به گزارش خبرنگار گروه علم و آموزش ایرنا، شماری از دانشجویان مطرح دانشگاههای کشور که بعدها به دانشجویان پیرو خط امام مشهور شدند، روز ۱۳ آبان ۱۳۵۸ در اعتراض به پناه دادن آمریکا به محمدرضا پهلوی و با این فرض که آمریکا با حضور شاه در آن کشور در تدارک توطئهای همانند توطئه کودتای ۲۸ مرداد ۱۳۳۲ است و کارکنان دیپلماتیک و کنسولی آمریکا در تهران نیز از طریق جاسوسی و ارتباط با برخی عناصر داخلی قصد براندازی نظام جمهوری اسلامی ایران هستند، به سمت سفارت آمریکا در تهران رفتند و آن را اشغال کردند.
از منظر حقوق بینالملل بر اساس کنوانسیون وین سال ۱۹۶۱ و ۱۹۶۳ که هر دو کشور ایران و آمریکا در آن زمان عضو آن بودند، سفارت و بناهای کنسولی هر کشور در کشور میزبان از تعرض مصون است. اما بر اساس ماده ۴۱ همین کنوانسیون وین ۱۹۶۱ کارکنان دیپلماتیک و کنسولی باید به قوانین و مقررات کشور میزبان احترام گذاشته و از دخالت در امور داخلی آن کشور بپرهیزند. اصلی که از نظر دانشجویان در آن زمان در حال نقض شدن بود و میتوانست خطرهای زیادی برای کشور داشته باشد.
فواد ایزدی کارشناس مسایل بین الملل و آمریکا در گفتوگو با خبرنگار ایرنا درمورد نقش دانشجویان در تسخیر لانه جاسوسی (۱۳ آبان ۱۳۵۸) اظهار داشت: نقش دانشجویان مشخص و این حرکت از ابتدا حرکتی دانشجویی بود و مقامات اطلاعاتی کشور از این موضوع خبر نداشتند و به طور کلی طراحی و ایده متعلق به دانشجویان بود.
وی درمورد دلیل این اقدام توسط دانشجویان پیروی خط امام در آن برهه افزود: دانشجویان در آن زمان اعلام کردند دلیل اقدام آنها این بود که محمدرضا پهلوی در ایران جنایت کرده بود و باید برای محاکمه به ایران برمیگشت، در این شرایط آمریکا که یک بار هم سابقه کودتا در ایران داشت؛ نهتنها وی را تحویل نداد بلکه مجوز ورودش را به داخل آمریکا داده و از حمایت میکرد. دانشجویان در اعتراض به حمایت آمریکا از محمدرضا پهلوی و دغدغهای که در مورد تکرار کودتای ۲۸ مرداد وجود داشتند، این کار را انجام دادند.
انقلاب دوم، عقبه خارجی شاه را هدف قرار داد
کارشناس مسایل آمریکا ادامه داد: تاثیر تسخیر سفارت آمریکا هم در دنیا و هم در داخل کشور گسترده بود. در داخل کشور منجر به استعفای دولت مهدی بازرگان شد که پیش از این هم چند نوبت استفعا داده بود و در این نوبت استعفا پذیرفته شد. اما در سطح بینالملل بین ملتهای دنیا که از آمریکا زخم خورده بودن، شور و شعفی ایجاد کرد که عدهای جوان جرات کردند این کار را انجام دهند و استفاده از این فرصت برای مقابله با فعالیتهای غیرقانونی دولتها در کشورها، چهره دیگری از انقلاب اسلامی به نمایش گذاشت.
ایزدی تاکید کرد: انقلاب اول در ۲۲ بهمن ۱۳۵۷ علیه دیکتاتوری شاه بود و انقلاب دوم از این جهت مهمتر بود که عقبه خارجی رژیم شاه را هدف قرار داده بود و در نهایت منجر به اخراج آمریکا از ایران شد که انقلاب اول را تکمیل کرد. زیرا با توجه به اسنادی که در سفارت کشف شد، انقلاب واقعا در خطر بود و این امر نشان میدهد آمریکایی ها برای انقلاب برنامه و طراحی داشتند و ایران را رها نکرده بود. اما اینکه قصد کودتا یا فعالیتهای دیگر داشتند باید مورخان نظر دقیقتری بدهند.
آمریکاییها دست از سر مردم ایران برنداشتهاند و قرار نبود بردارند، اگر سفارت آمریکا در ایران به فعالیت خود ادامه میداد یا در قالب کودتا و ابزارهای دیگر میتوانستند تاثیر جدی در آینده انقلاب داشته باشند و حتی اگر آمریکاییها به حضور فیزیکی خود در ایران ادامه می دادند، ممکن بود انقلاب اصلا ادامه نیابد.
کودتا کاملا محتمل بود
وی با تشریح بیشتر اقدامات آمریکا از دهه ۳۰ در ایران گفت: دولت این کشور چند بار رسما اعلام کرد در کودتای ۲۸ مرداد ۱۳۳۲ نقش داشته است، هم مادلین آلبرایت (وزیر امور خارجه آمریکا در سال های ۱۹۹۳ تا ۲۰۰۱) سخنرانی و اعلام کرد این کودتا به نفع منافع آمریکا نبود و باراک اوباما (رییسجمهوری آمریکا در سال های ۲۰۰۸ تا ۲۰۱۶ ) به این مساله اشاره کرد و نقش آمریکا را در کودتا پذیرفت.
دانشیار گروه مطالعات آمریکا در دانشگاه تهران ادامه داد: این موضوع را در سال ۱۳۵7 همه میدانستند که چه اتفاقی در ایران افتاد و چه فرد یا افرادی دولت دکتر مصدق (نخست وزیر ایران ۱۳۳۰ تا ۱۳۳۲) را سرنگون کرد، بنابراین از سال ۳۲ تا ۵۷ هیچ کس نسبت به نقش آمریکا در کودتا در ایران شک نداشت.
ایزدی افزود: کودتای ۱۳۳۲ زمان ریاست ریاست جمهوری دوایت آیزنهاور (رییسجمهوری آمریکا، ۱۹۵۳ تا ۱۹۶۱) و در سال ۱۹۵۳ رخ داد و ریچارد نیکسون که در آن زمان معاون رییسجمهوری بود، چند ماه بعد یعنی در ۱۶ آذر ۱۳۳۲ و بعد از تثبیت حکومت شاه برای بازدید و اعلام حمایت آمریکا از شاه به ایران آمد که ماجرای ۱۶ آذر ۱۳۳۲ و اعتراض دانشجویان به حضور نیکسون در ایران رخ داد. همین اعتراض به این دلیل بود که همه میدانستند آمریکا در کودتا نقش داشته است و حرفهایی که اخیرا زده میشود که آمریکا قصد کودتای مجدد بعد از پیروزی انقلاب اسلامی نداشته است، به دلیل خلاهایی است که در ذهن جوانان وجود دارد و عدهای میخواهند این خلاها را پر کنند.
وی یادآور شد: حتی آمریکاییها گزارشی را در قالب یک کتاب به نام How a Plot Convulsed Iran in ۵۳ نوشته دونالد ویلبر (Donald Wilber) در مورد نقش آمریکا و اقدامات آمریکا منتشر کردند و این اولین کودتا بعد از تاسیس سازمان سی. آی. ای. در سال ۱۹۴۷ بود. آنها برای اینکه نیاز داشتند از این الگو در کشورهای دیگر استفاده کنند، تجربه کودتا را با جزییات مکتوب کردند که نسخه برملا شده آن توسط روزنامه نیویورکتایمز منتشر شد، البته این کتاب به صورت رسمی غیرمحرمانه نشد و روزنامه نیویورک تایمز حدود ۱۵ سال قبل گزارشی از این رخداد منتشر کرد و جزییات نقش آمریکا در کودتا به صورت کامل مطرح شد تا از این نقش در کشورهای دیگر استفاده کنند.
سازمان سی آی ای از تجربه کودتا در ایران در سال 1332 ، سال بعد در گواتمالا استفاده و کودتا کرد. از این جهت دانشجویان خط امام با این تاریخچه آشنا بودند و هیچ کس در آمریکایی بودن کودتای ۲۸ مرداد ۱۳۳۲ شکی نداشت.
آمریکاییها در مورد ارتباط با ایران اختلاف داشتند
این کارشناس مسایل بین الملل به برخی اختلافات میان سیاستمداران آمریکایی اشاره کرد و اظهار داشت: قبل از پیروزی انقلاب اسلامی، وزیر خارجه آمریکا فردی به نام سایرنس ونس (Cyrus Vance) کمی پیش از پیروزی انقلاب از رفتن شاه و موفقیت این حرکت مطممئن و معتقد بود آمریکا باید با بعضی چهره های انقلابی که قبلتر در این کشور بودند، مانند ابراهیم یزدی (وزیر امور خارجه دولت موقت) ارتباط بگیرد ولی نیروهایی دیگری مانند زیبگنیو برژینسکی (مشاور رییسجمهوری وقت آمریکا) با این اقدام مخالف بود؛ زیرا تصور میکرد اگر مشخص شود آمریکاییها با مخالفان شاه در ارتباط هستند وجهه آمریکا بین دیگر همپیمانان واشنگتن در دیگر مناطق جهان تخریب میشود و آنها به این نتیجه میرسند که آمریکا قابل اعتماد نیست. رییسجمهور آمریکا (جیمی کارتر، ۱۹۷۷ تا ۱۹۸۱) هم نظر برژینسکی را پذیرفت و دولت جیمی کارتر تا آخرین لحظه از شاه حمایت کرد.
ایزدی همچنین گفت: این اختلاف نظر بعد از پیروزی انقلاب اسلامی نیز ادامه یافت و بعد از خروج شاه از ایران نظر سایرنس ونس این بود که باید به نوعی روابط ایران و آمریکا را با توجه به سابقه آمریکاییها در ایران ترمیم کرد؛ ولی برژینسکی مخالف و معتقد بود وقتی دولت قبلی سرنگون شده است، اگر آمریکا با دولت جدید روابط عادی پایهریزی کند باز هم پیام بدی به بقیه همپیمانان میدهد. همچنین این اختلاف سر بحث اجازه بازگرداندن شاه به ایران و اجازه ورود وی به آمریکا تکرار شد و باز هم کارتر نظر برژینسکی را پذیرفت. با اینکه افرادی در آمریکا معتقد بودند این کشور باید رفتار خود را در قبال ایران اصلاح کند، دولت آمریکا چند بار این فرصت را قبل و بعد از پیروزی انقلاب اسلامی از دست داد.
وی نتیجه گرفت: وقتی این رفتارها توسط افراد مختلف و حتی عموم مردم مشاهده میشد آنها متوجه میشدند که آمریکا نهتنها قصد ترمیم رفتارهای خود را ندارد به دنبال ضربه زدن بیشتر به ایران و انقلاب است و در واقع حرکت دانشجویان ذیل این اصطلاح ضربه پیشدستانه (pre-emptive attack or strike) تعریف شد که آمریکاییها بعدها با استفاده بیشتر از آن باعث شهرت این اصطلاح شدند.
دانشجویان (پیرو خط امام) محیطی را که ظرفیت زدن ضربات بیشتر داشت از دسترس خارج کردند و افراد موجود در سفارت نمیتوانستند خدمات بیشتری به واشنگتن بدهند.
وی در مورد انتقال نکات مهم از این رویداد نیز گفت: اگر کشور نتواند تاریخ معاصر را به قشرهای جوانتر ایران به درستی منتقل کند و خلایی وجود داشته باشد این خلا توسط دشمنان ایران پر میشود و رسانههایی که از جاهایی مانند دفتر بنیامین نتانیاهو حقوق میگیرند و کار آنها پُر کردن خلاها در ذهن حوانان ایرانی است این خلا را پُر می کنند. بنابراین انتقال مفاهیم رویدادهای مرتبط با سالهای اول انقلاب اسلامی مهم است به خصوص که گاهی به دلیل این بحثها موضوع رقابتهای سایسی داخلی هم وجود دارد و افرادی که در آن دوره حضور داشتهاند به دلایل سیاسی داخلی نکاتی را بیان کنند که با سوابق تاریخی همخوانی ندارد.
دانشیار دانشکده مطالعات جهان دانشگاه تهران یادآور شد: اهمیت موضوع و تاثیر آن در تاریخ معاصر ایران واقعیتها باید به درستی منتقل شود و یکی از دلایل تاکید رهبر معظم انقلاب در مورد گنجاندن اسناد سفارت آمریکا در دروس دانشگاهی و مدارس همین است که این اسناد تاریخی به فهم بیشتر وضعیت آمریکا قبل از تسخیر سفارت آمریکا کمک میکند.
ایزدی ادامه داد: اما هنوز جای تولیدات مکتوب، آثار سینمایی و مستند در این باره خالی است و قطعا میتوان در این حوزه بیشتر کار کرد. با اینکه چند سال از این رویداد گذشته هنوز به اندازه کافی در این حوزه محتوا نداریم و یکی از دلایل هم که قشر جوان به این موضوع آشنا نیست، تولید نشدن محتوای خوب و قابل استفاده است که در دسترس جوانان قرار بگیرد و نمیتوان انتظار داشت این افراد در دوران جوانی پژوهش تاریخی داشته باشند.
آمریکا و از دست دادن فرصت ترمیم رفتار در برابر ایران
وی همچنین درمورد اینکه آیا اختلافاتی بین دانشجویان پیرو خط امام در این حرکت وجود داشت یا خیر گفت: البته اختلافاتی بین دانشجویانی که در این حرکت حاضر بودند، وجود داشت. ولی اختلاف سر درست بودن اقدامات مخرب آمریکا یا کودتای آمریکا در سال ۱۳۳۲ نبود؛ بلکه در این مورد بود که آیا اشغال سفارت آمریکا درست است یا خیر. اختلاف سر این بود که به دلیل ورود شاه به آمریکا باید سفارت تسخیر انجام شود یا خیر که در نهایت به این جمعبندی میرسند که این اقدام انجام شود.
استاد دانشگاه تهران تاکید کرد: این اقدام هم در سیاست داخلی موثر بود، یعنی اگر دولت بازرگان ادامه مییافت شرایط دیگری را داشتیم و هم در سیاست خارجی موثر بود؛ زیرا جلوی خطر بزرگی را گرفت. در آمریکا ضرب المثلی هست که گفته می شود، میدانید چرا در واشنگتن هرگز کودتا نشده است؟ زیرا آمریکا در واشنگتن سفارت ندارد؛ یعنی هر جایی که آمریکا سفارت دارد کودتا انجام میدهد.
ایزدی افزود: بنابراین، اقدام دانشجویان پیرو خط امام در آینده انقلاب اثرگذار بود. البته آمریکاییها میتوانستند عملکرد خود را اصلاح کنند تا این واکنش را نبینند ولی این فرصت را از دست دادند، هنوز هم همین است هر فرصتی برای اصلاح رفتار دارند از دست میدهند.
آمریکا فرصتی به اسم برجام را در ۱۰ سال گذشته از دست داد. ایران به تعهدات خود عمل کرد ولی آمریکا آن را اجرا نکرد و این فرصت را برای اصلاح تنش و درگیری از دست داد. جو بایدن رییسجمهوری آمریکا هم از همان روز اول میتوانست به برجام برگردد و چون آن زمان دولت حسن روحانی رییسجمهوری پیشین، سرکار بود، ایران میتوانست در دویا سه هفته به کل تعهدات برگردد ولی این فرصت هم از بین رفت. این رویه کلی آمریکا است که از فرصتی که پیدا میکند برای اصلاح عملکرد خود استفاده نمی کند و معمولا نتیجه این اقدام، تشدید تنشها و تسلط جریانهای ضد آمریکاییتر است و این از اول انقلاب و حتی پیش از انقلاب وجود داشت.
وی همچنین گفت: نتیجه کودتا علیه دولت دکتر مصدق، پیروزی انقلاب اسلامی، نتیجه همکاری نکردن با دولت موقت تسخیر سفارت آمریکا و نتیجه اجرا نکردن برجام، توقف کامل اجرای آن بود. این رویه آمریکایی ها است که تکرار شده و درس نمی گیرد.
این کارشناس روابط بین الملل تاکید کرد: این امر به روحیه خودبرتربینی آمریکاییها برمیگردد که خود را در سطح ایران نمی بینند که با این کشور ارتباط برابر داشته باشند، میخواهند به ایران دستور بدهند و ایران هم در این چهار دهه دستورات آمریکا را اجرا نکرده و نمیکند.