به گزارش خبرنگار فرهنگی ایرنا، سخن از پدیده عالم گیر لالایی است؛ که غالبا توسط مادران هر سرزمین، در گوش هوش فرزندانشان زمزمه می شود؛ و بر اساس اسناد تاریخی به دست آمده، روند شکل گیری آن دقیقا به همان دوران باستان بازمی گردد. همچون سنگ نوشته ای به خط میخی، که به تمدن بابل یا عراق کنونی تعلق دارد؛ و از چهار هزار سال قبل برای بشر باقی مانده است.
آنچه که یک لالایی را به زبان مشترکی در میان تمام مردم جهان بدل میکند؛ ماهیت اشتراکی یکسان آن است؛ به این معنا که ریشهی کلمهی لالایی در زبان و فرهنگ اقوام گوناگون، اسلوب کاملا یکسانی دارد. مانند واژههای مشابهی همچون: "لالابای" در زبان انگلیسی، "لالاره" در زبان لاتین، "لولان" در زبان آلمانی، "لولا" در زبان سوئیسی، که میتواند دلیل روشنی باشد بر وجود ریشه یکسان این کلمات، به گواه تاریخ.
ساختار کلی لالایی ساده است؛ و درونمایه عاطفی دارد؛ تا همه مادران دنیا به راحتی بتوانند آن را در گوش کودکان دلبندشان نجوا کنند. موقعیت استثنایی غیر قابل تصوری که تنها لالایی برایشان فراهم کرده است؛ تا بی آن که الزاما حتی شاعر باشند؛ یا آهنگساز و نوازنده، عاشقانهترین نغمه گیهای خود را برای گلهای باغ زندگیشان، به زیبایی ساز کنند؛ تا با صمیمیتی که در لحن و لطافت دلنشینی که در صدایشان موج میزند؛ لذت یک رویای شیرین را، پیوسته به آنها بچشانند.
هدف از شکل گیری لالاییها معمولا ایجاد حس آرامش روانی، کاهش تدریجی ریتم بدن و نهایتا به خواب رفتن شنونده است؛ که بی تردید با خوانش صحیح آن برای مخاطبانش، قابل دستیابی خواهد بود.
مجموعه لالایی «با لالایی یاد می گیرم» نوشته مهرداد محمدپور است که هدف از تولید آن، آموزش موضوعات بسیار کاربردی در زندگی روزمره است تا درباره محتوای مورد نظر و ابعاد مختلف آن، دانسته های تان را کامل تر کند.
محمدپور در معرفی «با لالایی یاد می گیرم» به خبرنگار کتاب ایرنا گفت: این مجموعه لالایی نوآورانه، که در شانزده قطعه جداگانه و توسط بنده حقیر به رشته تحریر درآمده؛ منظومه خیال انگیزی است با موضوع ادبیات کودک، به زبان ترانه، مشتمل بر ۳۹۴ بیت، که برای نخستین بار توانست ارائه مفاهیم فرهنگی آموزشی را، به کارکردهای پیشین این گونه ادبی اضافه کند؛ تا به عنوان نخستین مجموعه لالایی فرهنگی آموزشی تالیفی ایرانی، در میان افراد جامعه شناخته شود. اثری که در دو بخش کاملا مجزا اما به هم پیوسته تولید شده؛ تا با ویژگی هایی که در ساختار محتوای هر کدامشان وجود دارد؛ موقعیت مناسب تری جهت فراگیری بهتر موضوعات مطرح شده فراهم شود.
وی افزود: بخش مکتوب شامل: ۱۶ جلد کتاب مصور مجموعا در ۳۸۴ صفحه که توسط لیدا طاهری، به صورت دستی و با بهره گیری هنرمندانه از ویژگی های تکنیک میکس تصویرسازی شده است. بخش شنیداری شامل: روایت کلامی ۵۰ صفحه از متن های تالیفی به نظم و نثر، مجموعا در ۱۶ قطعه، که عذرا وکیلی آن را روایت کرده؛ تا با لحن مادرانه خود همچون ۵۰ سال گذشته، علاوه بر خلق خاطرات ماندگار برای کودکان امروز و فردا، خاطرات خوش کودکان دیروز را نیز همچنان برایشان زنده نگه دارد؛ البته به لطف همراهی موسیقی های روح نوازی از Andrew Fitzgerald و Jeff victor که در سبک پر مخاطب NEW AGE MUSIC ساخته شده اند؛ تا روایت موسیقایی خلاقانه ای باشند از شناخته شده ترین تم های لالایی های کودکانه.
محمدپور گفت: با وجود این که بیشترین مخاطبان جدی موسیقی متن اثر یاد شده را خردسالان، کودکان و نوجوانان، تشکیل می دهند؛ اما بی تردید در میان جامعه بزرگسالان نیز مخاطبان حرفهای پر شماری را هم می توان سراغ گرفت؛ که با گوش سپردن به این موسیقی های رویایی، همواره از آن لذت می برند؛ و این لذت پایان ناپذیر را سخاوتمندانه با دیگران به اشتراک می گذارند. زیرا صمیمیتی که در لحن و سادگی خوشایندی که در لهجه این قطعات موسیقایی شنیده می شود؛ آن چنان به واقعیت نزدیک است؛ که خوشترین لحظات دوران کودکی شنوندگانش را، همچنان برایشان زنده نگه میدارد.
نغمههای آرام و دلنشینی که با صدای جادویی سازهایی همچون: پیانو، ویولون، باسون، گیتار، فلوت، بلز و سمپل های گوش نواز جعبه موسیقی، که بسیار هم خیال انگیزند؛ شنیدنی تر می شوند؛ تا علاوه بر گروههای سنی مذکور، والدین شان نیز همراه آنها، لذت یک خواب شیرین را تجربه کنند. البته این موسیقی ها را به تناوب در تمام طول شبانه روز هم می توان شنید.
به عنوان مثال: هنگام مطالعه، یا همزمان با انجام فعالیت های هنری، یا وقت رسیدگی به کارهای روزانه در منزل، یا داخل اتومبیل در حال رانندگی، چرا که فضای کلی حاکم بر ساختار این موسیقی ها، آنقدر روشن و امیدبخش است؛ که با هر بار شنیده شدن به میزان قابل ملاحظه ای، از شدت هیجانات روانی ناخوشایند شنوندگانش کاسته میشود. انتخاب و تدوین موسیقی متن اثر یاد شده نیز توسط اینجانب صورت گرفته؛ که از میان هفتصد و بیست قطعه موسیقی، شانزده قطعه ی بی نظیر را در خود جای داده است؛ تا لذت گوش سپردن به لالایی ها، با همراهی این ملودی های خاطره انگیز به نهایت خود برسد.
ایده «لالایی یاد می گیرم» چگونه به ذهن تان راه یافت؟
در یک تراوش ذهنی آنی، وقتی که در انتظارش نبودم؛ تا ناگهان تمام تصوراتم درباره لالایی ها که عاشقانه ترین ترانه ی مادران جهان اند؛ و کارکردهای پیشین آن، کاملا دگرگون شود؛ تا بعد از این دیگر تنها برای سرگرمی یا ایجاد حس آرامش هنگام خواب، مورد توجه قرار نگیرد. چرا که به عنوان یک رسانه ی اجتماعی پر مخاطب، تاثیر گذار و البته جریان ساز در حوزه های مختلف، که از پیشینه ی تاریخی افتخار آمیزی نیز برخوردار است؛ پیوسته می بایست درونمایه ی خود را متناسب با آخرین تغییرات صورت گرفته در جامعه، روزآمد کند؛ تا همچون گذشته: آینهی تمام نمای دگردیسی های جامعهی خود باشد؛ و همچنان پر مخاطب باقی بماند.
آیا شرایط حاکم بر بازار نشر موجب شد تا در نگارش متن مجموعه لالایی مذکور، بیشتر بر موضوعات آموزشی متمرکز شوید؟ یا دغدغه ی ذهنی خودتان؟
از اواسط زمستان هزار و سیصد و هشتاد و دو تا کنون که به عنوان نویسنده کتاب کودک، فعالیت های حرفه ایم را آغاز کردم؛ خوشبختانه هیچگاه فرصتی برایم فراهم نشد؛ تا شرایط دائما متغیر حاکم بر بازار نشر، که حاصل نگرش ها و رفتارهای سلیقه ای تعداد قابل توجهی از ناشران است؛ مرا تحت تاثیر خود قرار دهد؛ آن گونه که به صورت خودخواسته یا متاثر از همین رویه ی کاملا غلط، کتاب های متعددی را نیز مطابق با خواسته های آنها، به رشتهی تحریر درآورم. بنابراین: تعلق خاطری که از گذشته نسبت به موضوعات آموزشی داشتم؛ انگیزه ی نگارش متن اثر یاد شده را ذره ذره در درونم بوجود آورد؛ البته از تالیف این مجموعه لالایی، هدف دیگری نیز داشتم؛ که مهم ترین دلیل شکل گیری آن هم به حساب می آید؛ تا مطالعه ی «با لالایی یاد می گیرم» همواره برای علاقمندانش آگاهی بخش، جذاب و خاطره انگیز باشد.
«با لالایی یاد می گیرم» دقیقا باچه هدفی تولید شده است؟
هدف از تولید مجموعه لالایی مذکور، آموزش موضوعات بسیار مهمی است که نمونههای متعدد آن را علاوه بر کتب درسی دورهی پیش دبستانی، در اغلب کتاب های درسی تمام پایه های دورهی ابتدایی هم به وضوح می توان مشاهده کرد
هدف از تولید مجموعه لالایی مذکور، آموزش موضوعات بسیار مهمی است که نمونههای متعدد آن را علاوه بر کتب درسی دورهی پیش دبستانی، در اغلب کتاب های درسی تمام پایه های دورهی ابتدایی هم به وضوح می توان مشاهده کرد؛ همچون: آشنایی با منظومه ی شمسی و ناشناخته های اسرار آمیزش، یا آگاهی از چگونگی شکل گیری رنگین کمان هنگام بارش باران، اما به دلیل تنوع موضوعات و گستردگی مطالب از یک سو و نحوه ی آموزش آن به دانش آموزان از سوی دیگر، که شوربختانه جذابیت چندانی هم برایشان ندارد به نظر می رسد لذت واقعی مطالعه و درک عمیق آن را نیز در کتاب های درسی خود آن چنان که باید احساس نمی کنند. دلایل تامل برانگیزی که خوشبختانه زمینه ساز شکل گیری این مجموعه لالایی نوآورانه شد؛ تا با بهره گیری هوشمندانه از زبان بی بدیل هنر البته به شیوه ی خلاقانه ای، گنجینه ی منحصر به فردی از متفاوت ترین لالایی های فرهنگی آموزشی را با افتخار و فروتنی، در دسترس دوستدارانش قرار دهد؛ به این امید که لذت واقعی مطالعه و درک آن را هرگز از یاد نبرند!
آیا محتوای «با لالایی یاد می گیرم» درونمایه ارزشمندی دارد؛ تا برای همهی افراد جامعه قابل استفاده و سودمند باشد؟
بر اساس دلایلی که ارائه میدهم؛ بله زیرا در انتخاب و نگارش متنهای تمام موضوعاتی که محتوای کاربردی اثر یاد شده را تشکیل می دهند؛ حتی به دغدغه های ذهنی مخاطبان نیز در حد امکان، توجه ویژه شده است. به عنوان مثال: اگر مخاطبی مایل باشد دربارهی ارزش غذایی بالایی که در انواع محصوات جالیزی وجود دارد؛ اطلاعات جالب توجهی به دست آورد؛ میبایست متن لالایی صیفی جات را به طور کامل و با دقت مطالعه کند! یا بخواهد در مورد فواید لبنیات و تاثیرات مثبتی که مصرف آن در تقویت سیستم ایمنی بدن می گذارد؛ دقیقا مطلع شود؛ بهترین راهکار برای وی، گوش سپردن به نسخهی صوتی لالایی لبنیات است؛ البته ناگفته نماند تا زمانی که بازار گفت و شنود پیرامون این موضوعات، همچنان گرم باقی بماند؛ بازار «با لالایی یاد می گیرم» نیز از سکه نخواهد افتاد؛ تا تعداد بیشتری از افراد جامعه، به جمع مخاطبان همیشگی مجموعه لالایی مذکور بپیوندند.
در تالیف بخش مکتوب مجموعه لالایی مذکور علاوه بر پرداختن به موضوعات آموزشی، موضوعات فرهنگی نیز آن چنان که باید مورد توجه قرار گرفته است؟
مگر میتوان «با لالایی یاد می گیرم» را به عنوان نخستین مجموعه لالایی فرهنگی آموزشیِ تالیفیِ ایرانی تلقی کرد؛ اما از پرداختن به موضوعات فرهنگی یا بعضا اجتماعی که دیر زمانی است در باورهایمان نهادینه شده؛ چشم پوشی کرد؟ به ویژه در صورتی که یکی از مهم ترین کارکردهای لالاییها را میبایست، پرداختن به این گونه موضوعات دانست؛ تا چنانچه تصورات نادرستی در مواجهه با این دست مسائل در ذهنمان شکل گرفته باشد؛ به تدریج تصحیح شود. همچون ذهنیت بیپایه و اساسی که دربارهی جغد و شوم بودن آن، در افکارمان رسوخ کرده؛ تا موجب شود بسیاری از ما تصور کنیم: این پرندهی با شکوه، بدشگون است؛ و آوایش ناقوس بداقبالی، که از وقوع حادثهی ناگواری خبر میدهد. هر چند این گونه تصورات را هرگز نباید جدی گرفت! زیرا از ذهن خیالپرداز پدید آورندگانشان برآمده اند؛ و صرفا جنبهی سرگرمی دارند؛ اما آنچه که باید مورد توجه قرار گیرد، در این دو بیتی خلاصه شده است:
لالا جغد تو نقاشی! نیاد روزی که تنها شی!
صدات میاد از اون دورا الهی خوش خبر باشی!
برای لذت بردن و درک هر چه بهتر موضوعات مطرح شده در «با لالایی یاد می گیرم» آیا باید به صورت همزمان به تمام بخش های آن دسترسی داشت و چرا؟
با وجود این که اثر یاد شده را میبایست یک محصول فرهنگی آموزشی چند رسانه ای دانست؛ که تمام بخش های آن در کنار یکدیگر مجموعهی مذکور را کامل می کنند؛ اما به طور جداگانه نیز می توان از بخش های مختلف آن، بدون هیچ محدودیتی استفاده کرد. هر چند در گام نخست و به دو دلیل کاملا مشخص، بهره برداری از بخش شنیداری این مجموعه لالایی، منطقی تر است.
صمیمیتی که در لحن و گرمایی که در یک صدای دلنشین موج می زند؛ بیانگر آن است که: احساسات و عواطف نهفته در لالایی ها را بی تردید، یک رسانهی صوتی به خوبی میتواند به مخاطبانش انتقال دهد؛ و با هربار شنیده شدن به شکل ملموسی، میزان تاثیر پذیری شنوندگانش را هم نسبت به خود و هم نسبت به این گونه ی ادبی، بیش از پیش افزایش می دهد؛ تا به تدریج حس تخیل و قدرت تصویرسازی ذهنی آنها را تقویت کند. ویژگی ذاتی منحصر به فردی که جذابیت گوش سپردن به این گونه محتواها را، در دوستدارانش دوچندان می کند.
قیمتی که برای هر نسخه از بخش شنیداری مجموعهی مذکور در نظر گرفته شده؛ حداکثر ده درصد قیمت تعیین شده برای بخش مکتوب آن است. عدد کاملا مقرون به صرفه ای که بسیاری از علاقمندانش را ترغیب می کند؛ تا دست کم در کوتاه مدت، به استفاده مستمر از بخش شنیداری اثر مورد نظر یا نسخه الکترونیکی آن، که به مرور زمان سهل الحصول تر در اختیار مخاطبانش قرار خواهد گرفت؛ روی آورند.
وقتی رسانه های شنیداری را بستر مناسبی جهت تولید و انتشار لالایی ها می دانید؛ شایسته تر نبود اثر یاد شده را صرفا در قالب نسخه ی صوتی، به مخاطبانش ارائه می کردید؟
اتفاقا درست از همان زمانی که ایدهی اولیهی این مجموعه لالایی به فکرم خطور کرد؛ و تمام جزئیات آن نیز طی مدت کوتاهی، در ذهنم شکل گرفت؛ به این نتیجه ی قطعی رسیدم که: مناسب ترین بستر جهت تولید و انتشار موفقیت آمیز آن، یک محصول چند رسانه ای دیداری شنیداری است؛ شامل: کتاب مصور و روایت کلامی آن، تا با ایجاد زبانی مشترک میان صدا و تصویر که میزان اثربخشی آن را بر مخاطبانش به مراتب افزایش می دهد؛ حق مطلب نسبت به این ایده ی خلاقانه، در قالب «با لالایی یاد می گیرم» به شایستگی ادا شود؛ و با بهره گیری هوشمندانه از تمام ظرفیت های موجود در این گونهی رسانه ای، پیوسته کوشید تا موضوعات و مفاهیم فرهنگی آموزشی پرکاربرد و جذابی را همچون: خاصیت درمانی گیاهان دارویی و داروهای گیاهی که آگاهی یافتن از آن، مطمئنا سبک زندگی همه ی افراد جامعه را دستخوش تغییراتی بنیادین خواهد نمود؛ با بهترین کیفیت ممکن در دسترس شان قرار گیرد؛ که یک عمر همراهشان باشد؛ و با گذر زمان نیز حتی برای یک لحظه هم که شده؛ هرگز آنها را نسبت به خود، ذره ای دچار دلزدگی یا خستگی ذهنی نکند.
زبان تصویر چگونه توانسته جذابیت این مجموعه لالایی را در میان دوستداران خود به شکل حیرت آوری افزایش دهد؟
بدون شک به پشتوانهی صداقت و صمیمیتی که در دنیای کودکان موج می زند؛ تا آنچه به بهانه ی تصویرگری بالالایی یاد می گیرم به تصویر کشیده شده است؛ همواره برایشان قابل درک، باور پذیر و دلنشین باشد. آن گونه که با دیدن هر تصویر، هر چند بار هم که تکرار شود؛ بیننده از تماشای آن، همچنان بتواند لذت ببرد.
آیا هرگز تصور میکردید تصویرسازیهای بینظیر «با لالایی یاد می گیرم» در جلب توجه علاقمندانش، گوی سبقت را از بخش شنیداری آن برباید؟
احساسات و عواطف نهفته در لالایی ها را بی تردید، یک رسانهی صوتی به خوبی میتواند به مخاطبانش انتقال دهد؛ و با هربار شنیده شدن به شکل ملموسی، میزان تاثیر پذیری شنوندگانش را هم نسبت به خود و هم نسبت به این گونه ی ادبی، بیش از پیش افزایش می دهد
نه این گونه تصور می کردم؛ نه چنین توقعی داشتم؛ چرا که به عنوان تهیه کننده ومدیرتولیدآثارپرمخاطب فرهنگی هنری، که البته مسئولیت نویسندگی اثر یاد شده را نیز بر عهده داشتم؛پرداختن به این موضوع در آن زمان، به هیچوجه اولویت نخست ام نبود. بنابراین پس از مشورت باچند ناشر مطرح در حوزه ادبیات کودک، مسئولیت انجام این کار خطیر را به بانوی هنرمندی صاحب سبک سپردم؛ تا با خاطری آسوده به تولید نسخه ی صوتی اثر یاد شده بپردازم؛ اما وقتی که روایت تصویری لالایی ها یکی پس از دیگری، آن هم به همت لیدا طاهری در قاب تصویر جان گرفت؛ دریافتم که: بیشترین ارزش افزوده ی مجموعه لالایی مذکور را، همین تصویرسازی های منحصر به فرد برایش ایجاد خواهند کرد؛ زیرا علاوه بر بهره برداری در بخش مکتوب مجموعه لالایی مورد نظر، به صورت اورژینال و به عنوان یک تابلوی بسیار نفیس تصویرسازی شده نیز به علاقمندان این گونه ی هنری، قابل ارائه خواهد بود؛ چه در قالب برگزاری نمایشگاه باشد؛ تا طراحان و تصویرگران کتاب کودک از آن بازدید به عمل آورند؛ چه در قالب عرضه به مجموعه داران شیفته ی این گونه آثار هنری، تا با همه ی وجود از در اختیار داشتن چنین گنجینه ی بسیار ارزشمندی، به خود افتخار کنند. حقیقتی که گذر زمان آن را آشکارتر خواهدکرد.
در تصویرسازی های «با لالایی یاد می گیرم» که توسط لیدا طاهری صورت گرفته است؛ چه ویژگی های قابل ذکری وجود دارد؟ که باور دارید آن را نسبت به سایر آثار مشابه تولید شده در این زمینه، متمایز و ممتاز می کند؟
چنانچه پیش از مطرح نمودن این پرسش مهم، تنها یک فریم از تصویرهای آن را مشاهده میکردید؛ میدانستید که: تصویرسازی مجموعه لالایی مذکور صرفا به صورت دستی، اما با تلفیق چند تکنیک کاملا هماهنگ انجام شده است. شامل: آبرنگ، اکریلیک، گواش، مداد رنگی، چاپ دستی؛ و رنگ آمیزی چند لایه ای آن که در مواردی حتی از سی لایه هم فراتر می رود؛ عظمت و شکوه اعجاب آوری به این تصویر سازی ها بخشیده است. مانند تصویر نهنگی که یکی از شخصیت های دوست داشتنی لالایی آبزیان محسوب می شود. زیرا با نهایت چیره دستی و بهره گیری آگاهانه از ویژگی های رنگ های سردی که آرامش در آنها به وضوح احساس می شود؛ اجرا شده؛ تا نگاه تحسین برانگیز بینندگانش را با لطافت ذاتی خود، به نرمی نوازش کند. همچنین با قلم ظریف و پرکار خود که یکی دیگر از ویژگی های برجسته سبک تصویرگری او به شمار می آید؛ شخصیت پردازی های کودکانه و جذابی را، در دنیای هیجان انگیزی از رنگ های چشم نواز به تصویر کشیده است؛ تا همیشه برای دوستدارانش، خیال انگیز و خاطره ساز باشد.
در پایان این گفتگو، نکتهی مهمی اگر از قلم افتاده؛ لطفا آن را با مخاطبانمان در میان بگذارید!
اگر همدلی همکاران ارجمندم بی دریغ شامل حالم نمی شد؛ هرگز نمی توانستم با آسودگی خیال، به تولید بخش های مختلف «با لالایی یاد می گیرم» بپردازم؛ چه زمانی که سرگرم تحقیق و پژوهش، جهت نگارش بخش مکتوب مجموعه لالایی مورد نظر بودم؛ چه هنگامی که از میان صدها قطعه موسیقی کودکانه، موسیقی متن اثر یاد شده را انتخاب و تدوین می کردم؛ چه وقتی که مسئولیت ضبط استودیویی بخش شنیداری آن را بر عهده داشتم. بنابراین لازم می دانم با ذکر نامشان، صمیمانه از آنها قدردانی کنم. خانم ها: عذرا وکیلی راوی پیشکسوت قصه های کودکانه، لیدا طاهری طراح و تصویرگر نام آشنای کتاب کودک، محبوبه کریمی دستیار خوش ذوق تهیه کننده و آقایان: امیر مباشرزادگان صدابردار، امیر رضا محمدشاهی و کوروش طاهری مشاورین امور هنری؛ همچنین می بایست از عالیجنابان: Andrew Fitzgerald و Jeff victor نیز بی نهایت سپاسگزاری کرد؛ چرا که موسیقی متن لالایی مذکور، انتخاب و تدوین هوشمندانه ای است از دلنشین ترین ساخته های آنها؛ تا لذت گوش سپردن به نسخه صوتی "با لالایی یاد می گیرم" همیشگی باشد.