به گزارش ایرنا، هفته ملی کودک است و هر گوشهوکناری از استان سرسبز گلستان برنامههای متنوعی ازجمله جشن ۴ هزار نفری با حضور عموفتیلهها، نمایشگاه کودک، بادبادکبازیهای گروهی و مسابقههای فرهنگی برای این قشر تدارک دیده شده است، ساعت هنوز ۱۰ نشده و با تماسی متوجه حضور کودکان امروز نزد کودکان دیروز میشوم، سریع اسنپ میگیرم و با گذر از تالارفخرالدین اسعدگرگانی، پارک شهر، بازار سنتی نعلبندان و کاروانسرای عباسعلی به آفتاب یک میرسیم، راننده از عابری آدرس خانه سالمندان را میپرسد و میشنویم که آن مرد جوان میگوید «سالهاست در این منطقه زندگی کردیم ولی چنین مکانی این نزدیکیها بعید میدانم باشد».
از آفتاب یک گذر میکنیم به مغازهای میرسیم و مغازهدار با روی گشاده آدرس میدهد «بعد این کوچه بپیچید سمت چپ، مستقیم بروید به سه راهی که رسیدید سمت چپ شما خانه سالمندان بزرگمهر است».
انتهای کوچه دوستیها میرسیم وارد میشویم با گذر از چمن مصنوعی صدای شادی خودش ما را همراهی میکند مادربزرگهایی که کنار مربیان و کودکان کانون پرورش فکری با روسریهای گلگلی خود نشسته و دست میزنند.
بی صدا دوربینم را روشن میکنم و با لبخندی هر کدامشان میزبان نگاهم میشوند، دختر کوچکی شروع به تنبک زدن میکند و ناخودآگاه همه مادربزرگها یک صدا با صدای دلنشینشان همراهی میکنند «خونه مادربزرگه هزار تا قصه داره، خونهی مادربزرگه شادی و غصه داره، خونهی مادربزرگه حرفای تازه داره، خونهی مادربزرگه گیاه و سبزهدار، کنار خونهی ما، همیشه سبزهزاره، دشتاش پر از بوی گل، اینجا همش بهاره! دل وقتی مهربونه!! شادی میاد میمونه، خوشبختی از رو دیوار سر میکشه تو خونه، خونهی مادربزرگه هزار تا قصه داره، خونهی مادربزرگه شادی و غصه داره»
صدای تنبک زدن دیگر نمیآید ولی دستان پرمهر مادربزرگها هنوز گرم تشویق است جلو میروم و با یکی از مادربزرگهای مهربان مشغول صحبت میشوم با خنده و شوخی میگوید: همسنهای من عاشق اردو رفتن هستند و چقدر خوب میشود مسئولان برای ما هم اردوهایی در نظر بگیرند ما هم مانند کودکان نیاز به اردو داریم.
فاطمه قهرمان افزود: ما کودکان دیروزیم و عاجزانه خواهش میکنم گروه سنی ما را حداقل تا مشهد یکبار ببرند.
یکی از بانوانی که اثرات سکته بر روی صحبت کردنش کاملا مشهود است هم بیان کرد: حال روحی و جسمیام بعد از سکته بسیار بد بود و به مرز افسردگی میرفتم ولی از زمانی که به مرکز روزانه آموزشی و توانبخشی سالمندان بزرگمهر آمدم دوباره شادی و نشاط را با شرایط فعلیام در زندگی لمس کردم.
بانو خانم که به سختی صحبت می کند با لبخند مهربانی خاطرنشان کرد: ما کودکان دیروز شاید سلامتی و سنهایمان دستخوش تغییر شده باشد ولی نیازمند آموزش و تفریح هستیم.
گوشهای از سالن نظرم جلب صحبتهای گرم و صمیمانه سرپرست کانون پرورش فکری کودکان با یکی از این سالمندان میشوم: شما گنجینهای با ارزش در جامعه بوده که مملو از تجربههای ارزشمند هستید که در کنار شما میتوان به تعلیم، تربیت و آموزش کودکان پرداخت.
الهه غیناقی افزود: هر ساله کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان با توجه به تاثیر قصه در تربیت کودکان، اقدام به برگزاری جشنواره قصه گویی میکند که داستانها و قصههای جذاب شما در این مسابقه نقش ویژهای دارد.
وی اظهار داشتم: بی شک ما به وجود گنجینههایی بسیار گرانبها در توسعه و پیشرفت جامعه نیاز داشته و از تجربیات شما در کانون استقبال و استفاده خواهیم کرد.
کمی جلوتر یکی از بانوانی که شور و شوق فراوانی از این بازدید داشت هم گفت: از زمانی که به این مرکز آمدم روحیه در حد عالی پیدا کردم، انعکاس آن در زندگیام هم مشهود است، کلاسهای مختلفی مثل روانشناسی، کاردستی، موسیقی، نقاشی و امثال آن به گونهای در زندگی من تاثیرگذاشته که از شادی و نشاط آن احساس میکنم بچهای هستم و با این روحیه در جامعه هم تاثیرات مثبتی خواهیم داشت.
زهرا برادران افزود: کودک درونم تازه فعال شده است کاش زودتر با این مکان آشنا میشدم، به یقین مکانهایی همانند بزرگمهر در روحیه و نشاط ما کودکان دیروز نقش کلیدی دارد و باعث روحیه و امیدآفرینی در قشر ما میشوند.
زهره مقیمان هم بیان کرد: هر روز از شنبه تا چهارشنبه به این مرکز میآییم و برنامههای مختلفی از جمله آموزشی، پزشکی، فیزیوتراپی، قرآن خوانی برای ما اجرا میکنند که با این برنامهها روزهایمان رنگ شادی به خود میگیرد.
وی افزود: ما در سنی هستیم که باید همیشه خودمان را سرگرم کنیم تو سنی نیستیم که دغدغه بخواهیم داشته باشیم.
بانوی دیگری که سالهاست در منطقه تاریخی پاچنار گرگان زندگی میکند هم گفت: پدربزرگها و مادربزرگها گنجینههایی هستند که هرگز پیدا نمیشوند و باید قدرشان را بدانیم.
فاطمه بشردوست در حالی که لبخند پرمهری میزند، افزود: کودکان امروز به گونهای با تکنولوژیهای جدید راهنمای ما هستند و این مهم هم قابل توجه است و چقدر خوب میشود شرایطی مهیا باشد تا ما تجربیات خود را با علم امروز آنها گره زده و باعث موفقیت بیشتر آنها شویم.
مادربزرگی که مایل به صحبت جلوی دوربین نبود با لبخند گفت دخترم از نقاشیهایی که ما کشیدیم هم فیلم میگیری، ناگهان متوجه نقاشیهایی شدم ابتدای ورودم فکر میکردم نوه های آنها کشیدند با لبخند جوابش را میدهم «بله حتما، مهربانم» و با خود می گویم چه زیباست نقاشی هایی با عطر کودکانه.
صدای اذان ظهر از گلدستههای نزدیک این خانه سالمندان میآید به خود میآیم و متوجه میشوم مربیان و کودکان کانون پرورش فکری همه رفتند و من ساعت ها مشغول صحبت با این گنجینههای ارزشمند استانم هستند با خود فکر میکنم کشور به سرعت به شیب تند سالمندی جمعیت نزدیک میشود و چه خوب است از اکنون مراکزی همانند برگمهر در نقاط مختلف تاسیس شود تا کودکان دیروز بدون دغدغه ساعاتی را در کنار همسن و سالان خود به شادی، نشاط، شور و هیجانهای درونی خود بپردازند و پیری برای همه چه نزدیک است...
سالمندان گنجینههای بیمثالی از جوامع هستند، کودکان دیروزی که سرمایههای ارزشمندی بوده و نیاز است این گنجینههای فاخر بدون دغدغههای زندگی روزمره به شادیونشاط بپردازند و تجربیات گرانبهای خود را به کودکان امروز منتقل کنند.
ارتباط با محیط پیرامون و حفظ نشاط و پویایی راهی برای پیشگیری از تحلیل توانمندی های دوران سالمندی است که از هر راه ممکن باید آن را برای جمعیتی که بیم پیرشدنش است، فراهم کرد.
گلستان مطابق سرشماری نفوس و مسکن سال ۱۳۹۵، یک میلیون و ۸۶۹ هزار نفر جمعیت متشکل از اقوام و مذاهب مختلف در ۳۴ نقطه شهری و هزار و ۷۵ روستا دارد.