آسیای مرکزی یا آسیای میانه سرزمین پهناوری در قارهٔ آسیا است که هیچ مرزی با آبهای آزاد جهان ندارد. با اینکه مرزهای دقیقی برای این سرزمین تعریف نشده است، اما معمولاً به طور کلی شامل پنج کشور قزاقستان، قرقیزستان، تاجیکستان، ترکمنستان و ازبکستان است. در گذشته های دور این منطقه به ماوراءالنهر و ترکستان (ترکستان غربی) شناخته میشد.
اغلب سرزمینهای دیگری مانند افغانستان، شمال شرق ایران، مغولستان، کشمیر، شمال و غرب پاکستان، و گاه سینکیانگ (ترکستان شرقی) در شمال غرب و غرب چین و جنوب سیبری در روسیه نیز شامل آسیای مرکزی میشوند. این منطقه از شمال به روسیه، از جنوب به ایران و افغانستان، از شرق به چین و از غرب به دریای خزر متصل است. اگرچه آنها از نظر قومی به عنوان کشورهای ترک تبار و دینی با هم مرتبط بوده و تا حد زیادی سرنوشت ژئوپلیتیکی یکسانی در روند تاریخی داشتند ولی سقوط اتحاد جماهیر شوروی و دوره پس از آن موجب متمایز کردن آنها در برخی سطوح شد و ایده نامگذاری این منطقه به عنوان یک منطقه واحد جغرافیایی به نام آسیایمیانه یا آسیای مرکزی، توسط الکساندر فون هومبولت، جغرافیدان در ۱۸۴۳ مطرح شد. او در این باره میگوید که آسیای میانه به آن بخش از قاره آسیا اطلاق می شود که بین پنج درجه شمالی و پنج درجه جنوبی و ۴۴/۵ درجه عرض جغرافیایی واقع شده است.
تاریخ قرقیزستان
اولین اطلاعات تاریخی که در مورد نام و قبیله قرقیز/ قیرقیز بر میخوریم، متون تاریخی چینی است. مورخ چینی سیما تسیان در تاریخ ۲۰۳-۲۰۱ قبل میلاد در مورد ترکان قرقیزی با اسم «کوکو» نام میبرد و در دیگر متون با نامهای «چین-کو»، «چی-کو» و یا «چی-کو» یا« هو-کی-سو» یاد میشود. این نام در متون اویغوری و گوک ترکهای با تلفظ «قرقیز» یاد میشود. همچنین متون اسلامی منجمله دیوان لغاتالترک محمود کاشغری خراسانی الاصل با نام «قیرقیز/قرقیز» و در آثار ابواسحاق ابراهیم بن محمد فارسی اصطخری (وفات: ۳۴۰ ه. ق/۹۵۱م یا ۳۴۶ ه. ق/۹۵۷م)، شیخ الربوة الدمشقی (وفاة: ۷۲۷ ه.ق./ ۱۳۲۷م.)، أبو القاسم محمد بن حوقل (وفاة: ۳۶۷ ه.ق./ ۹۷۷ م)، ابوالقاسم عُبیدالله بن عبدالله بن خُردادبه (وفات: ۳۰۰ه.ق./ ۹۱۲ م.)، ابوسعید عبدالحیّ بن ضحاک بن محمود گَردیزی (قرن پنجم ه.ق.)، زکریا بن محمد بن محمود مکمونی قزوینی ملقب به زکریای قزوینی (وفات: ۶۸۲ ه.ق./۱۲۸۳م.) و علاءالدین عطاملک جوینی (وفات: ۶۸۱ ه.ق./۱۲۸۳ م.) با نام «کرکز»، «کرقیز»، «قرغیز»، «قرق قز/قیرق قیز» یاد شده است. از لحاظ علمالمعانی لغت رای قطعی حاصل نشده است.
رای عموم مورخین بر این است که کلمه قرقیز، برگرفته از رقم «قیرق/قیرخ» و علامت جمع ترکی «ز»، «قیرقیز»، یعنی «قیرق لار» است در این مورد دهها داستان اساطیری ترکی در جهان ترک و اسلام، بخصوص در ایران علیالخصوص در مناطق شیراز و عموما جنوب کشور، آذربایجان و شمال غرب کشور و خراسان با عناوین (قیرخ لار، قیرخ ایگید – چهل پهلوان) رایج است. این لغت قیرق-قیرخ یا تداعیگر چهل پهلوان و یا چهل ایماق (اویماق/اُیماق/ قبیله – چهل ایماق ترکی) است.
قبل از وارد شدن به تاریخ قرقیزها، خوب است بدانیم قرقیزها و قزاقها کاملا از یک ریشه زیستی و قبیلهای هستند که در قرن ۱۵ با سرپیچی از دستورات خان بزرگ آلتون اوردا / قیزیل اوردا / اردوی زرّین عدهای از قرقیزها از کوچ امتناع کرده در مکان خود ماندند به همین خاطر آن گروه متمردین را قزاق / عاصی – ناتابع خطاب کردند که به مرور زمان بنام اتنیکی آنها تبدیل شد. در دوره شاه شهید ناصرالدین شاه نیز ارتش ملی ایران با نام قزاق ترکی تاسیس شد.
قرقیزها جزئی از فرهنگ و تمدن سکاها / اسکیت ها / ماساژتها در عرصه تاریخ ظهور کردند. قرقیزستان با اولین دولتی که در شرق و شمال شرق قرقیزستان امروزی در قرن دوم قبل از میلاد تأسیس کردند آغاز میشود. پس از فروپاشی این ایالت، قرقیزها که تحت حاکمیت هونها قرار گرفتند، پس از فروپاشی ایالت هون، در منطقه بین دریاچه بایکال و تبت، دولت خاکاس را تاسیس کردند. قرقیزها که در سال ۵۶۰ میلادی تحت حکومت موغان/ مُغان خان، خاقان گوک ترکها و در قرن هشتم تحت فرمانروایی اویغورهای بودیست قرار گرفتند، در سقوط خانات ایدی قوت اویغور (لقب فرمانروایی ترکان اویغور) در سال ۸۴۰ و در تاسیس دولت قراخانیان / ایلّیک – ائللیک خان در سرزمینهای آسیای مرکزی امروزی و به خصوص در ترکستان شرقی نقش پررنگی داشتند.
اسلامی شدن مردم قرقیز هم در این دوره صورت پذیرفته و قرقیزها که در قرن هفتم در اولین فتوحات اسلامی و به خصوص در دوره ابو مسلم خراسانی و اسحاق ترکی در منطقه فرغانه با اسلام آشنا شدند، از قرن نهم شروع به پذیرش اسلام کردند و این روند تا سال ۱۳۹۷ ادامه داشت که در این تاریخ میتوان گفت که تمام ترکان این
مناطق به اسلام گرویده بودند. قرقیزها هم مثل قزاقها در قرون متمادی، طبق اسناد مکتوب و متون تاریخی موثق و محرز و مشخص از دوره قراخانیان تا اوایل دولت علیه قاجار جز حوزه فرهنگی و تمدنی آذربایجان / خراسان بودند و این روند تا استحاله فرهنگی و دولت و دولتگری در ایران ادامه داشت.
قرقیزها که پس از فروپاشی دولت قراختائیان ترک که اکثر مناطق مرکزی و شمالی چین فعلی در کنترل آن دولت بود با حملات چینیها در قرن دهم مواجه شدند و مجبور شدند به سمت غرب به قلمرو قرقیزستان کنونی عقب نشینی کنند. جا دارد یادآوری شود که نام ختای/ کتای به چین فعلی در متون اسلامی نیز برگرفته از نام دولت قراختایئان است. به همین خاطر در متون تاریخی اسلامی و حتی روسی چین فعلی اکثرا با نام ختای/کتای ثبت شده است. حتی شاه اسماعیل بنیانگذار دولت صفوی، لقب ختائی را از این دولت ترکی برگرفته بود.
عقیده راستین و ناگفته بر این است که شاه اسماعیل و قزلباشان اورآسیا دنبال یک دولت متمرکز جهانی از سرزمین قراختائیان در شرق تا سورهای / دیوارهای استانبول در غرب به مرکزیت تبریز بودند. با اینکه جبهه شرق با خنثی سازی قدرت شیبک خان حل شده محسوب می شد، اما متاسفانه شکست ناگوار و سنگین در مقابل رومیهای وارثین بیزانس در جنگ چالدران و اشغال تبریز بزرگ (قلعه شکست ناپذیر قزلباشان آورآسیا) توسط رومیها، این ایده را ناکام گذاشت و شاه بابا این مغلوبیت را نتوانست هضم کند و در جوانی دار فانی را وداع فرمودند و دوران سیاه قزلباشان و عموما ترکان و شیعیان جهان در اوراسیا با این شکست فاجعه بار شروع شد...
قرقیزها در اوایل قرن سیزدهم از اولین ایل و طایفهای از ترکان بودند که فرمانروایی چنگیز خان را پذیرا شدند و بعدا بخشی از اولوس جغتایی شدند. قرقیزها که پس از تضعیف خانات جغتاییها مدتی مستقل ماندند، در آغاز قرن پانزدهم تحت حکومت دولت امیر تیموری گورکانی قرار گرفتند. در این جریان عدهای از قرقیزها در مناطقی که قزاقها بودند ساکن شدند و با آنها به زندگی مشترک پرداختند. این عناصر که قزاق-قرقیز نامیده میشوند، با تصرف قزاقستان توسط روسها در اواسط قرن نوزدهم، تحت سلطه روسیه قرار گرفتند.
البته باید یادآوری شود که اشغال مناطق آسیای میانه توسط روسها از قرن ۱۶ (با فروپاشی دولت علیه آلتون اوردا/ قیزیل اوردا ۱۵۰۲ و شکست ترکان در مقابل رومیها در جنگ چالدران) شروع و در قرن نوزده به پایان میرسد. سایر عناصر قرقیز که به قرقیزهای سیاه معروف بودند در محدوده خانات خوقند که در آغاز قرن هجدهم تأسیس شد قرار داشتند و پس از مدتی به عنصر اصلی این ایالت تبدیل شدند.
در نیمه دوم هجدهم وضعیت اجتماعی-سیاسی و جغرافیایی منطقه فرغانه بسیار پیچیده بود. در آن زمان قبایل قرقیز فرغانه به چندین گروه سیاسی تقسیم میشدند. قبایل جنوبی قرقیزستان به همراه سایر قبایل از جمله ازبکها، قبچاقها، تاجیکها و دیگران در دره فرغانه میزیستند. تمام این قبایل فعالانه در بنیانگذاری دولت خوقند در سال ۱۷۰۹ میلادی مشارکت داشتند. تا پایان سدهی هجدهم میلادی دره فرغانه، پامیر، بدخشان، استروش و خجند به خوقند ملحق شد و آن دوره به بعد قرقیزها باشندگان دایمی این کشور شدند.
نخستین جنگ سپاهیان روس با دولت خوقند در سال ۱۲۶۷ه.ق/ ۱۸۵۰ م روی داد و از ۱۸۶۶ به بعد قلمرو خان خوقند منحصر به ولایت فرغانه شد و آنهم در ۱۲۹۳ه.ق/ ۱۸۷۶ م ملحق به روسیه شد. پس از تهاجمات دولت روس که از اواسط قرن نوزدهم آغاز شد، سرزمینهای قرقیزستان امروزی در سال ۱۸۷۶ کاملا در تحت سلطه روسیه درآمد و جنبشهای شورشی مردم علیه دولت تزاری به طور خونین سرکوب شد.
در اواخر قرن نوزده و اوایل قرن بیستم قرقیزها جزئی از والیگری عمومی ترکستان روسیه تزاری بودند و بعد از تاسیس اتحاد جماهیر شوروی، در سال ۱۹۱۷ بخشی از جمهوری سوسیالیستی ترکستان شوروی بودند و در سال ۱۹۲۴م/۱۳۰۲ش سرزمین قرقیزها بخشی از منطقه خودمختار قارا ـ قرقیز بود. دو سال بعد/ ۱۹۲۶ این نام به جمهوری شوروی سوسیالیستی خودمختار قرقیز تغییر یافت. و بعد در ۱۹۳۶م/۱۳۱۵ش به نام جمهوری شوروی سوسیالیستی قرقیزستان به رسمیت شناخته شد.
تاریخ بعد استقلال قرقیزستان
قرقیزستان پس از فروپاشی شوروی در سال ۱۹۹۱م/۱۳۷۰ش، مستقل شد و عسگر آقایف به ریاستجمهوری این کشور رسید. ایران جزء اولین کشورهایی بود که استقلال قرقیزستان را در تاریخ ۳۰ آذر ۱۳۷۰ مطابق با ۲۱ دسامبر ۱۹۹۱ به رسمیت شناخت. متعاقبا در تاریخ ۲۰ اردیبهشت ۱۳۷۱ موافقتنامه برقراری روابط بین دو کشور به امضاء معاونین وزرای خارجه دو کشور رسید و در مهر ماه ۱۳۷۱ (۱۹۹۲) سفارت جمهوری اسلامی ایران در بیشکَک فعالیت خود را آغاز کرد. سفارت قرقیزستان در تهران نیز ۴ سال بعد در اردیبهشت ۱۳۷۵ (۱۹۹۶) در تهران افتتاح شد و ضمنا نام رسمی کشور در تاریخ پنجم می ۱۹۹۳ از «جمهوری قرقیزستان» به «جمهوری قرقیز» تغییر داده شد.
دره فرغانه که نامی آشنا در تاریخ آسیای مرکزی است بین سه جمهوری تاجیکستان، قرقیزستان وازبکستان و قسما ترکستان شرقی (جمهوری خلق چین) تقسیم شده است. شهر فرغانه نیز در ازبکستان قرار دارد. این دره از نظر جمعیتی، هویتی اسلامی دارد. تحولات موسوم به انقلاب رنگی (انقلاب لالههای) قرقیزستان ( ۲۰۰۵) را میتوان قیام جنوبیهای کشور قرقیزستان نام نهاد که همیشه در پی دستیابی به حقوق پایمال شده سیاسی و اجتماعی و اقتصادی خود بودند قلمداد کرد. شمال کشور پذیرای فرهنگ روسی و غربی و جنوب کشور با اختلافات فاحشی که دارند گرایش ملیتر و آرمانی مداری دارند و دامنه گسترش تفکرات اسلامی و ملی هم وسیع است.
حکومت در کشور قرقیزستان در قالب جمهوری بوده و رئیس حکومت، رئیس جمهور محسوب میشده. او قدرت بالایی داشته و حق انحلال و وتوی تصمیمات قانونگذاری را نیز داشته است. سپس حکومت کشور قرقیزستان از جمهوری به پارلمانی تغییر کرده و این کشور به عنوان اولین نظام دارای دموکراسی پارلمانی لقب گرفت است.
بعد انحلال حکومت باقی اف حکومت موقت قرقیزستان با تشکیل اولین نشست خود به ریاست رزا اتنبایوا تشکیل شد. پس از او الماس بیگ آتامبایف (رهبر حزب سوسیال دمکرات) برای یک دوره ۶ ساله به ریاست جمهوری انتخاب شد(از ابتدای ۲۰۱۲ تا پایان ۲۰۱۷) آتامبایف اولین رئیس جمهوری این کشور است که توانست دوره ریاست خود را به پایان رسانده و طی روند مسالمت آمیز قدرت را به رئیس جمهوری منتخب مردم سورونبای جئین بگ اف تحویل دهد تا اینکه در اکتبر سال ۲۰۲۰ طی اعتراضات و حوادثی جناب صدر جباراف ششمین و رئیسجمهور فعلی قرقیزستان شد که از ۲۸ ژانویه ۲۰۲۱ این سمت را بر عهده دارند. و قانونی به طریق رفراندوم تصویب شد که صلاحیتهای مقام ریاست جمهوری در آن افزایش چشمگیری در بر دارد.
قرقیزستان، عضو کشورهای مستقل مشترک المنافع، اتحادیه اقتصادی اوراسیا، سازمان پیمان امنیت جمعی، سازمان همکاری شانگهای، سازمان همکاری اسلامی، سازمان امنیت و همکاری اروپا، سازمان کشورهای ترک و ترکسوی است. این کشور در حال توسعه است که رتبه ۱۱۸ را در شاخص توسعه انسانی دارد و دومین کشور فقیر در آسیای مرکزی است. اقتصاد در حال گذار این کشور به شدت وابسته به ذخایر طلا، زغال سنگ و اورانیوم است.
موقعیت جغرافیایی قرقیزستان
قرقیزستان از نظر جغرافیایی، فرهنگی، اقتصادی و سیاسی دوردستترین کشور در آسیای مرکزی نسبت به کشور جمهوری اسلامی ایران است. اما از نظر استراتژیک مورد توجه منطقه و جهان است. جمهوری قرقیزستان با زبان رسمی قرقیزی و روسی (با ارجحیت ترکی قرقیزی) به پایتخت بیشکک با جمعیت ۱ میلیون و ۸۸ هزار و ۹۰۰ نفر و با جمعیت کل ۶ میلیون و ۶۳۶ هزار و ۸۰۳ نفر است. این کشور از نظر اداری به هفت استان و دو شهر تقسیم شده است. استانها باتکن، جلال آباد و اوش (در جنوب)، چوی، نارین، تالاس و ایسیکگول. پایتخت، بیشکک در استان چوی واقع شده است. شهر دیگری به نام اوش نیز در استان اوش قرار دارد.
با مساحت ۱۹۹ هزار و ۹۵۱ کیلومتر مربع با رشد جمعیت ۱/۶۷ درصد و مسلمان اغلب حنفی ۸۲ درصد، مسیحی اغلب ارتدکس ۱۶ درصد، سایر موارد ۲ درصد میباشد که در سایت وزارت امور خارجه قید گردیده است. جغرافیای قرقیزستان بیش از سه چهارم پوشیده از کوههای برف گیر با رودخانهها و آبگیرهای متعدد است. کوههای تانری داغلاری/ تیان شن حدود هشتاد درصد قرقیزستان را در برگرفتهاند. قرقیزستان راهی برای دریا ندارد و همسایههای آن در شمال قزاقستان، ازبکستان در غرب، تاجیکستان در جنوب غرب و جمهوری خلق چین در جنوب شرق قرار دارد.
وضعیت مسلمانان
اولین آشنایی قرقیزها با اسلام با فتوحات در منطقه فرغانه در قرن هفتم صورت گرفت. در چند قرن بعد، اسلام به طور فزایندهای در میان قرقیزها گسترش یافت. از اواخر قرن نوزدهم، حملات روسیه به خانات خوقند در منطقه یکی از نقاط عطف مهم برای مردم قرقیزستان است. این روند تا تصرف کامل قرقیزستان در دوره اتحاد جماهیر شوروی ادامه یافت. تا زمان استقلال در سال ۱۹۹۱ - در زمان حکومت شوروی – سیاستهای رژیم کمونیستی در سراسر کشور در قرقیزستان نیز اجرا میشد، در اعتقادات مذهبی و عبادات مداخله میشد، مساجد و مدارس تعطیل میشدند، سعی میشد ارتباط مردم با دین برقرار نشود. روشنفکران رهبری مردم به زندان افتادند و حتی تعدادی از آنها کشته شدند. از سوی دیگر، با ادامه سیاستهای روسوفیل برای مدتها، مردم مسلمان از سنتها و فرهنگهای خود، به ویژه از زبان مادری خود نیز دور شدند.
با وجود همه این سیاستهای سیستماتیک، مردم قرقیزستان از دین اسلام و ارزشهای ملی جدا نشدند. امروزه بیش از ۹۰ درصد مردم قرقیزستان و تقریباً همه مردم قرقیزستان مسلمان و از مذهب حنفی هستند. اما این یک واقعیت است که ارتباط مردم با اسلام و هویت دینی آنها به دلیل سیاستهای شوروی که بیش ۷۰ سال به طول انجامید و رویکردها و رویههای سیاسی که رگههایی از درک قدیم در دوران پس از استقلال داشت، ضعیف شده است.
تقویت هویت دینی مردم مسلمان با درک معتدل در دوره آتی یکی از مهمترین نیازهای قرقیزستان است اما از سوی دیگر، سورونبای جئین بگاف رئیس جمهور وقت کشور با حضور رجب طیب اردوغان رئیس جمهور ترکیه در افتتاح مسجد مرکزی در شهر بیشکک اشاره کردند که «تعداد مساجد در قرقیزستان نسبت به مدارس عمومی زیاد است. این یک شاخص خوبی است. برخی اعتراض میکنند که مساجد در کشور زیاد شده است. ولی تعداد مساجد هر چه بیشتر شود تعداد کودکان راستگو و مومن نیز زیاد خواهد شد. هر چه تعداد مدارس مذهبی زیاد شود جامعه نیز عادل و مومن خواهد بود....» جامعه این سخنرانی رئیس جمهور را دینی خوانده و به خاطر آن گفتگوها و مباحثاتی در سطح جامعه صورت گرفته بود.
در حال حاضر روند احیای دینی و اسلامی سازی مجدد در جمهوری قرقیزستان در حال تبدیل شدن به فاکتورهای فعال در آگاهی سیاسی مردم این کشور است که اکثریت جمعیت آن را مسلمانان تشکیل میدهند. طبق آمار و اطلاعات موجود و بر اساس تعداد سرانه مساجد، قرقیزستان امروز مذهبیترین کشور در آسیای مرکزی است و در این جمهوری همچنین امکان نفوذ بنیادها و مراکز دینی که از خارج تامین و حمایت مالی میشوند؛ بسیار بالاست.
به طور کلی؛ از لحاظ تنوع و حضور طیف گستردهای از موسسات و سازمانهای اسلامی؛ قرقیزستان تفاوت و تمایز ویژهای با سایر کشورهای منطقه دارد. در حال حاضر در قرقیزستان ۲۹۱۰ سازمان اسلامی از جمله ۲۶۶۹ باب مسجد و ۱۲۵ باب مدرسه فعالیت می کند. بیش از ۴۰۰ مسجد در این کشور با حمایتهای مالی بنیادهای عربی همچون مجمع جهانی جوانان مسلمان ( که ریاست آن و بنیاد دیگری به نام Assanabil را سعید بایومی برعهده دارد ) احداث شدهاند.
قدرت نفوذ نرم، فرهنگ
پایدارترین و تاثیرگذارترین عنصر در سیاست خارجی کشورها فرهنگ میباشد که شامل مولفههای سیاسی، نظامی، اقتصادی است که در اصلاح برون مرزی اصطلاح دیپلماسی فرهنگی است. رکن اصلی دیپلماسی فرهنگی زمینهساز ایجاد روابط فرهنگی بین مردم عادی تا سران کشور را با رابطه فرهنگی پایدار را ایجاد میکند. این دیپلماسی فرهنگی به ویژه در میان ملیتی که دارای فرهنگ، تمدن و هویت مشترک ایرانی – اسلامی دارند، کاربردیتر است؛ در این میان آسیای مرکزی به دلیل اینکه حضور در ژئوکالچر و حوزه تمدنی تاریخی آذربایجان-خراسان قرار دارد، باید در دیپلماسی فرهنگی جمهوری اسلامی ایران دارای اهمیت بیشتری باشد. اما متاسفانه ما در این ۳۰ سال اصلا این اقدام و جدیت را به صورت عملی در سیاست خارجه نظام اسلامی ندیدیم.
همین دیپلماسی فرهنگی به عنوان یک رسم و یک روش صدها سال سابقه بین سیاحان، مسافران، معلمان و هنرمندان به عنوان سفیران غیر رسمی یا همان دیپلماتهای فرهنگی اولیه حضور داشتند. در دیپلماسی فرهنگی، مخاطبان فرهیخته و نخبگان کشورها در هدف برنامه اجرایی هستند. مبادله آموزشی، پذیرش و پذیرای نخبگان از دیرباز مورد هدف قرار گرفته شده است.
بریتانیاییها در توسعه این قبیل نهادها، و در فرستادن دانشجویان از مناطق تحت استعمار به انگلستان مهارت خاصی داشتند و دارند. از اوایل سال ۱۸۳۵، دانشگاههای انگلیس و دانشگاههای با الگوی انگلیسی در هندوستان بنا شدند و دانشجویان تحصیل کرده در این نهادها، ستون فقرات دولت استعماری را برای یک قرن فراهم نمودند. البته قابل ذکر است همین تحصیلات استعماری، منجر به افزایش جنبشهای ملی گرایانه نیز شد . همین « مهاتما گاندی» و « جواهر نهرو».
در منطقه آسیای مرکزی، قدرتهای بزرگی همچون ایالت متحده آمریکا، روسیه، چین و قدرتهای منطقهای مانند جمهوری اسلامی ایران، جمهوری ترکیه و عربستان سعودی در پی افزایش قدرت نرم دیپلماسی فرهنگی در منطقه هستند ولی قابل ذکر است که امتیاز نفوذ نرم جمهوری اسلامی ایران نسبت به دیگر رقیبها بیشتر است، قرابت فرهنگی-اسلامی به تاریخ دیرینه آسیای مرکزی بیشتر است. اگر ایران با برنامههای راهبردی بتواند پیشرود، میتواند بر رقیبهای منطقهای و جهانی توسعه یافتهتر عمل کند.
با فروپاشی اتحاد جماهیر شوروی و تبدیل این منطقه به پنج کشور مستقل، موقعیتی را فراهم آورد تا کشورهای که قرابتهای فرهنگی و زبانی نزدیکی دارند وارد برقراری ارتباطات فرهنگی شوند که در این مورد باز امپریالیسم در نفوذ قدرت نرم پیشیتر عمل کرد. در این میان، فرهنگ به عنوان ابزار مهم قدرت نرم، ارتباط تنگاتنگی با زبان دارد. اکنون همین ترویج زبان روسی را روسیه در حال اجرا دارد. و این در منطقه قفقاز و بالتیک امر عجیبی نیست اما برای استفاده از قدرت زبانی توسط غربی در قفقاز امر طبیعی نمی باشد.
از جمله وجود دانشگاه آمریکایی آسیای مرکزی در بیشکک پایتخت قرقیزستان، این دانشگاه در سال ۱۹۹۳ تاسیس و زبان تدریس رسمی انگلیسی است. علاوه بر این چندین نهاد فرهنگی غربی در آسیای مرکزی قدرت نفوذ کشورهای منطقهای را به مراتب کمرنگتر میکند در این بار ایران میبایست در جهت قدرت نرم، دیپلماسی فرهنگی اقدامات در سلطه نرم در اوراسیا، برابری با قدرت بزرگ جهان، و عضویت در نظام چند قطبی جهان پیشیتر عمل نماید تا زمین غالبیت را به مغلوبیت ثبت ننماید. کشور ترکیه با تأسیس دانشگاه ماناس در قرقیزستان و دیگر عملکردهای دولت ترکیه در بخش دولتی و خصوصی هم پررنگتر است.
با تعریف یک بستر فرهنگی و تمدنی بر اساس حوزه تمدنی خراسان / آذربایجان که اشتراکات صلبی و بطنی قرقیزی و ایرانی را در برگیرد، اقدام به فعالیتهای فرهنگی دو سویه شود. با توجه به موقعیت ژئوپلیتیک و ژئوکالچر ، مشترکات فرهنگی، تمدنی و زبانی و نیز حافظه تاریخی مشترک به عنوان سه قوت فرهنگی ایران که این پیشنهادات زیر را در جهت تقویت دیپلماسی پیشنهاد می نماییم:
برگزاری نشستهای علمی میان دانشگاههای ایران – قرقیزستان؛
همکاری در تهیه، تنظیم و پخش فیلم های علمی، ادبی، فرهنگی، تاریخی بین شرکت ملی رادیو و تلویزیون ایران و شبکه رادیو و تلویزیونی دولت قرقیزستان؛ اشتراکات تاریخی و فرهنگی دو کشور ایران و قرقیزستان، تفاهم همکاری مشترک در زمینههای تجهیزات فنی و ساخت فیلم، سریال و مستند های فرهنگی و تاریخی از اماکن دول غزنوی، سلجوقی، خوارزمشاهی، ایلخانی، امیر تیموری و... از شهر شیراز، کرمان، اورمیه، اردبیل، اصفهان، ترکان خلج، خراسان، آذربایجان و ترکمنها و پخش آن در شبکههای قرقیزستان به منظور آشنایی بیشتر مردم این کشور با پیشینه استان پهناور ایران و فرهنگ ایرانی را و بخشهای تولیدی سیما، خبر، رادیو و شعر و موسیقی و سرود این رسانه بر تبادلات و توسعه مناسبات فرهنگی ایران و قرقیزستان به ویژه معرفی جاذبههای گردشگری استانهای نامبرده و استفاده از پتانسیلها و ظرفیتهای این شهرها تاکید کرد.
- همکاریها در زمینه فرهنگ و آموزش از طریق تبادل اطلاعات
ایجاد پروژهها و برنامههای اجتماعی
- تاسیس دانشگاه ایرانی در قرقیزستان
- تشکیل فضای فرهنگی مشترک در حوزه آموزشی، علمی و گردشگری دو کشور
- انتشار کتب خطی بین دو کشور
- اعطای جوایز علمی به نخبگان ادبی و پژوهشگران حوزههای تمدنی و اسلامی
- طرح کار مشترک در زمینه باستان شناسی، مردم شناسی
- فعالیت و همکاری مشترک بر روی مفاخر های مشترک
- ترویج گردشگری آموزشی
- گسترش تفاهم نامه بین دانشگاههای ایران و قرقیزستان
- حمایت از پایان نامههای دانشجویان در امور ایران و آسیای مرکزی
قدرت فرهنگ برابر با قدرت نفوذ نرم در جهت بهره برداری علمی و آموزشی است. ابزارهایی که فرهنگ در زمینه «تاریخ فرهنگی»، « زمینه اجتماعی» و « زبان» ایجاد میکند. از همین طریق ابزارهای آموزشی و تاکید بر تعلقات مشترک به زبان فارسی و زبان ترکی و تاریخ فرهنگی مشترک میان ایران و کشورهای آسیای مرکزی امکان برساخت منافع مشترک و احساس نزدیکی طرفین با تصویر سازی مثبت و سازنده در اذهان دو ملت را می توان فراهم ساخت.
وضعیت اقتصادی
قرقیزستان از نظر رفاه و درآمد متوسط جزو فقیرترین کشورهای جهان است. علیرغم روند نوسان اوایل دهه ۲۰۱۰، این کشور در ۱۰ سال گذشته به طور متوسط چهار درصد رشد داشته است. با این حال، در قرقیزستان، که در دهه ۱۹۹۰ به دلیل وابستگی کامل اقتصادش به اتحاد جماهیر شوروی در دوره قبل از استقلال با مشکلات اقتصادی بزرگی مواجه بود، فقر کاملاً رایج است و متوسط درآمد سرانه سالانه کمی بیش از ۱۰۰۰ دلار است.
اقتصاد این کشور عمدتاً به معادن، کشاورزی، دامپروری و ارزهای خارجی منتقل شده توسط شهروندان شاغل در خارج از کشور شاخص است. به دلیل ساختار کوهستانی، بخش زراعی کشور زیر ۱۰ درصد است. محصولات اصلی رشد یافته عبارتند از: پنبه، تنباکو، چغندرقند، سیب زمینی، ذرت، توت فرنگی و سبزیجات-میوه ها. علاوه بر پرورش گوزن و گاو، پرورش اسب و کرم ابریشم، پرورش طیور، زنبورداری و ماهیگیری رودخانهای از جمله فعالیتهای رایج است. کشاورزی و دامپروری مهمترین منبع امرار معاش است که برای نیمی از جمعیت کشور اشتغال ایجاد کرده و ۴۰ درصد درآمد ملی را تامین میکند.
قرقیزستان یکی از غنیترین کشورهای جهان از نظر منابع طبیعی و مواد معدنی است. این کشور که بیش از ۱۰۰ معدن دارد، دارای منابع غنی طلا، اورانیوم، نفت، گاز طبیعی، جیوه، مس، آهن، ولفرم، آنتیموان، آب معدنی و نمک به ویژه زغال سنگ است. قرقیزستان که نیمی از ذخایر جغرافیایی آسیای مرکزی را با بیش از ۵ میلیارد تن ذخایر زغال سنگ در اختیار دارد، انرژی الکتریکی حاصل از رودخانهها را نیز به کشورهای همسایه میفروشد. دولت این کشور در درجه اول با ارزیابی معادن طلا و احداث نیروگاههای برق آبی جدید در تلاش برای تقویت این بخش و جذب سرمایه گذاران خارجی به کشور است.
قرقیزستان که با زیباییهای طبیعی خود متمایز است، در سالهای اخیر در بخش گردشگری نیز فعالیت داشته است. علاوه بر این، جریان ارز ورودی توسط کارگران مهاجر در خارج از کشور، به ویژه در روسیه و قزاقستان، حدود یک چهارم درآمد ملی را تامین میکند.
حجم کل تجارت خارجی کشور در سالهای اخیر حدود ۶ میلیارد دلار بوده است. در سال ۲۰۲۰ کل تجارت خارجی ۵.۶ میلیارد دلار بوده که ۱.۹ میلیارد دلار آن صادرات و ۳.۶ میلیارد دلار واردات بوده است. مهمترین شرکای قرقیزستان در تجارت خارجی انگلیس و روسیه هستند که تقریباً نیمی از کل حجم تجارت را تشکیل میدهند. از دیگر بازیگران مطرح این عرصه میتوان به چین، قزاقستان، ازبکستان، ترکیه و ایالات متحده آمریکا اشاره کرد.
قرقیزستان در حال حاضر اولین عضو سازمان تجارت جهانی در منطقه است. قرقیزستان دریچهی نفوذ چین به سمت غرب است. روابط نزدیکی که بین پکن، قرقیزستان و ایران است حمایت کننده همین ارتباط دیپلماسی اقتصادی است.
سیاست اجرایی ایران اولویت دادن به همکاری اقتصادی با قرقیزستان به دلیل موقعیت استراتژیک آن است و برای دور زدن و حل مسئلهی تحریم یکی از فاکتورهای شتاب ایجادی در اقتصاد است.
بنا به مصاحبهای که وزیر اقتصادی و بازرگانی قرقیزستان با خبرگزاری فارس در تاریخ ۴ تیر ۱۴۰۲ داشته، ایران یکی از پیشرفتهترین کشورهای منطقه از نظر فناوری است و در آسیا از نظر تولید ناخالص داخلی شرایط خوبی دارد.
ایران یکی از شرکتکنندگان فعال در تجارت بینالمللی است که شاهد آن رشد حجم تجارت با شرکای اصلی تجاری است. ایران توانمندی مهمی در خدمات فنی و مهندسی و تامین کالاهای مصرفی این کشورها و بویژه در بخش ترانزیت انرژی و کالا دارد.
توسعه روابط دو کشور
برای توسعه روابط دو کشور ایجاد سرمایه گذاری مشترک برای فرآوری محصولات کشاورزی در اولویت قرار بگیرد. در این راستا در ایران با وجود تحریمهای اقتصادی، کشاورزی، پزشکی، دارویی، خودروسازی بسیار توسعه یافتهتراست و قرقیزستان علاقه خود را به سرمایهگذاری مشترک در تمام بخشهای اقتصادی ابراز داشته است. میتوان با صادرات فرآوردههای نفتی و شیمیائی و جانبی و فرآوری شرایط را فراهم کرد.
همانطور که معلوم است قرقیزستان کشوری محصور در خشکی است. بنابراین استفاده از بنادر سایر کشورها برای حمل و نقل کالا از جمله بنادر ایران، فرصت مناسبی برای گسترش پتانسیل ترانزیتی کریدور حمل و نقلی است که این کشور از طریق آن کالا را حمل کنند. علاوه بر این، امروز یکی از پروژههای بلندپروازانه رئیس جمهور قرقیزستان پتانسیل ترانزیت در چارچوب پروژه چینی «یک کمربند-یک جاده » ساخت راه آهن چین - قرقیزستان - ازبکستان وجود دارد.
منطقه تجارت آزاد در اتحادیه اقتصادی اوراسیا در تلاش است تا یک قرارداد تجارت آزاد کامل بین این اتحادیه و کشورهای عضو آن از یک سو و جمهوری اسلامی ایران از سوی دیگر منعقد شود. انعقاد یک قرارداد تجارت آزاد در مقیاس کامل با ایران به توسعه بیشتر روابط تجاری بین کشورهای عضو اوراسیا و این کشور، گسترش منافع متقابل و دسترسی به بازار برای محصولات قرقیزستان کمک خواهد کرد.
در این راستا کار برای رفع موانع با همسایگانمان مانند ازبکستان و ترکمنستان که کشورهای ترانزیتی برای ارسال کالا به ایران هستند، در حال انجام است.
قرقیزستان از ایران مواد غذایی مختلفی مانند چای، سبزیجات و میوه جات فرآوری شده، خرما، آجیل، روغن پالم، کاشی، محصولات شیشهای، محصولات صنایع شیمیایی (رنگ، صابون، مواد شوینده، محصولات پلاستیکی)، پوشاک، محصولات فرش و کف پوش، مبلمان و غیره خریداری میکند و در متقابل ما عمدتا محصولات کشاورزی مانند لوبیا، الیاف پنبه، آجیل، محصولات شیمیایی معدنی، محصولات نفتی (سوخت جت) قرقیز به ایران صادر میکند. در گروه صنعتی کالا، شرایط دسترسی به الیاف پنبه، پیله کرم ابریشم، پوست گاو، چرم، ابریشم خام تسهیل میشود.
ایران در زمینه صدور خدمات فنی و مهندسی، صنایع پزشکی، همکاری گردشگری، علم و فناورینوین و افزایش سطح مبادلات تجاری باید جدیت کامل در قبال قرقیزستان داشته باشد. همکاری ایران و قرقیزستان در سازمانهای منطقهای، بینالمللی و بخصوص در شانگهای و اتحادیه دول ترک میتواند استراتژیک و نیرومند باشد.