به گزارش ایرنا، پنجمین نشست از سلسله نشستهای حکمرانی قرآنی با موضوع حکمرانی قرآنی در تقابل با حکمرانی سکولار ۳۰ مهرماه با حضور غلامعلی حدادعادل مشاور عالی رهبر معظم انقلاب و عضو شورای عالی انقلاب فرهنگی، شهریار زرشناس استاد فلسفه غرب و علیرضا معاف معاون قرآن و عترت وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی
معاون قرآن و عترت وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی در این نشست با اشاره به این که از جلسه قبل تا این جلسه اتفاق مهمی رخ داده است، اظهارداشت: یکی از آنها آغاز عملیات طوفان الاقصی و افتخاری است که مردم غزه به واسطه مقاومت در برابر رژیم صهیونیستی از خود نشان دادهاند و به همین دلیل ما شاهد یک صحنه جدیدی از مقاومت در منطقه هستیم.
معاف درباره رویکردهای دوگانه عدهای در عمل به فرامین الهی گفت: برخی نسبت به اجرای احکام اسلامی در عمل واگرایی نشان میدهند در صورتی که به احکام اسلامی اعتقاد دارند اما اینها در نشریات داخلی که مطلب مینویسند در اصل سخنان رسانههای معاند را منعکس میکنند.
وی ابراز امیدواری کرد که چنین جلساتی ارزش افزوده به دنبال خواهد داشت.
معاون قرآن و عترت وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی با اشاره به تحولات این روزهای فلسطین افزود: باید مقاومت مردم فلسطین را ستود و این مقاومت عینیتبخش آیات قرآن است. این مقاومت دو بعد دارد؛ یکی وعدههایی است که قرآن داده و بعد دوم مربوط به مظلومیت مردم غزه است که این روزها شرایط خوبی ندارند و امیدواریم که غصهها به زودی تمام شود و اخبار خوبی از مردم فلسطین به گوش برسد.
پاپ در غرب همانند یک قناری در قفس است
در ادامه این نشست عضو شورای عالی انقلاب فرهنگی با اشاره به واکنشهای رسانهای و سیاسی به سومین نشست حکمرانی قرآنی گفت: شخصیتهای دانشگاهی و نخبه زیادی نسبت به سخنان بنده در سومین جلسه نشستهای حکمرانی قرآنی واکنش نشان دادند که این موضوع بسیار خوب است و باعث ایجاد تفکر در میان جامعه میشود.
حدادعادل در پاسخ به نقدهای یکی از شخصیتهای منتقد بیان کرد: ما در انقلاب اسلامی سکولاریسم را نقد میکنیم و این اتفاق مربوط به ۵۰ سال گذشته ایران و غرب نیست، انقلاب اسلامی ما به نظام طاغوت و پادشاهی مهر باطل زده است، در ضمن انقلاب اسلامی ما به علوم طبیعی میپردازد و آن را نهی نمیکند و هیچ وقت هم دیده نشده به حکم قرآن برای دانشمندان علوم طبیعی باید و نباید تعیین شود.
وی یادآور شد: از منظر منتقدان جلسه قبل ما دین اسلام باید دست از قدرت بکشد به این معنا که مثلا در کار قانونگذاری؛ شورای نگهبانی وجود نداشته باشد که بخواهد مصوبات مجلس را با اسلام مطابقت بدهد و عدم تایید آن را بیان کند.
عضو شورای عالی انقلاب فرهنگی بیان کرد: در جلسه قبل بیان کردم که اگر پاپ سقط جنین را نادرست بداند اما مجلس آن کشور آن را مانعی نداند حرف پاپ بر زمین میماند، برخی به این موضوع انتقاد داشتند، این در حالی است که هر قانونی اگر پشتوانه فرهنگی نداشته باشد بیخاصیت است و در آن شکی نیست. در جامعهای که فرهنگ عمل به قانون را ندارند قانون و عمل به آن شکست میخورد، مثلا در جامعهای که شراب خواری یک موضوع عادی است اگر قانون بگذارید که شراب خواری غیرقانونی است کسی اهتمامی به آن نخواهد داشت.
براساس اعلام روابط عمومی و اطلاعرسانی معاونت قرآن و عترت وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی، حدادعادل افزود: از کسانی که به جمهوری اسلامی منتقد هستند این سوال را دارم که شما چگونه برای احکام غیردینی واکنشی ندارید، مثلا در کشوری که سکولار است مجلس آن کشور قانونی وضع کند و کسی از از آن قانون تخطی کند حکومت چه برخوردی خواهد داشت، قطعا حکومت قانون را مبنا قرار داده و آن را عملیاتی خواهد کرد، در حکومتهای غیردینی هم تنها فرهنگسازی مهم نیست هرچند فرهنگ اجرای قانون را بهتر میکند، مثلا چگونه رانندگی را فرهنگسازی میکنند اما وقتی کسی تخلف رانندگی داشته باشد او را جریمه میکنند. بنابراین فرهنگسازی میتواند در اجاری بهتر قانون تاثیرگذار باشد شکی نیست اما اجرای قانون در هیچ جامعهای منوط به فرهنگسازی نمیشود.
وی تاکید کرد: منتقدین جلسه قبل ما معقتد هستند در امر قانونگذاری نباید دین دخالت کند و به فکر درس و بحث خودش باشد، در واقع آنها معقتدند هرجایی این قانون وسط آمد نباید دین را به میان آورد و این تناقض است. همچنین حکومت دینی فقط این نیست که یک حکمی را به صورت قانون در بیاورد بلکه انوع زمینه های وقوع جرم را از بین میبرد.
مشاور عالی رهبر معظم انقلاب خاطرنشان کرد: اینکه صحبت از احکام دینی میشود و ما بخواهیم فقط روی موعظه و منبر متمرکز شویم درست نیست و اینکه کسی مانند پاپ در غرب مسیر درستی میرود ما هم رویه آن را باید به پیش بگیریم هم درست نیست زیرا اگر پارلمان در غرب چیزی را تصویب کرد باید اجرا شود اما حکم دینی در مورد آن موضوع اجرا نمیشود.
حداد عادل گفت: ما معتقدیم که احکام شرعی عقلانی است و نکته مهم این است که در سکولاریسم احکام شرعی ناظر به واقعیات نیست و در واقع تلقی سکولارها از دین این است که دین یک حالت روانی است مثل کسی عاشق میشود و ممکن است این عشق با عقل جور در نیاید.
وی بیان کرد: در اروپا میگویند دین تنها در ایمان خلاصه میشود و جنبه شریعت دین را عقلانی تلقی نمیکنند در حالی که ما معتقدیم دین کاملا عقلانی است و پشت هر حکمی مصلحتی است که آنها هم عقلانی است. ما معتقدیم که اگر خدا چیزی را حرام کرده عقلانی است زیرا ما مصلحت خدا را از مصلحت انسان بیشتر میدانیم و به این خاطر میگوییم که آنچه از مجلس ما بیرون میآید نباید مغایر با دین اسلام باشد.
رئیس فرهنگستان زبان و ادب فارسی افزود: اگر ما از این نگاه عقلانی به اسلام فاصله بگیریم راه را برای سکولاریسم هموار کردهایم. نگاه عقلانی به دین را باید از تفکرات شهید مطهری رصد کنیم و ایشان احکام دینی را منطبق با مصلحت و حکمت میدانست و دعوتش به دین عقلانی بود و عواطف و احساسات را لازم میدانست اما آن را در دایره مدیریت عقل قرار میداد. ما در جامعه خودمان باید از عقلانیت دین دفاع کنیم و نباید مدعی شویم که ما عقلانیت تمام احکام را درک میکنیم.
حداد عادل گفت: در خود اروپا هم صحبتهایی که در مورد کلیسا و رنسانس میشود تنها یک روایت وجود ندارد و برخی معقتدند کلیسا بیدلیل به دانشگاهایان فشار میآورد و همین افراد معقتدند که این اتفاق لطمهای زد که حجیت قول را در اروپا از بین برد.
وی افزود: این افراد معتقدند که آنچه در مورد محاکمه گالیله اتفاق افتاد هرچیزی که بود دست علم را باز کرد. علم را به جای دین نشاند اما امروز چه قدرتی میتواند جلوی علم و آثار سو آن را بگیرد، امروز کشتاری که در غزه اتفاق می افتد نتایج تحقیقات دانشمندان در حوزه تسلیحات است که بر سر مردم میریزد و چه حکومتی امروز میتواند جلوی این کشتار را بگیرد.
عضو مجمع تشخیص مصلحت نظام بیان کرد: برخی معقتدند پاپ اقتدار دارد اما قدرت ندارد، پاپ چه مشکلی را توانسته حل کند، کجا تاثیر آن را میبینیم، تاثیر آن ها کجاست، امروز پاپ در غرب شبیه یک قناری داخل قفس است. به گفته عضو شورای عالی انقلاب فرهنگی همه کسانی که از سکولاریسم حرف میزنند به اسرئیل که میرسند زیر سکولاریسم میزنند. تمام جنایات علیه فلسطین از سوی یک حکومت مثلا دینی رخ میدهد.
مساله سکولاریسم مواجه شدن با امر هویتی بشر است
زرشناس استاد فلسفه غرب نیز در این نشست با طرح این سوال که آیا سکولاریسم انسان را به رشد و کمال می رساند یا موجب بیگانگی انسان می شود، اظهارداشت: در ابتدای رنسانس مورخان یهودی و فرماسونی تلاش کردند یک تصویر یک سویه از کلیسا نشان دهند که درست نیست، من قصد دفاع از غرب قرون وسطا ندارم، اما ما وقتی به تاریخ غرب نگاه میکنیم دو صورت تقدسزدایی از ساحت زندگی انسان را میبینیم که میتواند در عرصه سیاست هم رخ دهد.
وی گفت: بعد از قرارداد استالین در تاریخ غرب سوکلاریسم رسمیت پیدا کرد و جغرافیای سیاسی غرب را مشخص کرد، اما سکولاریسم تنها به حوزه سیاست خلاصه نمیشود بلکه قداست زدایی در زندگی انسان را شامل میشود و در اقتصاد، سیاست، فرهنگ و ... وجود دارد. این سرمایهگذاری استعمارگران مبنای توزیع ناعادلانه تجسم میشود که روح سکولاریسم را از بین برده و وقتی انسان از معنویت و اخلاق خارج شود سود نامشروع را به وجود خواهد آورد.
زرشناس افزود: سکولاریسم فقط بر قدرت ظهور ندارد، هرچند در سیاست بسیار پررنگ است اما بشر آیا میتواند بدون ساحت قدسی زندگی کند و در این شرایط زندگی سالمی خواهد داشت، توجه داشته باشید اگر آسمان را از زمین بگیریم زمین هم از بین میرود پس انسان هم این ربط را با سکولاریسم دارد و اگر این ربط را بخواهیم انکار کنیم و لوازم آن را نادیده بگریم چه بلایی بر سر حیات انسان میآورد.
این استاد فلسفه غرب بیان کرد: سکولاریسم نادیده گرفتن بخش حیات انسان بر روی زمین است، انسان برای حیات در زندگی نیازمند آسمان و زمین است اما نکته اصلی در رابطه بین بشر و سکولاریسم این است که سکولاریسم آسمان را از انسان میگیرد به این معنا که سکولاریسم اخلاق را از زندگی انسان گرفته و تعالی را از بین میبرد و وقتی انسانیت معنا نداشته باشد چه اتفاقی میافتد؟، اصلا جوهره پیامهای دین چیست؟ جز اینکه اخلاق و عدالت را مطرح میکند.
وی اظهارداشت: اخلاق و عدالت در هیات سوکلاریسم از بشر گرفته میشود و آنچه باقی میماند آن چیزی است که در هیات سیاست امروز میبینیم. ماکیاول از اندیشمندان غرب باطن سیاست مدرن که غیراخلاقی و غیردینی است را آشکار میکند و میگوید اگر قرار باشد تمام رخ زندگی بشر بر این سیاست بگردد فقط قدرت مطرح میشود که امروز در غرب مدرن شاهد آن هستیم باطن سیاست قدرت شده است، قدرتی فارغ از اخلاق، معنویت و دین و هر چیزی دیگر. براساس گفته ماکیاول اگر قرار باشد منطق بشر هیچ چیزی را محدود نکند چه اتفاقی بر سر زندگی انسان میافتد.
زرشناس گفت: امروز در غرب مدرن حرف ماکیاول رخ میدهد، انسان در این سیاست خود را مرکز اصلی میداند و جای خدا را اشغال میکند، در فلسفه دکارت یا هگل این موضوع وجود دارد و انسان خود را اصل و موضوع میداند. در واقع بشر در سکولاریسم خود را سوژه اصلی و مرکز میداند و طبیعت و تنها انسانهای دیگر را زیر پرچم خود تصور میکند و بر این باور است که در آنها میتواند هر تصرفی داشته باشد. در این شرایط یک جنگل عظیم میبینیم که هابز از آن با عنوان انسان گرگ انسان تعبیر میکند.
وی افزود: وقتی شما بشر را محور قرار دهید و خواست او را فارغ از حدود دین و اخلاق بزارید فساد به وجود میآِید، این در حالی است که دین و اخلاق میخواهد به استعداد و نیاز بشر چارچوب دهد و تلاش میکند بشر به گرگی علیه دیگران تبدیل نشود.
این استاد فلسفه غرب بیان کرد: میشل فوکو که هیچ تعلق دینی و اخلاقی ندارد میگوید «سوژه همان سلطه است». بنابراین میگوید «بشر اختراع جدید است که کمکم به پایان خود نزدیک میشود»، مقصود از اختراع صورتبندی بشر مدرن و سوژه بودن آن است. در اینجا بشر را به عنوان یک اختراع جدید تفسیر میکند چون بحران ایجاد کرده و برپایه سلطه قرار گرفته است. امام راحل (ره) وقتی نظام جهانی سلطه را مطرح میکنند منظورشان باطن فعلی جهان در غرب است.
زرشناس خاطرنشان کرد: فجایع امروز در غزه یکی از مظاهر غرب مدرن است. همین غرب مدرن در رنسانس پس از ثبت یک انقلاب صنعتی باروت را تفنگ میکنند و اسلحه کشتار جمعی به راه میاندازند، با ساخت کشتی اقدام به کشورگشایی در آمریکا و آسیا میکنند و انسانها را دزدیده تا برایشان پارو بزنند و آنها بتوانند به مستعمرههای خود برسند. نظام جهانی سلطه این گونه متولد شد، آنها انسانها را می دزدیدند تا در زمینهای کشاورزی آنها کار کرده یا در بازار برده فروشی آنها را فروخته و به درآمد برسند.
وی اظهارداشت: کریستف کلمپ در خاطرات خود مینویسد وقتی اروپا سفید پوست وارد سرزمینهای آمریکا شد بومیها از آنها استقبال کردند اما آن ها رئیس قبیله سرخپوستان را مجروح و به قتل عام آنها پرداختند تا جایی که تقریبا سرخپوستی باقی نمانده بود. این نظام جهانی جدید چرا به این شکل است زیرا وجه معنوی کمالگرایی و عدالت را از انسان میگیرد و انسان را کانون قدرت میکند و سرانجام آن چیزی میشود که امروز میبینیم.
این استاد فلسفه غرب گفت: بشر مدرن از خودش بیگانه شده و از دیگران هم بیگانه است، از قرن نوزدهم متفکران غربی از بیگانگی بشر مینویسند. اما سوال این است که چرا تا قبل از آن شاهد چنین چیزی نبودیم زیرا سکولاریسم هنوز خود را نشان نداده بود.
وی افزود: بشر قرار نبود در مدار اصلی قرار بگیرد و وقتی چنین میشود از خودش بیگانه میشود چون حقیقت آن نیست و وقتی این اتفاق بیافتد بشر با دیگران هم بیگانه خواهد شد و آنگاه بشر کالایی، شکلی و .. می شود و این از ابزار سکولاریسم است.
زرشناس بیان کرد: سکولاریسم فقط با موضوع سیاست مواجه نیست، مساله سکولاریسم مواجه شدن با امر هویتی بشر است و اگر با سکولاریسم زندگی کنیم از خود بیگانه خواهیم شد، در واقع کسی گه با وحی و آرمان جدا شود با خودش هم جدا خواهد شد. قرآن میگوید انسان وقتی خدا را فراموش کند خودش را هم فراموش میکند، بنابراین اگر آدمی بخواهد در مسیر کمال و شکوفایی و عدالت حرکت کند راهی جز این ندارد که بر سکولاریسم مقابله کند.