به گزارش ایرنا، هانگژو هم مانند جاکارتا، هانگژو هم مانند اینچئون و گویا توقفی بر چرخه تکراری حذف و ناکامی فوتبال از بازیهای آسیایی نیست. شهریور امسال پس از حذف تیم امید در همان مرحله اول انتخابی المپیک برخلاف دورههای قبل، موفقیت در بازیهای آسیایی میتوانست اندکی آن ناکامی تلخ را جبران کند.
نمیشود اما با قرار گرفتن در یک مسیر غلط و پر از چالش، انتظار داشت همه چیز به خوبی پیش برود و آخر ماجرا هم برای رفتن روی سکو فرش قرمز برایتان پهن کنند. هر چقدر هم در این مسیر غلط و اشتباهی، آسانترین قرعه نصیبتان شوند و راهتان تا نیمهنهایی هموارتر از هر حریفی باشد اما وقتی مسیر را اشتباهی رفتهاید، به مقصد نمیرسید!
تیم فوتبال امید قبل از آنکه با شکست برابر هنگگنگ از بازیهای آسیایی کنار برود، به فدراسیون فوتبال باخت، امیدها آن روز باختند که رئیس فدراسیون فوتبال شهریور سال گذشته پس از اینکه دوباره به صندلی ریاست رسید، در نشست خبری درباره اینکه تکلیف تیم امید چه میشود؟ پاسخ داد:«مگر تیم امید مسابقه دارد؟ تمام تمرکزمان را روی حمایت از تیم بزرگسالان برای جامجهانی گذاشتهایم!»
آن روزها تیم امید با پایان قرارداد مهدی مهدویکیا بلاتکلیف رها شده بود و تاج و سایر مدیران فدراسیون آن قدر غرق در رویاپردازی با کیروش برای جامجهانی قطر بودند که نمیدانستند تیم امید تنها کمتر از ۱۰ ماه دیگر باید در مرحله اول انتخابی جام ملتهای زیر ۲۳ سال آسیا یا همان مرحله اول انتخابی المپیک پاریس شرکت کند.
مانند همیشه فدراسیون فوتبال قصد داشت در دقیقه ۹۰، همان دقایقی که دیگر باید بلیط پرواز به مسابقات برای امیدها رزرو شود، سرمربی را انتخاب کند. حتی پس از پایان جامجهانی آن هم با نتایج ضعیف، باز هم امیدها اولویت تاج نشدند و این بار پرکردن جای کیروش اولویت رئیس فدراسیون شد و پرونده انتخاب سرمربی تیم امید در کشوی تاج در حال خاک خوردن بود.
در نهایت تنها ۴ ماه مانده به مسابقات سرمربی امید انتخاب شد تا حداقل این تیم فرصت یک اردو و چند بازی داشته را داشته باشد! انتخابی که انگار از سر اجبار بود و اگر شمارش معکوس برای آغاز مسابقات انتخابی المپیک شروع نشده بود، باز هم فدراسیون نشینان رغبتی برای بیرون آوردن پرونده تیم امید از کشوی بایگانی نداشتند.
نگاه دقیقه نودی به تیم امید البته تنها مختص تاج نیست، پیش از او علی کفاشیان هم همین نگاه را به تیم امید داشت، آن هم مدیری که سالها در کمیته ملی المپیک مدیریت کرده بود و باید بیشتر هوای تیم امید را میداشت اما او هم وقتی پایش به فوتبال باز شد، انتخاب سرمربی و آمادهسازی امیدها در لحظات آخر و فرصتهای پایانی صورت میگرفت.
چنین نوعی نگاهی سبب شد انتخابی المپیک پاریس هم تکرار اتفاقات دوره قبل باشد، یک چرخه تکراری که سبب نمیشود مدیری سرگیجه بگیرد و بایستد و تدبیر دیگری را چاره کند.
همین نگاه لحظه آخری سبب شده تا انتخابهایی که هم برای تیم امید صورت میگیرد دم دستی و به نوعی برای از سربازکنی باشد، یک سرمربی انتخاب میشود تا نیمکت امید خالی نباشد، به کیفیت و نتیجه و انتظاراتی که باید برآورده شود هم اصلا توجهی نمیشود.
شاید صحبت رضا عنایتی پس از اینکه هدایت امیدها را قبول کرد، بهترین توصیف از وضعیت نیمکت این تیم باشد. او رک و بدون تعارف در نشست خبری پس از انتخابش گفت که «کسی قبول نمیکرد سرمربی تیم امید شود اما من قبول کردم!» عنایتی البته شاید قصد داشت تا به نوعی به ریسک و کار بزرگی که قبول کرده است، توجه شود.
با این حال این اعتراف گویای یک حقیقت تلخ است، نیمکت تیم امید خریداری ندارد، نیمکت تیم امید برای مربیان فوتبال ایران جذابیتی ندارد، آن هم در شرایطی که حضور در المپیک شاید برای هر مربی در سطح جهان یک آرزوی بزرگ باشد.
در ایران اما آنقدر در فدراسیون فوتبال به امیدها نگاه سرراهی و درجه دوم شده است که دیگر مربیای حاضر نیست که روی نیمکت این تیم بنشیند. تدارک حداقلی و داشتن کمترین فرصت ممکن برای آمادهسازی سبب میشود هر مربیای هدایت تیم امید را پس بزند. به این تدارک حداقلی باید دستمزد حداقلی را هم اضافه کرد که سبب میشود نیمکت امیدها به جای جاذبه دافعه داشته باشد.
همه اینها برمیگردد به همان نوع نگاهی که فدراسیون تاج به تیم امید دارد، فدراسیونی که مدیرانش در فاصله چند ماه مانده به شروع مسابقات، برابر این سوال «بالاخره چه زمانی تکلیف نیمکت و سرمربی جدید تیم امید مشخص میشود» از خبرنگار میپرسد «مگر تیم امید بازی دارد؟» در منظومه فکری این مدیران، فاکتوری گویا به عنوان برنامه بلند مدت تعریف نشده و همه چیز کوتاه مدت سنجیده میشود.
این نوع نگاه و مدیریت باعث میشود تیمی که باید برنامههایش در فرصت چهار ساله از المپیک تا المپیک برای صعود به این بازیها جای سوزن انداختن نداشته باشد، به یک فرصت آمادهسازی چهار ماهه اکتفا کند!
در چنین اوضاع و احوالی اگر به مسیری که تیم رضا عنایتی برای حضور در انتخابی المپیک و بازیهای آسیایی طی کرده است، چشم انداخته شود، شکست مقابل تیمی مانند هنگکنگ در یک چهارم نهایی بازیهای آسیایی اصلا ناباورانه نیست، بلکه موفقیت این تیم با نوع نگاهی که فدراسیون به این تیم داشته است، باعث شگفتی و تعجب است!پس به جای سرزنش کردن «عنایتی»ها باید نگاهها برای پیدا کردن مقصر به سمت مدیران چرخانده و آنها بابت فرصتسوزی و نوع نگاهشان بازخواست شوند!