به گزارش خبرنگار کتاب ایرنا، مراسم وداع با شمس آقاجانی دوشنبه ۲۰ شهریور در خانه هنرمندان برگزار شد. در این مراسم رویا تفتی (همسر او)، بامداد آقاجانی(پسر او)، امیرمحمد تفتی (برادر زن آقاجانی)، هرمز علیپور، محمد آزرم، کامیار عابدی، علیرضا آدینه، هادی حسینینژاد، رضا عامری، محمد آشور، علی قنبری، فرخنده حاجیزاده، محمود معتقدی، فرهاد عابدینی، آیت دولتشاه، عباس حبیبی بدرآبادی، پوریا سوری، حجت بداغی، عباس حبیبی، علیرضا بهنام، حسن کیاییان، اعظم کیانافراز، مریم حسینزاده، حافظ موسوی، مظفر رویایی، شهاب مقربیان و جمعی از شاعران، اهالی فرهنگ و دانشجویان کارگاههای این شاعر حضور داشتند.
عباس حبیبی با اشاره به اینکه ضرورتی برای صحبت درباره تسلط شمس آقاجانی بر شعر و همچنین تاثیر او بر زندگی اطرافیانش وجود ندارد، گفت: این سالها و به خصوص در روزهای اخیر مطالب متنوعی درباره او منتشر شده است و مخاطبان آنها را مطالعه کردند. فقدان شمس آقاجانی سوای اندوه و حرمان ضایعهای برای شعر و ادبیات است. وقتی به آثار بزرگانی مانند احمد شاملو، رضا براهنی و یدالله رویایی نگاه میکنیم، میبینیم این شاعران بسیاری از آثارشان را در سنین بالا نوشتند، براهنی محموعه خطاب به پروانهها و تعداد قابل توجهی از شعرهایش را بعد از ۶۰ سالگی سرود؛ دوران پختگی شاعر برای شمس اتفاق نیفتاد.
این شاعر با اشاره به یکی از گفتههای شاعر ترک بیان کرد: ناظم حکمت میگوید، آدمها بال ندارند، بالهای آدمها در قلبشان است، اینکه فرصت تماشای پرواز شمس را از دست دادیم بسیار سهمگین است.
او با اشاره به دوستی ۳۸ ساله با شمس آقاجانی ادامه داد: دوستی با شمس آقاجانی از سال ۶۵ در دانشگاه شیراز اتفاق افتاد. از اولین شعرش در اولین کتابش مشخص بود که انسانی شریف است. با هم به تهران آمدیم و کلاسهای رضا براهنی رفتیم، در انتشارات خیام حدود ۱۱ کتاب با عنوان ادبیات دیگر منتشر کردیم.
دل شمس آقاجانی برای کلمه، شعر، ادبیات و فرهنگ میتپید
مریم حسینزاده صحبتهایش را با شعری از رودکی آغاز کرد و گفت: از شمار دو چشم یک تن کم. وز شمار خرد هزاران بیش.
هنوز زود بود که شمس نباشد، چقدر باید هزینه کرد تفکری پالوده شود، رشد کند، ببالد و دلش برای کلمه، شعر، ادبیات و فرهنگ بتپد و پرپر شود
این شاعر ادامه داد: هنوز باور این لحظه که اینجا ایستادهایم برای همه ما سخت است، این که باور کنیم، که باور نمیکنیم! شمس آقاجانی اینجا نایستاده است! که ایستاده است.
او با تاکید بر اینکه شمس آقاجانی حرفهای بسیاری برای گفتن داشت، ادامه داد: شمس آقاجانی بیشترین شعرهایش را نسروده بود. در طول سالها ندیدم کسی چنین بیپیرایه هرآنچه کسب کرده است در طبق اخلاص بگذارد. شمس آقاجانی عاشق کلمه بود و با چشمها و دستهایش شعر میخواند، دریغا که در این نیمه راه جانش پر کشید.
حسینزاده درباره این شاعر که در ۵۵ سالگی فوت کرده است، گفت:هنوز زود بود که شمس نباشد، چقدر باید هزینه کرد تفکری پالوده شود، رشد کند، ببالد و دلش برای کلمه، شعر، ادبیات و فرهنگ بتپد و پرپر شود. چگونه طاقت آوریم جوانمرگی شاعرانمان، را هر روز ادبیات یتیمتر میشود.
هر شاعر راستینی با مرگ آشنا است
هرمز علیپور با اشاره به تجربه ۶۰ سالهاش در سرودن شعر، گفت: نسبت به ۶۰ سالی که شعر میگویم، برخی از شاعران در جان آدم مینشینند و شمس از شاعرانی بود که در جانم نشست. شمس و رویا توانستند راه استادهای خود را ادامه بدهند و از تکثر نسلها خوشحالم و بینهایت عزادار هستم.
اکنون مرگ تمام وجود شمس را در بر گرفته است، او شاعر بود و میدانست هیچ انسانی هیچ وقت چگونه زیستن را نیاموخته است
محمد آزرم با تاکید بر دشواری تحمل نبودن شمس آقاجانی، گفت: حرف زدن از شمس آقاجانی برای بدرقه، چیزی از سنگینی سوزش برای من کم نمیکند. شمس در صحنهای حاضر شده که با آن آشنا بود، هر شاعر راستینی با مرگ آشنا است. اکنون مرگ تمام وجود شمس را در بر گرفته است، او شاعر بود و میدانست هیچ انسانی هیچ وقت چگونه زیستن را نیاموخته است.
این منتقد ادبی با بیان اینکه شمس آقاجانی در کلماتش زنده است، ادامه داد: برای مخاطبانی که آثار او را خوانده بودند درک این فقدان کار ساده ای نیست، الان بهتر است در این صحنه سوگواری بمانیم، شمس صحنه را ترک نکرده کلماتش و شعرش میگوید « قادر به زنده ماندن هستم فقط پنهان شده ام»
شمس آقاجانی بنیادهای نظری شعر را در ایران استقرار داد
مظفر رویایی برگزاری کارگاههای شعر توسط شمس آقاجانی را یکی از ارزشمندترین اقدامات او خواند و ادامه داد: شمس آقاجانی بنیادهای نظری شعر را در ایران استقرار داد. کاری که آقاجانی کرد تفاوتی با دیگر شاعران داشت. اقداماتی که در حوزه نظریهپردازی کرد، به نظرم کار زیبایی بود. سعی داشت تا نوآمدگان دانش نظری در شعر اعم از سرایش، خوانش و ایماژ را جدی بگیرند.
برادر یدالله رویایی ادامه داد: شمس سینهبازی برای شنیدن حرفهای نوآمدگان داشت و برای خوانش و ماندگاری شعر بیشتر تلاش کرد. بیشتر از اینها باید درباره اقدامات شمس صحبت کنیم.
چطور میتوان جای خالی او را دید و پر کرد
رویا تفتی خود را داغداری مضاعف خواند و گفت: من هم همسرم را از دست دادم و هم پدر فرزندم، در نبود شمس آقاجانی، داغ ادبیات را دارم. من داغدار چندگانه هستم، چه کار میتوان کرد؟
یکی از آرزوهام این بود که من قبل از شمس آقاجانی بروم زیرا او راوی بهتری بود
این شاعر با اشاره به اینکه بعد از سالها تلاش توانسته بودند زندگی آرامی بسازند، گفت: بعد از بازنشستگی، فرزندمان بزرگ شده بود و شمس میتوانست زمان بیشتری را برای نوشتن اختصاص دهد، یکی از آرزوهام این بود که من قبل از او برم زیرا او راوی بهتری بود.
تفتی با اشاره به ذهن منسجم شمس آقاجانی گفت: نوشتههایش نیاز به ویرایش نداشت. خبرنگارها از مجلهها و روزنامه با او تماس میگرفتند، برای همه زمان میگذاشت و پاسخ میداد.
او افزود: هرکس که گفت برایت آرزوی صبر میکنم، به او گفتم من هم برای شما آرزوی صبر دارم. نمیدانم چطور میتوان جای خالی او را دید و پر کرد، بی معرفتی کرد رفت.
گزارش تصویری این مراسم را در اینجا ببینید.
قرار است بعد از مراسم بدرقه در خانه هنرمندان، پیکر آقاجانی برای خاکسپاری به فریدون کنار منتقل شود.
شمس آقاجانی متولد سال ۱۳۴۷، شاعر و منتقد ادبی در دهه ۷۰ بود که روز جمعه (۱۷ شهریورماه) به دلیل عوارض کرونا از دنیا رفت. «سخن رمز دهان»، «مخاطب اجباری»، «درسهای ادبی»، «چرا آخرین درنا بازمیگردد»، «راوی دوم شخص» و «گزارش ناگزیری» از آثار این شاعر و منتقد ادبی است.