به گزارش حوزه سیاست خارجی ایرنا، اتمام یکی از بندهای غروب برجام که از قضا برای غربی ها اهمیت زیادی داشت طی نامه رسمی شورای امنیت سازمان ملل، بدون ریسک تروئیکای اروپایی در چکاندن ماشه پایان یافت.
دبیرخانه شورای امنیت سازمان ملل روز پنجشنبه با ارسال یادداشتی به کشورهای عضو سازمان ملل متحد، پایان رسمی مقررات بندهای ۳، ۴ و ۶ ضمیمه «ب» قطعنامه ۲۲۳۱، شامل آزمایشهای موشکی، محدودیت صادرات و واردات اقلام موشکی به ایران و همچنین تحریمهای مربوط به توقیف اموال و ارائه خدمات مالی به افراد و نهادهای ایرانی تحت تحریم شورای امنیت را به اطلاع کشورها رسانده است. بر اساس مفاد ضمیمه «ب» قطعنامه ۲۲۳۱، این محدودیتها تا ۸ سال پس از اجرای برجام (۱۸ اکتبر ۲۰۲۳) ادامه داشت که در نهایت نیمه شب جمعه گذشته به وقت نیویورک و به صورت خودکار پایان یافت.
از ابتدای امسال محافل غربی مانور زیادی روی موعد خاتمه یافتن این بند از قطعنامه ۲۲۳۱ به عنوان پیوست برنامه جامع اقدام مشترک-برجام- دادند. یکی از اقدامات پررنگ آنها تمرکز روی تهدید به فعال کردن مکانیسم ماشه بود. برای طرف های اروپایی باقیمانده در برجام، تکیه بر استفاده از این اهرم هر چند به عنوان تهدید لفظی برای E۳ حداقل چند کارکرد داشت: تاثیرگذاری بر فضای داخلی ایران و درست کردن پوششی برای آژانس بین الملی انرژی اتمی در تضمین بازرسی های فراقانونی و نظارت های فراپادمانی.
با این حال هیچیک از اهداف محقق نشد و ۳ کشور اروپایی مجبور شدند درست همان کاری را بکنند که دولت ترامپ در زمان انقضای تحریم های تسلیحاتی در مهرماه ۱۴۰۰ انجام داد یعنی اعلام کنند کشورهایشان به طور مستقل این تحریم ها را ادامه می دهند. تحریم های موشکی ایران برای غربیها در وضعیت کنونی نظام جهانی موضوعی نبود که بتوانند به سادگی از کنار آن عبور کنند. مروری گذرا بر آنچه که مقامات و رسانه های غربی طی چند ماه گذشته در این خصوص به زبان آورده اند به روشنی گویای این مهم است.
به عنوان نمونه وبگاه شبکه «سی ان بی سی» آمریکا دی ماه سال گذشته به نقل از اندیشکده Rane نوشت: «برجام واقعی (کنایه از محدودیتهای موشکی ایران در قطعنامه ۲۲۳۱ ) در سال ۲۰۲۳ به طور فزایندهای منسوخ خواهد شد». نشریه فوربس هم خردادماه سال جاری در واکنش به اتمام بند غروب موشکی نوشت: «تهران پهپادها و موشکهای بالستیک کوتاهبرد بسیار سریعتر و کشندهتری دارد که ممکن است پس از اکتبر ۲۰۲۳ به مسکو عرضه کند».
یا گولدبرگ عضو بنیاد دست راستی دفاع از دموکراسیها (FDD) و دستیار سابق جان بولتون مشاور امنیت ملی ترامپ در همین رابطه گفته بود: «اکنون لحظه رویارویی نهایی است: آمریکا و اروپاییها طرف ایران هستند یا اوکراین؟»
جهان تغییر کرده است!
با این وجود چرایی اینکه غربی ها به سمت استفاده از مکانیسم ماشه حرکت نکردند، به وضعیت موجود متغیرهای تاثیرگذار بر برنامه هسته ای ایران برمیگردد. روزی که واشنگتن و شرکای اروپایی سازوکار عجیب مکانیسم ماشه را البته با خطای فاحش تیم مذاکره کننده ایرانی در برجام میگنجاندند ترتیبات جهانی طور دیگری بود و امروز که تهدید به استفاده از آن می کنند، ورق برگشته است و جهان دیگری رقم خورده است.
تهران با تدابیری که در حجم و اندازه برنامه هسته ای خود انجام داد به سطحی از بازدارندگی رسید که هزینه چکاندن ماشه توسط اروپایی ها را به شدت بالا برد. به این صورت که استفاده تروئیکای اروپایی از این ابزار فقط چکاندن ماشه روی ایران نیست بلکه شلیک مرگبار به برجام خواهد بود که تبعات آن فقط نابودی توافق نیست و غرب را وارد دورانی از ناشناخته ها و نامعلوم ها در پرونده هسته ای ایران خواهد کرد.
ایران طی ۲-۳ سال گذشته به طور کامل طرف مقابل را تفهیم کرده که دیگر هیچ تعهد و هزینه یکسویه ای را قبول نخواهد کرد؛ به ویژه در مواجهه با طرف غربی که اثبات کرده است حسن نیت، حسن نیت نمی آورد!
ایرنا طی ماههای گذشته در گزارشهای مبسوطی به این مسئله پرداخته بود که در برهه فعلی غربیها نه میتوانند و نه تمایل دارند به سمت چکاندن ماشه حرکت کنند.
ایرنا ۱۹ شهریور در گزارشی با عنوان «گزینههای هستهای که سوخت رفت!» نوشت: گزینه های باقیمانده روی میز E۳ (تروئیکای اروپایی) شامل استفاده از ظرفیت حقوقی آژانس و در نهایت پناه بردن به مکانیزم ماشه، آیا از وزن و اعتبار سابق خود برخوردارند که آنها تلاش می کنند آن را به عنوان یک امتیاز به ایران بفروشند؟ یا اگر این گزینهها همچنان ابزاری کارآمد هستند آیا ارادهای برای استفاده از آن در برهه کنونی وجود دارد؟ و یا حتی فراتر، صرف این اراده از سوی غرب چه نتایجی به بار خواهد داشت؟ اینها پرسشهای اساسی هستند که با پارامتر گذشت زمان و تغییر شرایط در پرونده هستهای ایران، برای باقیمانده غرب در برجام، یک معادله چند مجهولی ساخته و یکبار دیگر آنها را با یک «مکعب روبیک» دیگر مواجه کرده است.
ایرنا ۲۳ اردیبهشت امسال نیز در گزارش دیگری با عنوان: «پشتپرده بازی روانی علیه ایران با اسم رمز مکانیسم ماشه» نوشت: پاسخ این سوال که بالاخره غرب و به خصوص اروپا تیرخلاص را به برجام شلیک میکنند و یا برای استمرار آن تلاش خواهند کرد را باید در جای دیگری جست و جو کرد. کشورهای غربی همواره تلاش داشته اند تا از ابزارهای «محاصره اقتصادی» و «انزوای سیاسی» برای تغییر رفتار ایران و دست کشیدن مقامات کشورمان از منافع ملی استفاده نمایند. این ابزارها گرچه توانسته هزینههایی برای ایران ایجاد نماید اما نتوانسته آنها را در رسیدن به اهدافشان راضی کند. به بیان دیگر نه محاصره اقتصادی و نه پروژه انزوای سیاسی که هر دو از ستونهای «کارزار فشار حداکثری» علیه ایران هستند به تغییر رفتار تهران مطابق با میل بروکسل و واشنگتن منتهی نشده است. جمهوری اسلامی ایران ضمن خنثی سازی و دور زدن تحریمها بازار جهانی نفت خود را تا حد قابل توجهی بازیابی کرده و حتی در پرتو دیپلماسی همسایگی و توجه به قدرتهای نوظهور جهانی روابط خود با کشورهای همسایه و قدرتهای آسیایی را به شکل ویژه ای ارتقا بخشیده است. شکست همه این طراحیها باعث شد تا غرب به «جنگ روانی» برای دستیابی به اهداف خود متوسل شود. بازی با کارت جنگ روانی در طول مذاکرات رفع تحریم و همچنین پس از آن به اشکال گوناگون دیده میشود. به احتمال بسیار بالا موضوع «فعال کردن مکانیسم ماشه» نیز جزو مواردی از این جنس میباشد که رسانههای غربی پیگیری کرده اند. تحولات رخ داده در ماههای اخیر نیز این تحلیل را تقویت میکند که اروپا اکنون در وضعیتی قرار ندارد که به استقبال از تصاعد تنش و بحران با ایران برود، به خصوص آنکه آنها از بیشینه سازی تنش با تهران در حوزه مسائل امنیتی و برجام نگرانی دارند. بررسی رویه اخیر کشورهای غربی در جلوگیری از ایجاد تنش امنیتی با تهران نیز همین مهم را اثبات میکند. طبیعی است فعال سازی مکانیسم ماشه نیز با اقدامات متقابل ایران هزینه قابل توجهی به طراحان آن تحمیل خواهد کرد و اروپا که اکنون با مشکلات زیادی از جمله بحران اوکراین دست و پنجه نرم میکند پیروز این تصاعد تنش نخواهد بود. به همین دلایل میتوان گفت تاکنون مساله «فعال سازی مکانیسم ماشه» عمدتا با اهداف روانی در رسانهها پیگیری شده است. آنچه بیش از همه برای اروپا مهم است کنترل بحرانهای در هم تنیده است.