تهران- ایرنا- برای رسیدن به سینمای پویای کودک که همیشه تداوم داشته باشد و همیشه سهمی از تولید و اکران را به خود اختصاص بدهد، نیازمند ایده‌های نو و حمایت مالی هستیم.

سینمای کودک روزهای پرفراز و نشیبی را در تاریخ سینمای ایران سپری کرده است. روزگاری فیلم‌های کودک یکی از مهمترین فیلم‌های روی پرده بودند و جایگاه‌های قابل توجهی نیز در جدول فروش کسب می‌کردند. آثاری که در عین جذب کودکان، خانواده‌های آنان را نیز برای به سینما رفتن تشویق می‌کرد و سینمای خانواده موجب رشد سینمای بزرگسالان نیز می‌شد. اما در سال‌های اخیر تولیدات سینمای ایران برای کودکان هم به لحاظ کیفی و هم به لحاظ کمی دچار افت شده است.

سینمای کودک می‌تواند با اتکا به اسطوره‌های ایرانی، شخصیت‌های ماندگار ملی فرهنگ ایرانی را پیش روی بچه‌ها قرار دهد؛ کاری که انیمیشن‌های «فیلشاه»، «لوپتو»، «پسر دلفینی» و «بچه زرنگ» توانستند در آن موفق شوند

با نگاهی به جدول فروش فیلم‌های چند فصل اخیر از جمله «نارگیل ۲» و «بابا سیبیلو» می‌بینیم که فروش فیلم‌های کودکان چنگی به دل نمی‌زند و بیشتر فیلم‌های این حوزه در اکران شکست می‌خورند. شاید به همین دلیل است که نه سینماگران چندان به ساخت آثار این ژانر تمایل دارند و نه سینماداران به اکران این آثار روی خوش نشان می‌دهند. سال‌های سال است که دیگر پرده‌های سینما میانه خوبی با آثار سینمای کودک ندارند و آثاری اندک در این حوزه شانس اکران عمومی دارند. اتفاقی که در آستانه برگزاری سی‌وپنجمین جشنواره بین‌المللی فیلم‌های کودکان و نوجوانان قابل تأمل است.

با نگاهی به فیلم‌های کودک و نوجوان اکران شده در دهه اخیر می‌بینیم که سهم کودکان و نوجوانان از سینمای ایران کمتر از ۲۰ اثر بوده است. این در حالی است که بسیاری از این آثار نه تبلیغ مناسبی داشتند و نه سانس‌های کم آنها مناسب مخاطب کودک و نوجوان بود. چرخه تولید فیلم کودک از مدیریت فرهنگی، تولید فکر و فیلمنامه، تولید فیلم و بعد از آنها حضور در جشنواره و در نهایت اکران عمومی باید در مسیری قرار بگیرد که روی سینمای کودک تأثیر بگذارد اما تقلیل سال‌افزون فرصت‌های اکران برای فیلم‌های کودک و نوجوان، انسداد راه‌های تولید، سابقه منفی ساخت فیلم‌های ضعیف و سخیف و گرایش تدریجی فیلمسازان کودک به گونه‌های دیگر فیلمسازی باعث شده سینمای کودک تمام ستون‌هایی را که بر آنها استوار بود، یکی‌یکی از دست بدهد و در نتیجه وضعیت کنونی برای بچه‌ها و خانواده‌هایشان در عرصه فرهنگی بوجود بیاید.

کودکی‌شان را با سینما بسازیم

اما برای این سینمای پر مخاطب اما کم‌برخوردار چه محتوایی را باید در نظر گرفت تا در همین اکران محدود جان خود را حفظ کند. با این فرض که کسانی در راس سیاست‌گذاری فرهنگی ما هستند که مسئله کودک و سینمای کودک برای‌شان اهمیت و اولویت دارد، باید به فکر محتوای آموزنده، تأثیرگذار و سرگرم‌کننده برای کودک بود و اثاری را تولید کرد که رویکردهای تربیتی، فرهنگی و تفریحی در آن به وضوح دیده می‌شود. در سرتاسر دنیا، مردم آنقدر که به فیلم دیدن تمایل دارند به کتاب خواندن تمایل ندارند. خانواده‌ها دوست دارند فرزندانشان را به سینما ببرند تا آن‌ها را سرگرم کنند اما فیلمساز باید در این فضای سرگرم‌کننده به ساختار تربیتی و رشد ذهنی و شخصیتی مخاطبش کمک کند.

با نگاهی به فیلم‌ها یا انیمیشن‌های تأثیرگذار و آثاری که در یادها مانده‌اند یک نکته قابل تأمل است. این آثار علاوه بر بامزه بودن و سرگرم کردنشان، کلاس درس برای بچه‌ها بودند و با زبانی ساده به آن‌ها درس‌ زندگی می‌دادند. یاد می‌دادند که؛ «تو شجاعی، توقوی‌تر از اونی هستی که فکرشو می‌کنی»، «در زندگی همیشه با اتفاقات غیر قابل پیش بینی روبرو می‌شوی و نباید از اون اتفاقات بترسی»، «قهرمان زندگی خودت باش» و هزار و یک نکته مهم تربیتی که یک روز یک جایی به درد کودک ما می‌خورد.

اینجاست که وقتی صحبت از تبیین در سینمای کودک می‌شود ذهن نباید فقط به سمت تولید آثار مذهبی، دینی یا انقلابی و حماسی برود. سینمای کودک می‌تواند با اتکا به اسطوره‌های ایرانی، شخصیت‌های ماندگار ملی فرهنگ ایرانی را پیش روی بچه‌ها قرار دهد کاری که انیمیشن‌های «فیلشاه»، «لوپتو»، «پسر دلفینی» و «بچه زرنگ» به مدد کیفیت خوبشان توانستند در آن موفق شوند.

نقش نهادهای فرهنگی و متولیان سینمای کودک

تمام نهادهای فرهنگی متولی تولید فیلم نظیر بنیاد سینمایی فارابی، کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان، حوزه هنری سازمان هنری رسانه‌ای اوج و سهم مهمی در ساخت انواع فیلم‌های مرتبط با کودکان و نوجوانان دارند. هرچند بسیاری از رویاهای کودکی ما با فیلم‌های کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان شکل گرفت و بعد از آن نیز فارابی تلاش کرد یکی از حامیان اصلی سینمای کودک باشد؛ اما اکنون هیچ کدام از آن‌ها رنگ و رویی برای سینمای کودک ندارند.

یکی از مهم ترین دلایل رخوت سینمای کودک را می توان در کم تحرکی و سکون کارگردانانی قلمداد کرد که کودک را از چرخه تولیداتشان خارج کرده‌اند

پس از دو فیلم «منطقه پرواز ممنوع» و «یدو» که اولی براساس دغدغه شخصی کارگردان و دومی به همت کانون پرورش فکری تولید شده، خبری از نهادهایی که نقش برجسته‌ای در سیاست‌گذاری حوزه کودکان و نوجوانان به‌عهده دارند، نیست و هنوز برنامه مشخص یا مدونی برای ساخت فیلم‌هایی که بتواند پای بچه‌ها را به سینما بکشاند و یا مبین یک ایده و حرکت برای بچه‌ها باشد وجود ندارد. هرچند این انتظار از بنیاد سینمایی فارابی که متولی برگزاری جشنواره فیلم کودک و نوجوان است می‌رود که با سالی یک یا دو فیلم، تأثیری روی فرهنگ و اندیشه کودکان بگذارد. اما به‌نظر می‌رسد در حال حاضر همت جمعی برای ساخت فیلم‌هایی که بتواند برای کودکان ساخته شود وجود ندارد و اگر فیلمی هم قرار است روی پرده سینما برود درباره کودکان است و نه برای کودکان؛ یعنی در صورت تولید فیلم خبری از دنیای شاد فانتزی و یا فیلمی انگیزشی نیست.

حمایت از ایده‌های نو

برای رسیدن به سینمای پویا کودک که همیشه تداوم داشته باشد و همیشه سهمی از تولید و اکران را به خود اختصاص بدهد، نیازمند ایده‌های نو و حمایت مالی هستیم. در کنار متولیان سینمای کودک باید دست بخش خصوصی را باز بگذاریم و بخشی از سرمایه گذاری را به سمت سینمای کودک سوق دهیم. این نهال همیشه نیازمند مراقبت است. اما سوال این است که چگونه می توان به این تصویر ایده آل برای سینمای کودک رسید؟
می توان دوباره به تاریخ برگشت. سینمای کودک در راهروی‌های کانون راه رفتن آموخت. درخت پر سایه سینمای کودک بدون شک در سایه کارگردانانی عمل آمد که دغدغه کار برای بچه‌ها را داشتند. بدون شک یکی از مهم ترین دلایل رخوت سینمای کودک را می توان در کم تحرکی و سکون کارگردانانی قلمداد کرد که کودک را از چرخه تولیداتشان خارج کرده‌اند. کارگردانان صاحب‌نام طی این سال‌ها هرگز به این فکر نکرده اند که با استفاده از نیروهای جوان و خلاق توانایی و تجربه به حرکت درآوردن این چرخ را دارند. اما چرخش مجدد این چرخ زنگار بسته و بی رمق نیازمند علاقه و توجه به امیدواری به آینده است. دیدن استعدادهای جوان و حمایت و سرمایه‌گذاری برای تحقق ایده‌های نو روی پرده سینما آرزوی همه کسانی است که یک روز با سینمای کودک کودکی کردند و اکنون این حس را برای کودکان سرزمین‌شان آرزو می‌کنند.