به گزارش ایرنا، کتاب شازده حمام نوشتهٔ محمدحسین پاپلی یزدی است. این اثر، خاطراتِ کودکی نویسنده را در یزدِ دههٔ ۱۳۳۰ و ۱۳۴۰ روایت میکند. در این کتاب، روایتهایی آمده که نمونهٔ تاریخچهٔ شفاهی یزد هستند و بسیاری از باورها و خرافات و تجربیات مردمان گذشته را بیان کردهاند. جلد اول و دوم این کتاب، بهگونهای، اعتراضِ پنهانِ نویسنده به شرایط اقتصادی و فقرِ مردمانی است که در حسرت زندگی متوسط، روزگارشان میگذرد؛ اعتراضی که با لحنی شیرین، بارها هم در متن کتاب نمود پیدا کرده است.
مرضیه نگهبان مروی در سال ۱۳۹۴ تحلیل محتوای این کتاب را در قالب پایان نامه کارشناسی ارشد انجام داده و نتایج تحقیقش را در قالب یک کتاب با عنوان «تحلیل محتوای کتاب شازده حمام» منتشر کرده است. مهدی محسنیانراد مقدمه این اثر را نوشته است.
نگهبان مروی در گفتوگو با خبرنگار فرهنگی ایرنا، ضمن اشاره به مضمون تضاد سنت و مدرنیته در کتاب «شازده حمام» اظهار داشت: دکتر پاپلی در این زمینه، تحلیل جامعه شناسانه و روان شناختی ارائه می کند که محصول دانش، تجربه، شخصیت علمی، دانشگاهی و سفرهای اوست. مثلا در جلد سوم نوشته: بزرگترین خان عشایر شمال خراسان همیشه کتوشلوار مدرن میپوشید اما دستار به سر داشت. این جمله، تصویر دقیقی از مردمان در جامعه در حال گذار را نشان میدهد.
عدالت اجتماعی و تبعیض جنسیتی
وی با بیان این که موضوع عدالت اجتماعی و تبعیض جنسیتی در «شازده حمام» به صورت شاخص قابل توجه است اظهار داشت: دکتر پاپلی به خاطرات، جاذبه داستانی داده است. در داستان زری سلطان انتقاد به فضای مرد سالارانه در جامعه سنتی را به اوج میرساند و زشتی آن را در ذهن ها ماندگار می کند. این که دکتر پاپلی در کنار فضای سنت و مدرنیته بسیار از زن ها سخن گفته است، به دلیل این است که میداند توجه به فرهنگ و حقوق زنان است که باعث پیشرفت و تجدد جامعه می شود.
نگهبان مروی افزود: نویسنده هنگام تصویر کشیدن صحنه های فقر اشک ما را جاری می کند. تقابل فقر و ثروت در شازده حمام مدام به تصویر درمی آید. اندوه آدم های زیادی در خاطرات شازده حمام به چشم میخورد؛ آدم هایی با چشم های غمگین و خاطرات تلخ. برای همین نویسنده چاشنی طنز را به کلامش افزوده که در غیر این صورت، هیچ جوره نمی توانست این همه تلخی را بیان کند.
پاپلی یزدی در صدد القای امید به جامعه است
وی تاکید کرد: دکتر پاپلی برایمان در کتاب «شازده حمام»، با تعریف اصطلاحات قدیمی، تاکید بر فضایل و رذایل اخلاقی، هم زیستی مسالمت آمیز و دوری از تعصبات، برای ما سنگری ساخته، تا ریشه هایمان را باد نبرد. نویسنده که سال هاست معلم است، با انتشار این خاطرات در صدد القای امید به جامعه است. اگر یک خاطره با سرنوشت تلخ می گوید، خاطره را بعدی را در مورد شخصی بیان می کند که توانسته بر جبر زندگی غلبه کرده و زندگی اش را دگرگون کند. نمونه آن داستان پسربچهی فقیر مهاجر از دهات بهاباد به یزد که با جمعآوری پروانه و تجارت آن توانسته بود تبدیل به یک تاجر عمدهی پروانهی ساکن سوئیس شود.