به گزارش ایرنا، این نشریه آمریکایی با اشاره به یک اتحاد چهارگانه متشکل از روسیه، چین، کره شمالی و ایران و آنچه واشنگتن در مقابله با آنها باید انجام دهد، نوشت: مشکل این است که در زمانیکه رویدادها نیازمند یک پاسخ منسجم و قوی از سوی آمریکا است، این کشور نمیتواند یک واکنش اینچنینی ارائه دهد.
رابرت گیتس وزیر دفاع اسبق آمریکا در این مقاله با اشاره به شکاف ایجاد شده در دو حزب آمریکا، افزود: شکاف در راس سیاسی بین جمهوریخواهان و دموکراتها در کنگره و کاخ سفید نتوانسته آمریکاییها را متقاعد کند که تحولات در چین و روسیه مهم هستند. سران سیاسی در توضیح این مساله ناکام ماندند که چطور تهدیدهای این کشورها به هم پیوسته هستند. آنها در تبیین یک راهبرد طولانی مدت برای تضمین اینکه آمریکا و ارزشهای دموکراتیک به صورت گسترده پیروز خواهد شد، ناکام ماندهاند.
در بخشی از این مقاله در مورد کاهش نفوذ دموکراسیها به ویژه در آمریکا، آمده است: سران کشورهای چین و روسیه متقاعد شدند که دموکراسیهای توسعه یافته به ویژه ایالات متحده، دوران اوج خود را پشت سر گذاشته و وارد افول برگشت ناپذیر شدهاند. آنها باور دارند که این افول در افزایش انزواطلبی، قطبی شدن سیاسی و بی نظمی داخلی این دموکراسیها مشهود است.
نویسنده در ادامه عواملی را مطرح میکند که آمریکا را ناتوان از مواجهه با قدرتهایی مانند چین توصیف میکند، از جمله اینکه ایالات متحده خود را در موقعیت بسیار پرمخاطرهای میبیند؛ مواجهه با دشمنانی که تمایل به اشتباه محاسباتی دارند درحالیکه واشنگتن قادر به جمعآوری وحدت و قدرت لازم برای بازداشتن آنها نیست. بازدارندگی موفق علیه رهبرانی مانند ولادیمیر پوتین و شیجین پینگ روسای جمهوری روسیه و چین به طور قطع وابسته به تعهدات و تداوم واکنش دارد. اما در عوض ناکارآمدی، قدرت آمریکا را نامطمئن و بیثبات کرده است.
به اعتقاد گیتس، چین همچنان یک چالش برای آمریکا خواهد بود. ارتش این کشور قدرتمندتر از همیشه است. چین اکنون کشتیهای جنگی بیشتری (هرچند با کیفیت ضعیفتر) از آمریکا دارد. پکن نیروهای عادی و هستهای خود را بازسازی و مدرن و سیستم کنترل و فرمان خود را به روزرسانی کرده است. این کشور در فرایند تقویت قابلیتها در حوزه فضا و سایبری است.
این مقاله برغم ذکر موفقیتهای اقتصادی و نظامی آمریکا، در ادامه علتهای ناتوانی واشنگتن در مواجهه با مسائل مزبور را اینطور بیان میکند: ناکارآمدی و شکستهای سیاسی آمریکا موفقیتهایش را تضعیف میکند. اقتصاد آمریکا با هزینههای خارج از کنترل دولت فدرال تهدید میشود. سیاستمداران از دو حزب در رسیدگی به هزینههای فزانیده مزایای بازنشستگی از جمله تامین اجتماعی و هزینه درمان سالمندان ناکام ماندهاند. مخالفت با افزایش سقف بدهی اطمینان به اقتصاد را تضعیف کرده و منجر به نگرانی سرمایه گذاران در مورد این مساله شده است که در صورت نکول کردن (بدهی دولت)، چه اتفاقی خواهد افتاد.
وزیر دفاع سابق آمریکا در این مقاله به ریشههای این مشکلات میپردازد و میافزاید: تحقیر متحدان آمریکا، علاقه به سران طرفدار استبداد، تمایل به ایجاد تردید در تعهدات آمریکا به متحدان سازمان پیمان آتلانتیک شمالی (ناتو) و به طور کلی رفتار بیثبات دونالد ترامپ رئیس جمهوری سابق آمریکا، اعتبار واشنگتن را در سراسر جهان تضعیف کرده است. اما فقط هفت ماه پس از گذشت ریاست جمهوری جو بایدن، عقب نشینی فاجعه بار آمریکا از افغانستان به اطمینان سایر نقاط جهان به واشنگتن آسیب بیشتری وارد کرد.
در این مقاله با اشاره به درگیریها بین دولت و کنگره بر سر تصویب بودجه آمده است: «ارتش همچنین تاوان ناکارآمدی سیاسی به ویژه در کنگره را میدهد. هر سال از ۲۰۱۰ به این سو، کنگره در تایید طرحهای تخصیص بودجه برای ارتش پیش از شروع سال مالی آینده ناکام مانده است. در عوض، قانونگذاران یک «لایحه بودجه موقت» را تصویب کردند که به پنتاگون اجازه هزینه کرد بیشتر نسبت به سال قبل را نمیدهد و مانع از شروع هر برنامه یا افزایش هزینه برای برنامههای موجود توسط وزارت دفاع میشود. این لوایح بودجه موقت هزینه دفاعی را مدیریت میکند تا یک طرح تخصیص بودجه جدید تصویب شود که از چندین هفته تا کل سال مالی زمان بردند. نتیجه این است که هر سال برنامهها و ابتکارهای جدید برای مدت غیرقابل پیش بینی به هیچ جایی نمیرسد.»
این گزارش ادامه میدهد: «قانون کنترل بودجه سال ۲۰۱۱ کاهش هزینهها به طور خودکار (که با عنوان مصادره شناخته میشود) را به اجرا گذاشت و بودجه فدرال را تا ۱.۲ تریلیون دلار در عرض ۱۰ سال کاهش داد. ارتش که آنگاه حدود ۱۵ درصد از هزینههای فدرال را شامل میشد، مجبور به جذب نیمی از آن یعنی ۶۰۰ میلیارد دلار شد. با نادیده گرفتن هزینههای پرسنل، بخش عمدهای از کاهشها باید از حسابهای نگهداری، عملیات، آموزش و سرمایه گذاری میبود که پیامدهای شدید و دراز مدتی داشتند. تا به امروز یعنی سپتامبر ۲۰۲۳، کنگره دوباره به سمت اشتباه مشابهی میرود. نمونه دیگری از اینکه کنگره اجازه می دهد سیاست آسیب واقعی به ارتش وارد کند این است که به یک سناتور اجازه میدهد تا مانع از تایید صدها افسر ارشد برای ماهها شود، و این نه تنها آمادگی را به طور جدی تهدید میکند، بلکه با برجسته کردن ناکارآمدی، دولت آمریکا را دستمایه تمسخر در میان دشمنان میکند.»