به گزارش روز شنبه ایرنا، این نشریه آمریکایی نوشت: واشنگتن و مسکو اگرچه همچنان به برخی درگیریهای پس از فروپاشی شوروی اهمیت زیادی میدهند، اما برخی دیگر را نادیده میگیرند.
اما اشفورد از ستون نویسان فارن پالیسی و از اعضای ارشد اندیشکده آمریکایی «استیمسون سنتر» در گفتوگویی با متیو کرونیگ از دیگر نویسندگان این نشریه و عضو ارشد «اندیشکده آتلانتیک» در مورد بحران قره باغ کوهستانی می گویند: جمهوری آذربایجان در سال ۲۰۲۰ بیشتر مناطق تحت محاصره ارامنه را بازپس گرفت و به آرامی ساکنان باقی مانده را با محدود کردن عرضه کالاهای اساسی اولیه تحت فشار شدید قرار داد.
اکنون باکو ادعا میکند که کل منطقه را تصرف کرده و ارمنی زبان های ساکن این منطقه را به کوچ اجباری مجبور کرده است. اکثر ساکنان ارمنی قره باغ از ترس جانشان در حال ترک خانه هایشان هستند، زیرا جمهوری آذربایجان هیچ تضمین امنیتی ارائه نداده است.
به باور اشفورد، در این میان آمریکا تنها یک ناظر است و با وجود برخی تلاش های دیپلماتیک اقدام مشخص دیگری انجام نمی دهد. در حالیکه در جنگ کنونی اوکراین، حمایت فعالانه آمریکا را مشاهده می کنیم.
وی منطق سیاست خارجی آمریکا در اروپا و هند و اقیانوسیه را نسبتا ساده ارزیابی کرده و می گوید: مناطق به افراد خوب (متحدان آمریکا) و بد (دولتهای خودکامه) تقسیم میشوند. بدین صورت که واشنگتن از دوستان خود حمایت می کند و در مقابل دشمنان خود می ایستد.
اما سیاست واشنگتن در سایر مناطق، مانند قفقاز چندان مشخص نیست. لذا ارمنستان و جمهوری آذربایجان نه دوست واشنگتن بشمار می روند و نه دشمن. از همین رو منافع آمریکا در تعامل با این دو کشور مشخص نشده و این در حالی است که آمریکا یک جامعه ارمنی مهاجر قابل توجه را داراست.
کرونیگ می پرسد: از آنجا که واشنگتن که همواره طرفدار دموکراسی و حقوق بشر بوده، آیا ارمنستان بیشتر دموکراتیک و جمهوری آذربایجان یک خودکامه نیست؟
در پاسخ، ستون نویس دیگر می گوید: ارمنستان ممکن است دموکراتیک باشد، اما از دیرباز با روسیه همسو بوده است. اما در سوی دیگر ماجرا، جمهوری آذربایجان با ترکیه به عنوان یکی از اعضای ناتو روابط بسیار نزدیکی دارد.
باکو همچنین در شرایطی که ورود گاز روسیه به غرب منع شده است، یک منبع کاملا حیاتی برای گاز اروپا است. گفته می شود تا سال ۲۰۲۷، جمهوری آذربایجان نزدیک به یک پنجم گاز طبیعی اتحادیه اروپا را تامین می کند. شاید به همین دلیل است که رهبران اروپایی علیرغم فشار نمایندگان پارلمان اروپا زیر بار تحریم این کشور نرفته اند.
اشفورد در عین حال یادآور می شود: درست است که سیاست آمریکا در منطقه قفقاز تا حدودی نامشخص است، اما اساسا هم توانایی سیاستگزاران واشنگتن در این منطقه اندک است.
وی در ادامه با اشاره به بحران قره باغ در سال ۲۰۲۰، یادآوری می کند که تنش های سه سال قبل این منطقه در نهایت با وساطت روسیه فرونشست. این عضو ارشد اندیشکده استیمسون خاطرنشان می کند که نه تنها آمریکا بلکه هیچ یک از قدرت های بزرگ غربی در منطقه قفقاز جنوبی نفوذ ندارند، زیرا به هر حال، این منطقه جزئی از جمهوریهای شوروی سابق بوده است.
وی سپس یادآور می شود که روسیه از گذشته تا به امروز بیش از یک میانجی در بحران قره باغ نقش ایفا کرده، اما اکنون به دلیل جنگ با اوکراین کمی از این نقش فاصله گرفته است. به همین دلیل شاید باکو از فرصت استفاده کرده و باتوجه به تمرکز قدرت های بزرگ بر روی موضوع اوکراین نتیجه گرفته است که یکبار برای همیشه این مناقشه طولانی مدت را پایان دهد.
این ستون نویس فارن پالیسی، بحران کنونی قره باغ را هشداری برای واشنگتن و اروپای شرقی می داند که معتقدند فروپاشی روسیه باید هدف اصلی جنگ در اوکراین باشد. به باور اشفورد، اگر روسیه با نیروهای حافظ صلح در منطقه مداخله نمی کرد، بسیاری از این درگیری های داخلی که با وساطت مسکو به صلح انجامیده اند، ممکن بود به سرنوشت یوگوسلاوی در دهه ۹۰ میلادی (جنگ های موسوم به یوگسلاو که در نهایت به فروپاشی این کشور و ایجاد هفت کشور مستقل شامل بوسنی و هرزگوین، صربستان، اسلوونی، کرواسی، مقدونیه، مونته نگرو و کوزوو شد) دچار شوند. به عبارتی روسیه ضعیفتر، به تجدیدنظرطلبان منطقهای امکان عمل بیشتری برای رسیدن به اهدافشان می دهد.
کرونیگ نیز در ادامه آمریکا را قدرتمندترین کشور جهان می داند که نمی تواند همزمان همه کار را به یکباره انجام دهد. وی تاکید می کند: آمریکا، اروپا، هند و اقیانوسیه و خاورمیانه را در اولویت سیاست خارجی خود قرار داده، زیرا این مناطق دارای بیشترین تمرکز ثروت، قدرت و خطر هستند. ایالات متحده در حال حاضر در جنگ با روسیه در اروپا، مقابله با چین در هند و اقیانوس آرام، و رسیدگی به چالش های مختلف در خاورمیانه است.
از نقطه نظر این عضو اندیشکده شورای آتلانتیک، بحران در قفقاز اگرچه غم انگیز است، اما خطراتی مشابه آنچه در مناطق ذکر شده (اروپا، هند و اقیانوسیه و خاورمیانه) اشاره شد، برای واشنگتن ندارد.
از همین رو، اشفورد موضع کنونی واشنگتن در قبال بحران قره باغ را با توجه به لفاظی های دولت جو بایدن در خصوص ارزش های حقوق بشری، ریاکارانه توصیف کرده و اقدامات آن را در مقایسه با دفاعی که ایالات متحده از اوکراین ارائه می دهد، غیرقابل مقایسه می داند.
ارامنه ساکن قره باغ، منطقهای که از نظر بینالمللی به عنوان بخشی از خاک جمهوری آذربایجان شناخته شده است اما از زمان فروپاشی اتحاد جماهیر شوروی خارج از کنترل باکو بوده است، پس از یک عملیات نظامی ۲۴ ساعته توسط ارتش آذربایجان، در تاریخ ۲۰ سپتامبر (۲۹ شهریور) مجبور به اعلام آتش بس با باکو شدند. از آن زمان ساکنان این منطق خروج از این منطقه را آغاز کرده اند.
براساس اعلام دولت ایروان تاکنون ۴۸ هزار و ۴۰۰ آواره از قرهباغ به ارمنستان رسیدهاند که این رقم کمتر از نیمی از جمعیت ۱۲۰ هزار نفری ارمنی این منطقه است.