فرمالیسم روسی که از جریانهای مهم نقد ادبی است، بیش از ۱۰۰ سال در جهان ادبیات و نقد ادبی به کار گرفته میشود. از ویژگیهای مهم این نوع نقد، توجه و تمرکز کامل به جهان خود متن و کنار گذاشتن انواع نقدهایی است که به بافت اجتماعی، تاریخی و حوزههای خارج از متن میپردازد. بسیاری از مکتبهای ادبیِ جهان و انواع نقد تحت تأثیر این مکتب ایجاد شد. اما در ایران سابقه آشنایی با این نوع نقد شاید به ۵۰ سال هم نرسد. یعنی تقریبا زمانی به ایران رسید که دیگر در جهان توجه چندانی به آن نمیشد. از آنجا که نقد فرمالیستی مؤلفهها و تواناییهای بسیاری در تحلیل و نقد متون دارد، هنوز هم این نوع نقد را به کار میگیرند.
استاد شفیعی در کتاب رستاخیر کلمات به خوبی به تاریخچه و ویژگیهای این مکتب پرداخته و خود او نیز در بسیاری از اشعارش یک فرمالیست محسوب میشود. استاد پورنامداریان (شاعر همدانی و استاد ادبیات فارسی پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی است. پژوهشهای وی بیشتر در حوزهٔ نقد و عرفان و تفسیر شعر هستند) نیز از استادانی است که با این مکتب به خوبی آشناست و در کتابهایی که در زمینه نقد نوشته از این شگرد بسیار بهره جسته است. اما ایشان مجموعه شعری دارد که به عقیده نگارنده در آن گرایش زیادی به فرمالیسم میتوان مشاهده کرد.
بر اساس این ادعا و فرضیه به ذکر نمونههایی از اشعار فرمالیستی در مجموعه ایشان و تحلیل کامل یک نمونه به شکل فرمالیستی میپردازیم.
اصطلاحات و مباحث مربوط به فرمالیسم:
فرمالیسم روسی یکی از مکاتب نقد ادبی در حوزه بررسی ادبیات از دیدگاه زبانشناسی است. این مکتب در خلال جنگ جهانی اول در روسیه به وجود آمد و در خلال سالهای ۱۹۲۰ مورد توجه قرار گرفت. (شمیسا، ۱۶۱) «صورتگرایی از بطن نمادگرایی پدید آمده بود و به مخالفت با آرای نمادگرایانی برخاسته بود که به جنبههای زیباییشناختی متون میپرداختند و از احساس خود برای تعیین «خوب» و «بد» استفاده میکردند؛ و همینها بودند که این دسته از متخصصان و پیروان پژوهشهای ادبی را صورتگرا مینامیدند تا به طعنه نشان دهند که آنها درکی از محتوا ندارند و تنها به ظواهر میپردازند.» (صفوی، ۵۳)
فرمالیسم روسی یکی از مکاتب نقد ادبی در حوزه بررسی ادبیات از دیدگاه زبانشناسی است. این مکتب در خلال جنگ جهانی اول در روسیه به وجود آمد و در خلال سالهای ۱۹۲۰ مورد توجه قرار گرفت
فرمالیستها بر آن بودند که اساساً سر و کارشان با ساختار و صناعات ادبی است. از نظر آنها «هنر امری خودآیین است: فعالیتی جاودانه، خودگردان و پایدار است که هیچ چیز تضمین کنندهی تشریح آن نیست جز بررسی آن بر مبنای حد و مرزهای ویژه خود آن.» (قاسمی پور، ۲۴)
میتوان گفت تکیه منتقدان فرمالیست بر دو اصل است:
۱-تغییر شکل در زبان عادی
۲-صناعات ادبی که باعث آشناییزدایی میشوند.
در این بخش سعی کردیم همراه با توضیح هر یک از اصطلاحات و مباحث فرمالیستی نمونهای از این مورد را در مجموعه پورنامداریان مورد نقد و توجه قرار دهیم.
فرم (شکل):
فرم یا شکل شاید اساسیترین و مهمترین مبحث در بحث فرمالیسم است. چراکه حتی نام این مکتب نیز از این عنوان گرفته شده است. اما باید دید این «فرم و شکل»ی که اینهمه اهمیت دارد، چیست.
بوریس آخنباوم معتقد است: «مفهوم شکل دیگر چون یک دربرگیرنده به کار نمیرود، بل مجموعهای پویا و مشخص است که در خود محتوایی دارد، و با این محتوا نسبتی درونی یافته است». شکل نسبت میان اجزا را نشان میدهد، و این نسبت در یک اثر هنری نتیجه شگردهایی است که گاه آگاهانه، ولی بیشتر ناآگاهانه و فراتر از نیّت مؤلف، در اثر به کار رفته اند.» (احمدی، ۳۰۷) ریشه اصلی برداشت متفکران سده نوزدهم از اهمیت شکل اثر هنری را باید در اصل کلیدی زیبایی شناسی کلاسیک یعنی «استقلال اثر هنری» یافت. بنا به این اصل اثر هنری با مفهوم سازی و تدقیق علمی سرو کار ندارد، و داوری آن از قلمرو زیباییشناسی، و ادراک حسی بیرون نمیرود. (همان، ۲۹۹)
ادبیت:
ریشه اصلی برداشت متفکران سده نوزدهم از اهمیت شکل اثر هنری را باید در اصل کلیدی زیبایی شناسی کلاسیک یعنی «استقلال اثر هنری» یافت.
از نظر فرمالیستها وجه ممیّز ادبیات، ادبیّت است. ادبیت یعنی آن دسته از ویژگیها و مشخصههای صوری و زبانی که آثار ادبی را از دیگر انواع سخن متمایز و متفاوت میسازد. از نظر فرمالیستها ادبیات دارای ویژگیهایی نادر و خاص است که همانا «ادبیّت» ادبیات است و باید قوانین حاکم بر این ویژگیهای خاص کشف و بیان شوند. (قاسمی پور، ۲۶) فرمالیستها برای تعیین حد و مرز موضوع پژوهش خود به مدد انگارهی «ادبیّت» بر آن شدند تا متون ادبی را از غیر ادبی جدا سازند. بر این اساس «موضوع پژوهش فرمالیستها خود متون ادبی نبوده است بلکه مبتنی است بر موضوع انتزاعیای که در باب روابط افتراقی میان متون ادبی و غیر ادبی است.
فرمالیستها بر مبنای همین رابطه افتراقی، زبان شعر را در تقابل با زبان روزمره نهادند و از این رو ادبیت یک متن خاص، صرفاً با ارجاع و اسناد آن به کارکردی است که دارد.» (همان، ۲۹)
عدول از هنجار یا هنجار گریزی:
از نگاهِ فرمالیستها زبان ادبی عدول از زبان معیار است. لذا سبک را بر حسب عدول و خروج از معیارها مطالعه میکردند و میگفتند این عدول قابل بررسی و سنجش است. کمتر متن ادبی یا زبان هنری است که در هر بند یا حتی جمله آن به نحوی عدول و خروجی از معیار و متعارفها نباشد. (شمیسا، ۱۷۳)
برجسته سازی (فورگراندینگ): (آلبوغبیش)
به نظر فرمالیستها زبان، روان و خودکار است و اساساً توجه را جلب نمیکند. به همین دلیل بر هیچ جزء آن درنگ نمیکنیم
به نظر فرمالیستها زبان، روان و خودکار است و اساساً توجه را جلب نمیکند. به همین دلیل بر هیچ جزء آن درنگ نمیکنیم. فورگراندیگ باعث مکث در روانی (de-automatization) میشود. یعنی لغات و عبارات غیر منتظره و غریب و برجسته در خودکاری زبان وقفه ایجاد میکنند. (شمیسا، ۱۷۸) این نمونه نیز از ویژگیهایی است که در متون فرمالیستی به فراوانی وجود دارد و کمتر متن و حتی بندی را میتوان یافت که از یک نوع برجستهسازی برای جلب نظر مخاطب بهره نبرده باشد.
آشنایی زدایی و ارزش صناعات:
یکی از مهمترین مفاهیمی که در کانون بحث فرمالیستها قرار دارد، آشنایی زدایی و به تبع آن ارزش صناعت است. «مفهوم آشنایی زدایی را نخستین بار شکلوفسکی در مهم با عنوان «هنر به مثابهی صناعت» مطرح کرد.»(قاسمیپور، ۳۰) از نظر شکلوفسکی اندیشه و نگرهی تصویرمحور نمیتواند شامل تمام سویههای هنر ادبی باشد. او بر این نظر است که آثار شاعران را باید بر حسب صناعات جدید مورد نقد وبررسی قرار داد؛ صناعاتی که آنان در کشف آنها سهیم بودهاند زیرا شاعران بیش از آنکه سر وکارشان با آفرینش تصاویر باشد، به تنظیم و آرایش دوباره آنها اعتنا دارند. (همان، ۳۲)
از دیدگاه شکلوفسکی «هدف ادبیات آن نیست که امور را آشنا و مألوف سازد، بلکه برعکس، بلکه آرمان هنر و ادبیت ادبیات بر غریب و ناآشنا ساختن جهان موجود در اثر هنری استوار است. هنر ادبیات از طریق ناآشنا ساختن و غریب نمایاندن پدیدارهای معهود و عادت زده میخواهد جانی تازه به آنها ببخشد. چنین نگرشی نسبت به ادبیات است که شکلوفسکی را به انگارهی آشناییزدایی رهنمون ساخته است.» (همان، ۳۳)
عنوان و نام شعر:
در فرمالیسم هر یک از عناصر متن جایگاه و ارزش خود را دارد و در انتقال معنای متن تأثیر به سزایی دارد
در فرمالیسم هر یک از عناصر متن جایگاه و ارزش خود را دارد و در انتقال معنای متن تأثیر به سزایی دارد. در این نگرش منتقد باید به دنبال این باشد که از طریق تمام اجزای متن و شکل نهایی و کلی آن به معنایی که شاعر در ذهن داشته و یا آن معنایی که خود متن در پی انتقال آن است پی ببرد. به زبانی دیگر متن، معنایی را که میخواهد انتقال دهد باید تنها از دریچه همین شکل ظاهری انتقال دهد.
با توجه به نمونههای که در بخش معرفی مفاهیم و ویژگیهای شعر فرمالیستی ارائه شد میتوان ادعا کرد که از جهتی برخی از اشعار این مجموعه، بسیاری از ویژگیهای اصلی فرمالیسم را دارا هستند. و با تحلیل این اشعار به کمک این دیدگاه میتوان معنای مناسب و قابل قبول و قابل اتکایی ارائه داد.
در نتیجه با تحلیل این نمونهها و دستیابی به پاسخهایی متناسب با این روشِ تحلیل، میتوان ادعا کرد که تحلیل فرمالیستی متون میتواند بسیار مورد توجه قرار گیرد چرا که تأکید و توجه ویژه به جهان خود اثر میتواند نتایج مطلوبی در فرایند فهم معنای متن به مخاطب ارائه دهد.
* این مقاله برای انتشار در ایرنا خلاصه شده است. متن کامل آن را میتوانید اینجا بخوانید.