به گزارش ایرنا، تردیدی نیست که به واسطه تسخیر لانه جاسوسی و به مخاطرهافتادن عیان منافع آمریکا، دشمنیهای آمریکا صورتی متفاوت به خود گرفت اما نمیتوان «انقلاب دوم» را مبداء مخاصمات تاریخی استکبار علیه ایران دانست. در این گزارش برآنیم تا دشمنیهای آمریکا علیه کشورمان حتی از پیش از انقلاب اسلامی را تشریح کنیم.
کودتای ۲۸ مرداد؛ سرنگونی دولت ملی و استقرار دیکتاتوری محمدرضا
یکی از نقاط تاریک در کارنامه امپریالیستی آمریکا، ایفای نقش در کودتای ۲۸ مرداد و سرنگونی دولت ملی محمد مصدق بود. پیش از این تاریخ، روابط دو کشور ایران و آمریکا به دلیل در پیشگرفتن سیاست انزوا از سوی آمریکا (براساس دکترین مونروئه) همچنان به عنوان روابط دو کشور عادی که دخالتی در امور یکدیگر ندارند پیگیری میشد و جز موارد اندکی از برخی برخوردهایی که به ویژه در دوران رضاخان بین دو کشور به وجود آمد، نکته قابل توجهی در روابط دو کشور به چشم نمیخورد اما مهمترین مقطعی که به آغاز دخالت آمریکا در امور داخلی ایران منجر شد، دوران جنگ جهانی دوم بود که طی آن آمریکا نیز از سیاست انزوای خویش دست برداشته و سیاستی فعالانه در سطح جهان به منظور استیلا بر کل جهان و جایگزینی به جای استعمارگران کهنه کاری همچون انگلیس و روسیه و سایر دول غربی اتخاذ کرد.
در این مقطع تاریخی، آمریکا که به همراه متفقین پس از کنار زدن رضاخان از قدرت از شاه جوان حمایت میکرد، به مرور پای خویش را در عرصه تحولات داخلی کشور ایران باز کرده و زمینه را برای انجام بزرگترین کودتای تاریخ ایران و بسط دیکتاتوری محمدرضاشاه فراهم کرد که نتیجه آن استعمارغیر مستقیم کشور ایران به دنبال وقایع پس از کودتای ۲۸ مرداد ۱۳۳۲ توسط آمریکا بود که نقش این کشور در طراحی و اجرای این کودتا به قدری واضح بود که حتی وزیر امور اسبق خارجه آمریکا، «مادلین آلبرایت» حدود ۵۰ سال پس از کودتا رسما به دخالت دولت متبوعش در کودتا اعتراف کرد و اسنادی که پس از سالها توسط وزارت خارجه آمریکا و انگلیس از طبقهبندی سری و فوق سری خارج شده و انتشار عمومی یافته نیز موید همین مطلب است.
ساواک؛ ابزار آمریکا برای سرکوب مردم ایران
پس از کودتای ۲۸ مرداد، سرعت نفوذ آمریکا در لایه های مختلف حکمرانی ایران به خصوص در بخش های امنیتی و نظامی فزونی گرفت. یکی از این بخشها، توسعه سازوبرگ سرکوب در قالب تشکیلات «ساواک» بود. بنابر اسناد تاریخی، تاسیس ساواک مستقیما توسط سازمان «سیا» صورت گرفت.
«سازمان اطلاعات و امنیت کشور» به دستور آمریکاییها ایجاد شد و خود آنها هم آموزش ساواک را بر عهده گرفتند. از هنگام تاسیس ساواک در نیمه دهه سی شمسی به بعد، این سازمان مخوف نه تنها به تعقیب و آزار مخالفان رژیم پهلوی پرداخت، بلکه به عنصر جاسوسی آمریکا تبدیل شد بهطوریکه خود شاه هم میدانست ساواک، مستقیما از سوی آمریکا اداره میشود. بنا به گفته اردشیر زاهدی داماد محمدرضا: «من و اعلیحضرت محمدرضاشاه از دوستان صمیمی و یکرنگ ریچارد هلمز بودیم و بعدها که هلمز به ریاست سازمان سیا رسید، به دلیل علاقه به ایران، کشور ما را مرکز عملیات منطقهای سیا قرار داد».
حمایت از گروههای تجزیهطلب برای شکست انقلاب مردم ایران
با پیروزی انقلاب اسلامی ایران و سقوط مهمترین همپیمان آمریکا در منطقه یعنی رژیم پهلوی، منافع آمریکا به شدت ضربه خورد. بر همین اساس آمریکایی ها پیش از واقعه ۱۳ آبان و با حمایت از گروه های تجزیه طلب، سعی در به نابودی انقلاب اسلامی داشتند. آمریکا در فکر تجزیهی ایران به چند منطقهی کوچکتر بود تا از این راه بتواند حاکمیت مرکزی را تضعیف کند و سپس انقلاب مردم ایران را به شکست بکشاند.
در یکی از اسناد به دست آمده پس از تسخیر لانه جاسوسی، به تاریخ ۱۵ مرداد ۱۳۵۸، با اشاره به قابلیت تجزیه طلبان از قومیت های مختلف برای سرنگونی انقلاب اسلامی چنین آمده است: «کردها ممکن است از قدرت کافی برای تضمین خودمختاری بیشتر برای خود در غرب ایران برخوردار باشند، اما در حال حاضر فکر میکنیم که آنها قادر به بسط قدرت و نفوذ خود در جهت براندازی دولت نیستند. اگر کردها، آذربایجانیها، اعراب و سایر گروههای قومی، تلاشهای خود را هماهنگ کنند (اغتشاش همزمان) و در جهت مشترک سرنگونی دولت کنونی، با یکدیگر همکاری و از یکدیگر حمایت کنند، به عقیدهی ما آنها امکان موفقیت دارند.
در راستای پیادهکردن این طرحها، بعد از پیروزی انقلاب اسلامی، آمریکا به حمایت پنهانی از گروههای تجزیهطلب پرداخت. «حزب دموکرات کردستان ایران» که برای تجزیهی کردستان از ایران دست به فعالیت زده بود، در همان نخستین ماههای فعالیت خود (اوایل تابستان ۱۳۵۸) میلیونها دلار کمک از «پیمان ناتو» دریافت کرد و همزمان با گروهک «پیکار»، نخستین جریانی بود که وارد مبارزهی مسلحانه با نظام نوپای جمهوری اسلامی شد.
کمک به صدام برای شکست ایران در جنگ تحمیلی
بر اساس شواهد و قرائن، ایران در جنگ تحمیلی همیشه تصریح میداشت که فقط با صدام در جنگ نیست بلکه با ابرقدرتهای نظامی دنیا میجنگد که با انقلاب اسلامی ایران و با پیام ایران برای جهانیان مخالفند. یک فهرست بلندبالا از کمکهای آمریکا به عراق در ۸ سال جنگ تحمیلی وجود دارد که شرح همه آنها در این مقال و مجال نمیگنجد.
بنا به اسناد فاششده، کمکهای نظامی آمریکا از سال ۱۳۶۱ افزایش یافت و آمریکاییها برای شروع ابتدا روابط دیپلماتیک با عراق را ترمیم کردند و همهی موانع قانونی در مسیر ارسال تجهیزات برای رژیم بعثی را از میان برداشتند. آمریکاییها در سال ۱۳۶۲ برای شروع، ۴۸ فروند بالگرد نظامی بل ۲۱۴ به عراق تحویل دادند. تأسفبار اینکه این بالگردها را ایران پیش از انقلاب اسلامی سفارش داده بود و حتی کارخانه سازندهاش هم متعلق به ایران و البته مصادره شده توسط آمریکا بود.
آمریکا در کنار کمکهای نظامی، کمکهای اطلاعاتی نیز به رژیم بعثی عراق ارائه میکرد. آمریکا از همان نخستین هفتههای آغاز جنگ تحمیلی، چهار هواپیمای شناسایی «آواکس» را به منطقه فرستاد و اطلاعاتی را که آواکسها از مواضع و تحرکات نیروهای ایرانی جمعآوری میکردند به همراه تصاویر ماهوارهای در اختیار رژیم بعثی میگذاشت. نشریه «ساندی تایمز» در این باره نوشت: «رابطه مستقیم میان سازمان سیا و سفارت آمریکا در بغداد برقرار شد و دولت عراق این امکان را یافت تا از وضعیت هواپیماهای ایرانی پس از برخواستن به سرعت آگاه شود. همچنین آمریکاییها ادعا کردند که هر ۱۲ ساعت یک بار، از وضعیت نیروی زمینی ایران آگاهی مییابند و این موضوع برای عراق امتیاز مهمی محسوب میشد».
حمایت تمام عیار از سازمان تروریستی منافقین
سران آمریکا در کنار دخالتهای نظامی خود در بسیاری از مناطق جهان، با تشکیل یا حمایت گروههای تروریستی، ضربات خود را به طرزی کم هزینهتر به دیگر ملتها وارد میکنند. حمایت آمریکا از سازمان مجاهدین خلق (منافقین) به عنوان یکی از مخوفترین فرقههای تروریستی جهان، در سالهای پایانی جنگ تحمیلی شکل جدیتری به خود گرفت.
در سالهای پایانی جنگ تحمیلی، روزنامه فرانسوی «لوموند» گزارش داد: «دولت آمریکا با سازمان مجاهدین خلق دارای تماسهایی است. ریچارد مورنی در پاسخ به سوال یکی از نمایندگان مجلس آمریکا، این تماس را تایید کرد. بیبیسی هم به نقل از وزارت خارجه آمریکا ارتباط آمریکا با مجاهدین را تایید کرد. چارلز ردمن سخنگوی وزارت خارجه آمریکا، هدف از این ملاقاتها را کسب اطلاع از اوضاع ایران اعلام کرد».
حتی در آستانه عملیات فروغ جاویدان(مرصاد) ۱۳۸ تن از نمایندگان کنگره و ۱۴ تن از سناتورهای آمریکایی طی نامهای خطاب به «جورج شولتز» وزیر خارجه این کشور از وی درخواست کردند: «به رشد جنبشهای مقاومت داخلی ایران توجه کند... استفاده از سازمان مجاهدین که مقر آن در عراق است اکیدا توصیه میشود... آمریکا باید از سازمان مجاهدین که در عراق مستقر است حداکثر استفاده را برای سرنگونی حکومت تهران بکند».
روابط آمریکا با سازمان منافقین در سالهای پس از مرصاد نیز ادامه پیدا کرد. دولت های مختلف آمریکا از این سازمان تروریستی عمدتا برای اهداف اطلاعاتی و امنیتی علیه جمهوری اسلامی بهره بردند. این روابط در دولت ترامپ به اوج خود رسید.
جایزه دولت آمریکا به فرمانده «ناو وینسنس» به خاطر کشتار ۲۹۰ نفر مسافر بی گناه
۱۲ تیر سال ۱۳۶۷ در حالی که هنوز ۱۰ دقیقه از حرکت هواپیمای مسافربری شماره ۶۵۵ شرکت هواپیمایی ایرانایر از فرودگاه بندرعباس به مقصد دبی نمیگذشت و در ارتفاع ۱۲ هزار پا و در مکانی نزدیک تنگه هرمز روی آبهای نیلگون خلیج فارس قرار داشت، مورد هجوم دو موشک از سوی ناو «یو اس اس وینسنس» نیروی دریایی آمریکا قرار گرفت و این آغازی بر سفر ابدی ۲۹۰ مسافر بی گناه بود.
نیروهای نظامی، امداد و نجات جمهوری اسلامی ایران پس از وقوع این حادثه، راهی منطقه خلیج فارس شدند تا عملیات های لازم را انجام دهند اما تمامی سرنشینان جان خویش را از دست داده بودند. اجساد قربانیان این رخداد به وسیله نیروهای امدادی به بندرعباس منتقل شد.
آمریکاییان نخست بیان کردند، یک فروند هواپیمای اف ۱۴ جمهوری اسلامی ایران را هدف موشک قرار دادهاند، در حالی که ناو آمریکایی، به پیشرفتهترین تجهیزات و دستگاههای راداری مجهز بود و میتوانست نوع هواپیمای نظامی از هواپیمای غیر نظامی را به آسانی تشخیص دهد. پس از آشکارشدن نوع هواپیما، دولت وقت آمریکا مدعی شد، هواپیمای ایرباس خارج از دالان هوایی پرواز کرده و ناو آمریکایی بارها اخطار رادیویی برای آن فرستاده اما از هواپیمای مسافربری ایران پاسخی دریافت نکرده است.
پس از مخابره تصاویر این حادثه دردناک به وسیله خبرنگاران داخلی و خارجی تمامی جهانیان با ابعاد این فاجعه آشنا شدند و به مظلومیت سرنشینان این هواپیما پی بردند اما باز هم همگان شاهد موضعگیری های منفعلانه نهادهای بینالمللی در برابر این موضوع شدند. در نهایت، دولت آمریکا این رویداد را صرفا یک اتفاق تلقی کرد و حاضر به عذرخواهی از ملت ایران نشد و حتی به فرمانده ناو وینسنس، نشان شجاعت داد.
حمایت آشکار از فتنه گران، تشدید تحریم های اقتصادی
پس از انتخابات ریاست جمهوری دوره دهم، دو نفر از نامزدها به نتیجه انتخابات معترض شدند و البته این اعتراض چون از راه های قانونی پیگیری نشد، زمینه یک اغتشاش بزرگ در کشور را فراهم کرد. باراک اوباما، رئیسجمهور وقت آمریکا که پس از برگزاری انتخابات ریاست جمهوری بارها تاکید کرده بود، قصد مداخله در امور داخلی ایران را ندارد، به حمایت آشکار از میرحسین موسوی پرداخت و با نام بردن از وی گفت: «موسوی منشأ الهام بخش آن دسته از افرادی در ایران است که خواهان گشایش به سوی غرب هستند. به بیان دیگر، وی نماینده بسیاری از افرادی است که در خیابانها هستند و شجاعت فوقالعادهای از خود نشان میدهند».
اقدامات غیر قانونی موسوی و کروبی و جنبش موسوم به جنبش سبز، مسیر انسداد دیپلماسی و تشدید تحریم ها علیه کشورمان را هموارتر کرد. اوباما بهرغم تاکید مکرر بر اینکه وقایع اخیر ایران بر مذاکرات مستقیم واشنگتن با تهران تاثیر نمیگذارد، در کنفرانس خبری مشترک با آنگلا مرکل، صدراعظم وقت آلمان در کاخ سفید گفت: «هیچ تردیدی وجود ندارد که حوادث روزهای اخیر، دیپلماسی و گفتوگوی مستقیم با تهران را تحت تاثیر قرار میدهد». در همین باره، روزنامه آمریکایی «نیویورک تایمز» بعدها فاش کرد فتنه ۸۸ عامل اصلی تشویق کاخ سفید برای تحریمهای کمسابقه علیه ایران بود.
آنچه بیان شد تنها بخش کوچکی از جنایات رژیم آمریکا علیه ملت ایران در طول تاریخ قبل و پس از انقلاب بود. حمایت از شورش زن، زندگی، آزادی یکی از آخرین اقدامات این رژیم علیه منافع ملی کشورمان بود. با توجه به سیاهه اقدامات آمریکا به خوبی می توان دریافت که دشمنی این کشور با ایران، هیچ ارتباطی به یک واقعه مشخص ندارد. بی شک شناخت دقیق نسبت آمریکا با ایران، میتواند ما را در مواجهه درست تر با این کشور در آینده، به خرد و تدبیر بیشتر و بهتر مسلح کند.