به گزارش روز پنجشنبه ایرنا، شهید«غلامرضا مرادی» در سال ۱۳۴۸ در روستای کوچک قاید ابراهیمی تنگستان از توابه استان بوشهر از دامن مادری پاک و خانوادهای مذهبی پا به عرصه وجود نهاد. دوران کودکی را در محیط پاک، با صفا و معصوم روستا طی کرد. آنگاه وارد دوره ابتدائی شد و با موفقیت دوره پنج ساله ابتدائی را در دبستان زنبیه «روستای باغچه جنوبی »پایان رساند.
وی برای ادامه تحصیل در دوره راهنمائی وارد مدرسه راهنمائی تنگسیر در روستای « عالی حسینی » شد و در خرداد ماه ۱۳۶۴ از آنجا نیز فارغ التحصیل گردید. شهید «غلامرضا مرادی» در مهر ماه سال ۱۳۶۴ پس از موفقیت در آزمون سراسری دانشسرای تربیت معلم و متعاقب آن آزمون مصاحبه و گزینش وارد دانش سرای تربیت معلم «شهید شهریاری» شهرستان دشتی خورموج شد.
ورود شهید مرادی به دانشگاه در سالهای اوج گرفتن جنگ تحمیلی عراق علیه ایران بود. در همان سال کاروان راهیان کربلا با شور و شوق فراوان امت حزب الله عازم جبهههای جنگ تحمیلی شدو در دانش سرای انقلابی به پا شده بود و تعداد زیادی از دانشجویان مرکز تربیت معلم و دانشسرا، عازم جبهه شدند.
شاید این همه شور و حال «شهید غلامرضا مرادی» را که در سالهای نوجوانی به سر میبرد دچار انقلاب درونی شدید نمود و به همین دلیل بود که با دومین کاروان راهیان کربلا عازم جبهههای حق علیه باطل شد.
شهید در دانشسرا به حسن خلق و خوبی اخلاق و مظلومیتی که خاص او بود مشهور بود؛ لذا نبودش در خوابگاه و کلاس درس برای بسیاری از دوستانش ناخوشایند و غیر قابل تحمل بود و پیوسته صحبت دوستان در غیابش تعریف و تمجید از ویژگیهای منحصر به فرد او بود.
در سال ۱۳۶۵ در حالی که سپاه محمد رسول لله (ص) عازم جبههها بود بسیاری از دانش آموزان خود را آماده میدانهای رزم میکردند. دانشسرا که در تعداد اعزام به جبهه در استان مقام ممتاز داشت نمیتوانست از این مقوله جدا باشد لذا گروه بسیاری از دانشجو معلمان دانشسرا در قالب سپاه محمد رسول الله (ص) به جبهههای نبرد اعزام شدند.
«شهیدغلامرضا مرادی» پس از ورود به جبهه با جمعی از دوستان به ناو تیپ امیر المومنین (ع) اعزام شدند و در آنجا چندین گردان جدید با نیروهای جان بر کف بسیجی ایجاد شد و یکی از این گردانها گردان کمیل بود.
شهید مرادی و تعداد زیادی از همکلاسهایش به عضویت گردان کمیل در آمدند. گردان کمیل پس از مانورهای متعدد برای عملیاتی سخت آماده میشد. در تاریخ ۲ دیماه ۱۳۶۵ گردان کمیل به منطقه عملیاتی نزدیک شد تا همراه با دیگر گردانهای ناو تیپ امیر المومنین (ع) در عملیات مهمی شرکت کنند.
وی با وجود تب و تابها و شلوغیهای جنگ آرامش و طمانینهای که مخصوص خود او بود در روحیه و چهره اش هویدا بود و دوستان از او درس آرامش و بردباری و صبر و استقامت میگرفتند.
در تاریخ ۴ دی ماه ۱۳۶۵ هنگام شب، گردان کمیل در عملیات پیروزمند کربلای ۴ شرکت کرد و «شهید مرادی» نیز عضوی از خیل عظیم صف شکنان این عملیات بود.
گردان کمیل پس از این عملیات برای تجدید قواه به پادگان مراجعت کرد و مجدد در مرحله اولیه عملیات کربلای ۵ شرکت کرد و شهدای زیادی را تقدیم انقلاب اسلامی کرد. در دومین مرحله که گردان کمیل شرکت کرد «شهید غلامرضا مرادی» با وجود خستگی زیاد از عملیات شبهای قبل از مقر خود همراه با جمعی از عزیزان همرزم و همکلاسی شرکت کرد و با رشادت فرماندهی دلیر خود به فتوحات زیادی دست یافتند، ولی متاسفانه دسته آنها محاصره گردید و در سپیده دم که دوستان از رزمگاه بر میگشتند شخص آرام و ساکت و انسان وارسته دانشسرا و آن نوجوان صحنههای رزم و درس در میان آنها نبود.
از آن پس خانواده صبور و دوستان عزیزش سالهای متمادی صبر را تجربه کردند و انتظار آن انسان ممتاز را کشیدند. پیکرهای مطهر بسیاری از دوستان شهید مرادی در آن شب حزن انگیز به خون آغشته شد و بعد از ماهها از کانالهای تنگ و سرزمین گلگون شلمچه به زادگاهشان انتقال داده شد، ولی پیکر شهید مرادی به مدت ۱۰ سال در بیابان سوزان و رنگین شلمچه ماند و تجزیه گردید تا گلهای سرخ را به نشانه معصومیت و مظلومیتش در آن دیار عطر آگین سازد و نشانه مظلومیت انسانهای وارستهای باشد که صادقانه و با خلوص دل برای حفظ اسلام از جان خود گذشتند.