به گزارش خبرنگار سینمایی ایرنا، زمانی که کرونا، روند دیده شدن پلتفرمها و تولیداتشان را در بازه زمانی اندکی، با شتاب حداکثری مواجه کرد، حتی بدبینترین اندیشه نسبت به این سامانهها آن بود که وضعیت کیفی آثار، بهمراتب از تولیدات تلویزیونی بهتر خواهد شد. استدلال موافقان این رویکرد آن بود که پلتفرمهای استریم، بودجهای دولتی ندارند و به همین دلیل تلاش میکنند تا با حرفهای کردن فرآیند عرضه و تقاضا، سرمایه خود را از تولید مجموعهها، تبلیغات و آبونمان مخاطبان تامین کنند.
در ابتدا، این سامانهها عملکرد بسیار خوبی داشتند که در روزگار تعطیلی تولیدات سینمایی، سبب کوچ بسیاری از بازیگران و کارگردانان سینما به این مدیوم شد. طوری شده بود که چهرهها، بیش از سینما و تلویزیون، در تولیدات پلتفرمها دیده میشدند. این آثار، محدودیت تلویزیون را نداشت و ضمن بهرهمندی از آزادیهای سینمایی، دستمزدهای بسیار خوبی را برای عوامل تولید به همراه داشت. ضمن اینکه طیف گستردهتری از مخاطب، به تماشای آثار مینشست.
این روند، سبب پروار شدن مقطعی ویاودی شد. آنها ره صدساله را یکشبه رفتند و البته که سرمایه زیادی را نیز به دست آوردند. بسیاری از تولیدات این حوزه، با اقبال بالایی مواجه شده و حسابی دیده شدند. اما این روند، از یک جایی به بعد، متوقف ماند و حتی پسرفت کرد. وضعیت به گونهای شده که سبد تولیدات این سامانهها، در سال جاری، سرشار از تولیداتی با حضور چهرههای محبوب است اما بسیاری از این آثار، اقبال عمومی چندانی را برنمیانگیزانند و به لحاظ کیفی، عملا متحمل شکست میشوند.
صاحبان پلتفرمها، دیگر حساسیت و وسواس قبلی را در تصویب فیلمنامهها ندارند. نوعی خاطرجمعی در آنها دیده میشود که مخاطبان پلتفرم، بهنوعی به مخدر آنها دچار شده و تحت هر شرایطی، اشتراک خود را تمدید میکنند
در آسیبشناسی چنین روندی، به پارامترهای مختلفی میرسیم؛ مثلا اینکه صاحبان پلتفرمها، دیگر حساسیت و وسواس قبلی را در تصویب فیلمنامهها ندارند. نوعی خاطرجمعی در آنها دیده میشود که مخاطبان پلتفرم، بهنوعی به مخدر آنها دچار شده و تحت هر شرایطی، اشتراک خود را تمدید میکنند و این وضعیت، متفاوت از آن هدفی است که شروع کرده بودند. در آن زمان، تمرکز اصلی، صرف دعوت از مردم برای پیوستن به این سامانهها بود اما اکنون، عضویت در این سامانهها، به بخشی از فرهنگ مردمی تبدیل شده و بسیاری از خانوادهها، اشتراک این پلتفرمها را تمدید کرده و حتی در زمان افزایش حق اشتراک نیز موضع چندان مخالفی اتخاذ نمیکنند.
بنابراین طبیعی است که در چنین اکوسیستمی، بیشترین حجم تلاش، دیگر معطوف بر کیفیت آثار نباشد و بیشتر، حضور بازیگران چهره ملاک است تا کیفیت سناریو. چرا که شرط بازگشت سرمایه، حداقل در شرایط فعلی، حضور سلبریتیها در یک اثر است تا محتوا و فیلمنامه.
مورد بعدی، به مهندسی ناهمگونی برمیگردد که این روزها، دامن این سامانهها را گرفته است. در شرایط کنونی، تمام این پلتفرمها، مملو از آثار اجتماعی هستند و تنها یک سریال مگه تموم عمر چند تا بهاره، تا قبل از ۲۶ آبانماه در حال پخش بوده است. از این روز با اضافه شدن، دفتر یادداشت تعداد تولیدات کمدی این پلتفرمها به ۲ میرسد که صدالبته آمار خوشایندی در این زمینه به حساب نمیآید.
تعدد آثار اجتماعی با فوجی از بازیگران چهره سبب شده تا مخاطبان نسبت به این آثار که عمده آنها در فیلمنامه لکنت دارند، لمس شده و واکنشهای رضایتبخشی به آنها نداشته باشند. این فرآیند یکجور لوث شده و جذابیت چندانی برای مخاطبان ندارند
تعدد آثار اجتماعی با فوجی از بازیگران چهره سبب شده تا مخاطبان نسبت به این آثار که عمده آنها در فیلمنامه لکنت دارند، لمس شده و واکنشهای رضایتبخشی به آنها نداشته باشند. این فرآیند یکجور لوث شده و جذابیت چندانی برای مخاطبان ندارند به همین دلیل است که بسیار از این آثار، در طول یک فصل پخش میشوند و بازخورد چندانی نمیگیرند. این روال با توجه به شباهت عجیب تمامی سریالها در شکل و نوع تبلیغات، روال دیده نشدن آثار را شدت بخشیده و در همین زمینه، بسیاری از این کارها، در سکوت کامل خبری، پخش شده و به اتمام میرسند.
حداقل توقع از پلتفرمها بهعنوان بخش خصوصی آن است که با مهندسی شرایط، نسبت به تهیه خوراک و مایحتاج فرهنگی مردم اقدام کنند علیالخصوص آنکه در شرایط فعلی که آثار کمدی با اقبال حداکثری مواجه هستند، علت انفعال این پلتفرمها در تکثر تولیدات کمدی، مبهم به نظر میرسد. یکی از ضرورتهای ماهوی این سامانهها، کمکاری تلویزیون در حوزه سریال و محدودیتهایی است که در این حوزه وجود دارد؛ وقتی ویاودی نتواند با تفسیر درست این خلا، گامهایی اجرایی بردارد، آنزمان، هوشمندی آنها زیر سوال رفته و ارجحیت وجوه اقتصادی فعالیت آنها، نزد مخاطب، بیشتر احساس میشود.
این عملکرد سبب شده تا پلتفرمها در شرایط کنونی به مامنی برای آثار اجتماعی تلخ و پرزدوخوردی تبدیل شود که آورده مسرتبخشی برای مخاطبان خود ندارد و قطعا یکی از از علل اصلی رویگردانی مخاطب از تولیدات این سامانهها و ناکامی پیدرپی سریالها، همین بیتوجهی به نیاز واقعی و آکنده شدن سبد تولیداتی آنها از سوژههایی همسو، کلیشهای و فاقدجذابیت باشد.
پلتفرمها در وضعیت فعلی، به یک پوستاندازی محتوایی نیاز دارند. نیاز است تا سیاستگذاریها تغییر کرده و نیازهای مخاطب، سرلوحه تمامی تولیدات قرار بگیرد. تنها در چنین حالتی است که پلتفرمها، جایگاه درست خود را پیدا میکنند و میتوانند بهعنوان آلترناتیو تلویزیون، در تهیه خوراک فرهنگی مردم شریک باشند؛ جز این باشد، پلتفرمها در همان مسیری حرکت میکنند که تلویزیون سالهاست در آن جاده طیطریق میکند.