در نظریات مربوط به علم روانشناسی، زندگی فعال درگرو سلامت روانشناختی و حرکت بهسوی تکامل انسانی است. یکی از عواملی که باعث این تکامل میشود بنا بر نظریهی ساندرا بِم، روانشناس آمریکایی، آندروژن (شخصیت دوقطبی در راستای تکامل هم) است.
روانشناسان بهطور سنتی زنانگی و مردانگی را کرانه های متضاد یک بعد منفرد دانسته اند. یعنی مردانگی فقدان زنانگی در نظر گرفته میشود و بالعکس. اما ساندرا بِم (۱۹۷۸) با مطرح کردن «سازه آندروژنی» ادعا کرد که مفاهیم مردانگی و زنانگی به سودمند یا متناسب بودن موقعیتی این اسناد بستگی دارد.
ویرجینیا وولف نیز اظهار کرد هنگامیکه فرد زنانگی و مردانگی را در هم ادغام کند و به یک توازن مابین طبیعت زنانه و مردانهاش برسد
فرد آندروژن به دلیل انعطاف در هر دو قطب شخصیتی و همچنین دارا بودن ویژگیهای شخصیتی هر دو جنس از جنسهای تکبعدی که فقط زنانه صرف یا مردانه صرف هستند؛ دارای شخصیتی متمایز است. فرد آندروژن بهواسطه همین ویژگی دوبعدی شخصیت خود در هر موقعیتی مقتضای همان موقعیت برخوردهای متناسبی دارد.
آندروژنی androgyny از واژه یونانی آندرو Andros به معنی مرد و جین geny به معنی زن اقتباسشده است که ترکیبی از اصول زنانگی و مردانگی را شامل میشود. آندروژنی اصول زنانگی و مردانگی را متحد میسازد.
ساندرا بم در نظریه خود برای توصیف افرادی که هر دو خصوصیت زنانه و مردانه را دارند و بسته به اینکه چه رفتاری با موقعیت خاص متناسب است عمل میکنند، اصطلاح آندروژنی را ابداع کرد. ساموئل تیلور در قرن ۱۹ دوجنسیتی بودن افراد را بازشناسی کرد. به گفته او یک ذهن بزرگ باید آندروژنی باشد.
ویرجینیا وولف نیز اظهار کرد هنگامیکه فرد زنانگی و مردانگی را در هم ادغام کند و به یک توازن مابین طبیعت زنانه و مردانهاش برسد میتواند واقعاً خلاق باشد و به کمال و تمامیت برسد.
در شعر پروین، جنسیت مطرح نمیشود
روانشناسانی مانند کارل یونگ نیز از این نظریه که روان انسان در اصل آندروژنی است حمایت کردهاند. این عقیده آندروژنی که یونگ اظهار میکند نماد اتحاد متضادها بوده و چرخشی تدریجی بهسوی کاهش تضادهاست. آندروژنی در دیدگاه یونگ یک موقعیت متعادل است که تضادها را متحد میکند و شخصیت را ثبات میبخشد.
ویژگیهای انسانی تنها به یک جنس خاص مختص نیست و هر انسانی بدون در نظر گرفتن جنسیت دارای خصیصههای انسانی است
ازنظر فروید نیز هر مردی زنی بالقوه و هر زنی مردی بالقوه است که بالفعل نشده است (استور، ۱۳۷۵: ۶۵). خصوصیات نرینه و مادینه نهتنها در دو جنس مختلف بلکه در یک جنس واحد کشف و چنین توجیه شده است که هر فردی دوجنسی است؛ یعنی واجد شرایط هر دو جنس است.
ازنظر ساندرا بم، آندروژنی مجموعهای از صفات و سبکهای رفتاری است. افراد آندروژن خزانه رفتاری وسیعتری برای انتخاب در هر موقعیت دارند. افراد آندروژن ممکن است هم رفتار زنانه و هم رفتار مردانه را داشته باشند و نیز رفتارهای این افراد ممکن است به تقاضای هر موقعیتی به دلیل خزانهی رفتاری وسیعشان تغییر کند. در نظریهی ساندرا بم هدف ایدئولوژی موجود در جهان معاصر این است که دنیای آندروژن را ترویج دهد تا تفاوتهای جنسی را به حداقل ممکن کاهش داده تا زنان و مردان بهطور مساوی در نقشها و خصیصههایی سهیم باشند که بهطور سنتی به یک جنس خاص مربوط میشوند.
این مطلب، هم سمتوسو با مفهومی است که اشعار پروین اعتصامی را مطابق با کلیشههای جامعهی مردسالار، مردانه میدانستند. درنتیجه آندروژنی شدن این موضوع، در شعر پروین، جنسیت مطرح نمیشود بلکه انسانیت او مورد توجه است.
بهطورکلی میتوان بیان کرد که ویژگیهای انسانی تنها به یک جنس خاص مختص نیست و هر انسانی بدون در نظر گرفتن جنسیت دارای خصیصههای انسانی است و ویژگیهای انسانی جنسیتپذیر نیستند. لذا ویژگیهای شخصیتی مردانه و زنانه میتوانند در کنار هم در یک فرد چه زن و چه مرد بهصورت توام ظاهر شوند. فرد آندروژن دارای شخصیتی متمایز از سایرین است. هم جنبه مردانه وجودی خود را تقویت کرده است و هم جنبه زنانه وجودی خود را ارتقا داده است.
به نظر بم آندروژنی یک جهتگیری نقش جنسیتی است که در آن فرد صفات زیادی از هر دو اسناد زنانه و مردانه را در شخصیت خود متحد و یکپارچه میسازد. شخص آندروژن کسی است که تعداد زیادی از ویژگیها و صفات مردانه و زنانه را توام و در کنار هم دارد. افراد آندروژن کاملاً انعطافپذیرند و بهمقتضای موقعیت در مهارت مردانه بهصورت مردانه و در تکالیف زنانه بهصورت زنانه عمل میکنند.