جوامع برای ثبات و پیشرفت، نیاز به دو نوع هماهنگی دارند؛ انسجام رسمی که تعادل سیستماتیک و نظم ساختارها را رقم میزند و انسجام غیررسمی و اجتماعی که ثبات اجتماعی را تامین میکند. نوع سیستماتیک انسجام، با ابزار ماشین و نظم بروکراتیک و تدوین قوانین اتفاق می افتد اما نوع غیررسمی نیاز به بُرد اجتماعی، زبان مشترک و مردم پسند دارد.
در واقع نظم ماشینی بشر برای حفظ و ارتقاء سیستم، زبان خاص خود را دارد که با عنوان قانون یا مجموعه پروتکل ها از آن یاد می شود ولی نظم طبیعی بشر برای ایجاد هماهنگی، ساختار نرم تری دارد و به تولید زبان مشترک، تکیه میکند. به عبارت دیگر هرقدر توان سیستم در تولید زبان مشترک بیشتر باشد، هماهنگی و هارمونی مجموعه و ساختار، بیشتر شده و علاوه بر ثبات اجتماعی، اصطلاحا بازتولید قدرت نیز محقق میشود.
حال اگر ابزار غیررسمی فرهنگ ساز به زیست عمومی جامعه و طرحوارههای اجتماعی و بشری نزدیکتر باشد، امکان موفقیت بالاتری در تامین هدف مورد نظر خواهد داشت.درواقع دی.ان.ای جامعه در پذیرش یا رد ابزار و نمادهای هارمونیساز بسیار موثر است. میزان موفقیت نمادها و ارزش های فرهنگی در شکل گیری انسجام در جامعه بستگی به میزان دوری و نزدیکی آن ارزش ها به اطلاعات ژنتیکی، تکوینی و فطری انسان ها دارد.
اگر به تعبیر آنتونیو گرامشی (سیاستمدار کمونیست ایتالیایی)، هژمونی را حکمرانی با ابزار رضایت تعریف کنیم و لایه نرم قدرت را برای ثبات و پیشرفت جامعه انکارناپذیر بدانیم، بایستی بپذیریم که قوانین مانوس تر با فطرت بشری برای پذیرش و مقبولیت در ساحت فرهنگی، نفوذ و منزلت بیشتر و عمیق تری دارند.
مقوله ای مثل حجاب هم که یک نماد ارزشبار و باورپایه به نظر می رسد و زیرمجموعه یا از نمودهای روشن عفاف هم تعریف می شود، از آنجایی که با فطرت بشر یعنی حیا و مراقبه وجودی آشنا بوده و به اصطلاح مخرج مشترک دارد، می توان یک امر فرهنگی با برد بلند و جامعه پذیری بالا و مقاومت حداقلی مورد توجه قرار گیرد. این مقوله برای پذیرش اجتماعی نیاز کمتری به تدوین قانون و اساسنامه دارد و از این منظر می توان حجاب و پوشش را یک زبان مشترک برای بازتولید قدرت اجتماعی نیز دانست.
به دلیل همین قرابت با فطرت بشری است که عموما و طبق آمارهای مختلف با مقاومت در پذیرش روبرو نبوده و صرفا به دلیل مسمومیت های شناختی متاثر از مصرف رسانه ای و فرهنگی معارض و معاند و یک سری گره های معرفتی و کم لطفی های ساختاری در برخی ساحت ها چه بسا نیازمند مراقبت و تدوین پروتکل در سطح فراگیر می باشد. فقدان استراتژی و قوانین لازم در مدیریت و رشد مفاهیم و مقولات اجتماعی، هر متغیر فطرت بنیادی را هم دچار چالش و نوسان خواهد کرد.
امور فطری در پذیرش فردی، چاشنی معرفتی می طلبند و در اقامه و بقای اجتماعی نیاز به مراقبت و خط مشی گذاری دارند تا مبتلا به غفلت فرهنگی در غیاب توجه سیاسی نشوند. تاکید بر فطری بودن این مقوله، حجاب و عفاف را از گزند و برچسب تحمیلی بودن یا ابزار قدرت بودن هم جدا میکند و در واقع آنچه که باعث خشم شبکه های معاند و مخالف در راستای شکست پروژه حجاب ستیزی و عفاف گریزی در ایران اسلامی میشود، همین اتصال موضوع به فطرت بشر و شکل یافتن یک شبکه غیررسمی غیرتحمیلی و در عین حال حامی و همراستای باورهای کلان دینی در قوانین جمهوری اسلامی ایران است.
این موضوع به تعبیر جوزف نای (نویسنده آمریکایی) که از ظهور قدرتهای نو در عصر ارتباطات و اطلاعات یاد میکند، به دلیل بار ارزشی و به شدت عجین به باورها و آرمانهای معنوی و انسانی، می تواند یکی از پایههای قدرت نرم انقلاب اسلامی در تقابل با اندیشه های تجاری و جریان فساد و صنعت فحشا در عرصه بینالمللی تلقی شود.
از ظرفیت فطری حجاب و عفاف در جامعه پذیری و تبدیل شدن به فرهنگ عمومی که بگذریم، فرهنگ و قانون به عنوان یک قاعده کلی بایستی به عنوان دو متغیر دیالکتیکی و در بده بستان باهم تعریف شوند تا پوسته سخت یکی با هسته نرم دیگری و بالعکس، متوازن شده و به طور هم افزا و در نسبت با همدیگر، اقناع و مراقبت در سطح افکار عمومی را به سرانجام برساند. به بیان دیگر برای حجاب، هم بایستی تبیین و تبلیغ کرد و گره های ذهنی را گشود و هم برای دفاع از همین فرهنگی بودنش یک سری خط کشی ها را پذیرفت تا اسیر جنگ های شناختی نشود و با عملیات های رسانه ای از جاده فطرت فاصله نگیرد.
فطریات امور سخت شکنی هستند ولی بدون پشتوانه و مراقبت و خط شکنی هم عرض با تبیین و تبلیغ، تبدیل به یک ذائقه سطحی شده و از دایره فرهنگ خارج می شوند. بدون پایه فطرت نمی توان به لایه فرهنگ و سایه قدرت اتکا کرد و دلیل ایستایی و جذابیت و حساسیت حجاب برای موافق و مخالفش در همین مساله نهفته است والا همانطور که گذشت، مهندسی ذائقه و تغییر رفتار در یک جامعه، نیاز به اغتشاش و سرمایه گذاری میلیارد دلاری و به کارگرفتن بیش از ۱۰ سفارتخانه خارجی و چندین شبکه ماهواره ای و سکوهای (پلتفرم های) مسلح به مسمومیت شناختی و اطلاعات گمراه کننده و دروغ های بزرگ و بیگ دیتاهای دستکاری شده ندارد.