تهران- ایرنا- آنها می‌آموزند تا در میدان رقابت فنون‌های مختلف را اجرا کنند؛ قهرمانانی که بدون بهره‌مندی از مهمترین حس پنجگانه به دنبال طی کردن راهی هستند که بسیاری از افراد سالم از گام نهادن در آن ناتوان به حساب می‌روند.

به گزارش ایرنا، نخستین گروه از ورزشکاران و پارالمپین‌های ایرانی امروز ۲۴ مهرماه عازم چین خواهند شد تا چالشی سخت را در شهر هانگژو و در چهارمین دوره بازی‌های آسیایی تجربه کنند. این اعزام و همینطور نزدیکی آن با روز جهانی عصای سفید بهانه‌ای شد تا نگاهی به عملکرد و اقتدار روشندلان ورزش ایران در آوردگاه‌های بزرگ جهانی و پارالمپیک داشته باشیم. روشندلانی که در آخرین آوردگاه خود یعنی المپیک توکیو چراغ موفقیت کاروان ایران را در دست داشته و تاریخی‌ترین نتاریج خود را در ادوار بازی‌های پارالمپیک به ثبت رساندند.

در پارالمپیک توکیو ورزشکاران نابینای ایران ۱۵ سهمیه کسب کردند اما فدراسیون با تبعیت از دستورالعمل کیفی‌گرایی تنها هشت ورزشکار را راهی سرزمین آفتاب کرد که حاصل تلاش آنها کسب ۶ مدال رنگارنگ بود. ورزشکاران زیرمجموعه این فدراسیون چهار مدال طلا و ۲ نقره کسب کردند و پرافتخارترین ورزشکار کاروان ایران نیز مهدی اولاد بود که یک مدال طلا و یک نقره کسب کرد. اقتدار روشندلان ایران در سرزمین آفتاب هر چند که نشان از توجه ویژه به این قشر است. محمدرضا مظلومی در این خصوص به خبرنگار ایرنا گفت: ورزش نابینایان مولد و زاده انقلاب است و افتخارآفرینی این روزهای نابینایان نشان از نگاه مثبت نظام به ورزش پارالمپیکی به ویژه قشر روشندل جامعه است.

قشری که در آوردگاه‌های بزرگ آسیایی، جهانی و المپیک مهیج‌ترین رقابت‌ها رابه نمایش گذاشته و کارزار آنان همیشه با تحسین کارشناسان رشته‌های مختلف همراه شده است، رقابتی که ورزشکاران نابینا و کم بینای حاضر در آن، در برخی مواقع بدون شناخت از محیط اطراف و تنها با بهره گیری از هوش، فنونی را اجرا می کنند. آنچه که ورزشکار نابینا یا کم‌بینا در تاتامی جودو، میز شطرنج، پیست دوومیدانی، زمین گلبال، چمن فوتبال یا تخته پاورلیفتینگ اجرا می‌کند چکیده ای از آموخته‌هایی است که فرد ورزشکار با بهره گیری از حس لامسه و شنوایی آن را فرا گرفته و توسط مربی قبل از مسابقه در پشت صحنه مبارزه به وی یادآور می شود؛ پشت صحنه‌ای که جوی مملو از استرس و هیجان برای ورزشکار دارد و آنان نمی‌توانند لحظه‌ای از این استرس و هیجان غافل شوند.

این هیجان زمانی به اوج نهایی خود می رسد که گوینده ورزشگاه از سیستم‌های صوتی نام ورزشکار و کشور وی برای مسابقه را اعلام می کند؛ آن زمان است که ورزشکار باید آزمون پس دهد، آزمونی از جنس اجرای تاکتیک و فرار از فنون حریف. در این آزمون فرد در میدان مبارزه ضمن تمرکز بر حرکات حریف خود باید در ذهن خود به دنبال راهکاری باشد که چگونه آموخته و توصیه های مربی را در زمین اجرا کند و این همان سخت‌ترین سکانس رقابت است زیرا در اوج هیجان مسابقه برخی افراد و ورزشکاران نرمال نیز آموخته‌ها را فراموش یا تحت تاثیر هنرنمایی حریف قرار خواهند گرفت اما یک ورزشکار روشندل برای اجرای دستورات و پیاده کردن هنر ورزشی خود در میدان تلاش می‌کند و دنبال امتیازگیری است، روحیه مبارزه طلبی وی قوی و حریص برای رسیدن به موفقیت است، موفقیتی که به آنان آموخته بدون توجه به شرایط و محدودیت‌ها، می‌توانند به ابرقهرمانانی تبدیل شوند که افزون بر مبارزه با رقیب باید بر کاستی های جسمی و روحی خود نیز غلبه کنند.

شادی و غم ۲ مولفه‌ای است که یکی از آنها در پایان هر مبارزه ای نصیب یک قهرمان یا تیم ورزشی خواهد شد و قهرمانان روشندل نیز از این مولفه‌ها بی‌نصیب نیستند. آنها به خوبی می دانند شکست یا پیروزی در یک رقابت و تورنمنت نمی‌تواند آغاز شروع سختی یا پایان آن تعریف شود بلکه گذر از یک مرحله مسابقه به معنای وارد شدن در دور جدیدی است که در نهان خود سختی و مشقت های فراوانی دارد و ورزشکار باید با برنامه و آینده نگری بر آن غلبه کند. ورزش برای این افراد یک ماکت کوچک از زندگی است که در آن مبارزه برای رسیدن به هدف مهمترین مولفه به شمار می رود. بله آنها در فراسوی بینایی دنبال قدرت نمایی و غلبه بر حریفان ورزشی و محدودیت های خواسته و ناخواسته هستند.

آنها می دانند با پایان یافتن مسابقه پهنه دیگری از کارزار وجود دارد که مراحل آنان دیگر یک چهارم نهایی، نیمه نهایی یا نهایی نیست بلکه در مسیر زندگی این قهرمانان همیشه هدفی تعریف شده دارد که مبارزه برای عبور از مراحل آن دیگر چند دقیقه طول نخواهد کشید بلکه مدت زمان هر مرحله از زندگی دوره ای است که فرد نابینا بر مشکلات غلبه کرده و برای خود هدف نو تعریف کند، این هدف متفاوت، اما در امتداد و استمرار هدف پیشین است.