گروه سیاسی ایرنا - دو جمله رهبر انقلاب در تعریف از «سید عیسی طباطبایی» کافی بود تا راه آشنایی با این دانشمند جهادگر و همدرد محرومان باز شود؛ آیتالله خامنهای در ابتدای قرآنی که به حاج عیسی هدیه دادند آمده است، «خداوند وجود شریف جناب حجتالاسلام آقای حاج عیسی طباطبایی را محفوظ دارد و خدمات با ارزش ایشان را قبول فرماید بمنه و فضله».
لینک بخش اول، بخش دوم و بخش سوم مصاحبه
آنچه در ادامه می آید، بخش چهارم مصاحبه حجتالاسلام رضا خراسانینژاد با حجتالاسلام حاج عیسی طباطبایی است که در پنج فصل منتشر میشود:
شما چهمدت همراه امام (ره) بودید؟
دو ماه و نیم در پاریس بودم و بنا بود که همراه امام (ره) به ایران بیایم. وقتی به فرودگاه رسیدم برنامه عوض شد. گفتند هفتاد نفر باید عوض شوند و جایشان را به خبرنگاران بدهند. خلاصه یک مجموعه هفتاد نفره گفتند که ما حاضریم جای خود را به خبرنگاران بدهیم. هواپیما رفت برای سوختگیری کامل، چون احتمال داشت که اجازه فرود ندهند. ما منتظر پرواز دوم ماندیم. با پرواز دوم دانشجویان، رزمندگان، شخصیتهای نزدیک به امام (ره) و آقای اشراقی داماد امام همراه جوانانی که در پاریس تظاهرات میکردند و... همه در این پرواز باهم بودیم و به سمت ایران حرکت کردیم.
از همان زمان، راه من به ایران باز شد. مدت یک ماه در ایران بودم و حدود دو ماه در پاریس، باید برمیگشتم لبنان و از خانوادهام مطلع میشدم. آن موقع ارتباطات مثل الآن نبود. من سه ماه بود که از خانوادهام خبر نداشتم.
چه زمان به لبنان برگشتید؟
امام (ره) به ما حکم کتبی دادند که برگردیم به منطقه و من برگشتم. ارتباط من با مجلس شیعه اسلامی، خوب نیست؛ چرا که ما را از معارضین و مخالفین میدانند. از اول انقلاب تا الآن آنها توقع داشتند که ما پشتیبان آنها باشیم اما آنها از ما پشتیبانی نکردند؛ نه از امام (ره) و نه از مرجعیتشان، طبیعتاً بین ما و حزب امل جدایی افتاد.
با پیروزی انقلاب اسلامی در ایران، حزبالله شکل گرفت؛ پایگاه نظامی آن دو سال در منزل خودم بود، بچهها قرارداد شهادت امضا میکردند، شاید بیش از هفتاد نفر در خانه خودم قرارداد شهادت امضا کردند. امکانات در اختیار همین بچهها قرار داده میشد و از همین جنوب جنگ با اسرائیل شروع شد.
طرح شکلگیری حزبالله از سوی چهکسی مطرح شد؟ آیا امام (ره) این طرح را دادند؟
وقتی مخالفت با امام (ره) شروع شد، حزب امل توسط امام (ره) و شهید چمران تأیید نشد و... وقتی اسرائیل جنوب لبنان را اشغال کرد، باید یک حرکتی شروع میشد، حرکت نظامی از منزل خودم شروع شد، ما اصلاً در فکر تأسیس حزبالله نبودیم، تنها به دنبال مقاومت بودیم. امکاناتی که از فلسطینیها گرفته بودیم زیاد بود، دورههای نظامی هم که با فلسطینیها دیده بودیم سبب شد که مبارزه را شروع کنیم.
کار تأسیس حزب از منطقه بعلبک شروع شد که بچههای سپاه هم آمده بودند. من در تأسیس حزب هیچ نقشی نداشتم، اما خداوند توفیق داد کار نظامی را با مجموعهای که از قبل پیروزی انقلاب با ما همکاری میکردند ادامه دادم. بعد از عملیات فتح خرمشهر، شهید حاج احمد متوسلیان و چهار نفری که ربوده شدند آمدند لبنان. اسرائیل حمله کرده بود و شرایط بسیار سخت بود. مدیریت آوارهها به عهده من بود و اولین کسی بودم که مسئول بنیاد شهید در منطقه لبنان، فلسطین و سوریه شدم. خاطرات زیادی از آن زمان دارم. برای مثال در منطقه برای شکست حصر فلسطینیها و خواباندن فتنه، ۷۵ روز در محاصره بودم، فقط با خوردن علف زندگی میکردم.
در چه مقطعی؟
در سال ۸۵ یا ۸۶ در جنگ با اسرائیل در جنوب لبنان، فتنه به وجود آمد. حزب امل پایگاه اسرائیلیها را گرفت و مسئول جمعآوری اسلحه از اردوگاههای فلسطینیها شد. ایران موافق نبود، امام (ره) اجازه نمیدادند که فلسطینیها خلع سلاح شوند؛ فلسطینیها هم چند سال در اردوگاههایشان از آن دفاع کردند و به اسرائیلیها اجازه نداد وارد اردوگاه شود، حالا که اسرائیل عقبنشینی کرده بود، حزب امل تصمیم داشت آنها را خلع سلاح کند. جنگ فلسطینیها با حرکت امل شروع شد. من از سوی ایران مأمور شدم که بروم برای حمایت از فلسطینیها، همان جا ۷۵ روز محاصره شدم که آثار بسیار عجیبی داشت. بعد از ۷۵ روز توانستیم محاصره را بشکنیم، مجروحها را انتقال دهیم و فتنه را خواباندیم. مقام معظم رهبری (مدظلهالعالی) فرمودند «یک طلبه مستضعف، مثل سید عیسی که باب رحمتی است برای شیعیان در منطقه، موفق شد یک کاری انجام دهد که در تاریخ افتخاری برای ایران نوشته شود».
اسرائیلیها شما را محاصر کرده بودند؟
ما توسط جنبش امل محاصره شده بودیم. فلسطینیها خیلی کشته دادند؛ حدود صد نفر از آنها کشته شدند. خاطراتی که من نوشته بودم، دفتر مقام معظم رهبری (مدظلهالعالی) اجازه چاپ نداد. آقای ولایتی گفت که آقای سید عیسی اینقدر مظلوم است که در زمان حیاتش، گفتههایش انتشار نمییابد، چه رسد بعد از مرگش! چون اگر منتشر شود دوباره سبب فتنه میشود.
من آنموقع متهم شدم به طرفداری از عرفات و تا حالا هم حزب امل و مجلس شیعه با من مخالف هستند، اما رهبر معظم انقلاب از این کار من خیلی تقدیر کردند؛ در نامهای که من برای مقام معظم رهبری (مدظله العالی) نوشتم و مُطّلع شدم نامه به رؤیت ایشان رسید و خطاب به دفتر فرمودند: «به جناب آقای سید طباطبایی بگویید اینجانب تا به یاد دارم، شما را وجود با برکت و مفید و بیبدیلی برای منطقه لبنان شناختم و به هیچ وجه اعتقاد ندارم که لازم است شما آنجا را ترک فرمایید؛ مگر اینکه خود شما به این کار راغب باشید و مادام که به خدمات و حضور خود در آن منطقه ادامه دهید، اینجانب به قدر وسع ناچیز خود هر کمکی که بتوانم به شما خواهم کرد. توفیقات جنابعالی را از خداوند خواستارم».
مقام معظم رهبری در پاسخ به نامه فرمودند: «در مسأله شما دو مقوله وجود دارد؛ اول اعتماد من به آقای سید عیسی طباطبایی. از اعتماد من به شما یک زره کاسته نشده است و اگر بخواهم در لبنان پولی را خرج کنم و در آنجا دو نفر باشند که کاملاً مورد اعتماد من باشند، یکی از آنها شما هستید. دوم اینکه در مصرف وجوهات چه مواردی مورد قبول من است. من میگویم مخارجی که بیشتر جنبه وجوهاتی آن در نظر باشد، البته من در خارج سهلتر از داخل برخورد میکنم؛ زیرا چهبسا مواردی از قبیل ساختن حسینیه، مراکز اسلامی و مساجد که در بعضی از جاها بدیلی هم ندارد، در خارج ممکن است ضرورت داشته باشد. خلاصه هر چه مربوط به آبروی شیعه و اسلام باشد، من حرفی ندارم، تشخیص موارد هم به عهده شماست».
موضوع این نامه برای زمانیست که دفتر نمایندگی و مؤسسات و همهچیز را به حزبالله سپردم و قصد داشتم که ایران برگردم و همهچیز در اختیار حزبالله باشد؛ دو نامه نوشتم به فاصله ۶ ماه تقریباً که هر دو نامه جوابش آمد که دوباره ماندم لبنان و یک بیمارستان تأسیس کردم.
هشتمین اجلاس بینالمللی «مجاهدان در غربت» در تجلیل از حجتالاسلام والمسلمین «سید عیسی طباطبایی» با حضور چهرههای شاخص گروههای مقاومت و همچنین نمایندگان و روسای پارلمانهای کشورههای حوزه مقاومت، علما، فضلا و جمع کثیری از فرماندهان ارشد حزبالله و تاثیرگذران عرصه مقاومت ۲۴ شهریور در دامغان و ۱ الی ۲ مهرماه در مشهد مقدس برگزار میشود.