از المپیک است تعجب کند. پس بهتر است برای شکستن طلسم المپیک، مسئولان فدراسیون فوتبال تدبیری بیندیشند تا تیم امید در همان قدم اول تلاش برای المپیکی شدن که تشکیل اردو و برگزاری بازی با تمام ملیپوشان است به مشکل نخورد.