به گزارش ایرنا از روابط عمومی موزه سینما، نظامالدین کیایی در کارگاه نقش صدا در زندگی و سینما گفت: صدا زمانی در طبیعت شنیده میشود که سکوت شکسته شود. اگر سکوتی وجود نداشته باشد، به صدا نمیرسیم. سکوت تنها زبان مشترک در دنیاست که نیازی به ترجمه ندارد. سکوت بسیار مهم است چرا که یک سکوت به موقع از صدها فریاد تاثیر بیشتری دارد. به همین دلیل در زندگی نیز صدا و سکوت بسیار مهم است.
وی با اشاره به اهمیت صدا در فیلمها افزود: علیرضا خمسه کمدین و استاد پانتومیم است که بدون استفاده از دیالوگ با بدنش صحبت می کند. یکی از کارهای مهم در سینما این است که بازیگر با حرکات دست و بدن بتواند انتقال مفهوم داشته باشد و یک هنرمند مانند خمسه حتی در سکوت هم بیان قوی دارد.
کیایی افزود: گاهی باید سکوت کنیم تا شنونده بهتری باشیم. در زندگی همه ما مجبوریم یک دوست و یا شریک انتخاب کنیم. به دنبال این نباشیم کسی را پیدا کنیم که حرف ما را بفهمد بلکه باید به دنبال کسی باشیم که سکوت ما را بفهمد؛ کسی که سکوت ما را بفهمد آینده ما را نیز خواهد فهمید.
صدا هرگز نمی میرد
کیایی درباره ماندگاری صدا توضیح داد: در این جوی که زندگی میکنیم صدا از بین نمیرود. اگر روزی در تکنولوژی به جایی برسیم که بتوانیم صداهایی که در تاریخ ایجاد شده را بشنویم حتی میتوانیم صدای کسانی که از دنیا رفته اند را بشنویم. زیرا صدا هرگز نمیمیرد.
وی درباره استفاده از صدا در فیلم کوتاه بدون دیالوگ نیز گفت: صدا بر مبنای دکوپاژ و نیت شما در فیلم گرفته میشود. صدا حس گرم زندگی است بنابراین باید توجه کرد زمینه تصاویر شما چیست. همانطور که می دانید در سال ۱۹۲۷ میلادی صدا وارد سینما شد اما قبل از آن هم هنرمندان بسیار قویتر مانند چارلی چاپلین حضور داشتند که هنوز هم مانند او زاده نشده است. درواقع با بهرهگیری از صدا در انتقال مفهوم، تصویر را پسانداز میکنید.
کیایی با اشاره به همکاری با کارگردانهای بزرگ کشورمان، گفت: با زنده یاد داریوش مهرجویی از کودکی دوست بودم. او فلسفه خوانده بود و نگاه درونگرا داشت و با همین نگاه کارگردان شد و با هوشمندی که داشت فیلم گاو را ساخت. به جرات می توان گفت هر فردی در فیلم مهرجویی بازی میکرد، در سینما ماندگار میشد. من معتقدم بهترین نقش علی نصیریان در فیلم آقای هالو بود. مهرجویی با اینکه جوان بود بازیگران را به به خوبی هدایت می کرد و برخلاف تصورها بداخلاق نبود و طنز خاص خودش را داشت.
وی افزود: مهرجویی فیلم هامون را زمانی ساخت که سینما این گونه نبود؛ کسی این نگاه نو را به سینما نداشت. همانطور که آقای هالو در سبک و فرم جدید بود. سنتوری هم فیلم درستی بود که او تمام ثروت و سرمایه خود را روی آن گذاشت.
صدابردار فیلم نارنجیپوش درباره همکاری خود با امیر نادری نیز گفت: امیر نادری جزو صمیمیترین دوستان من است؛ او در سینما نابغه است. زمانی که با ساموئل خاچیکیان کار میکردم امیر نادری عکاس فیلم ما بود. از سینما تاج آبادان عاشق سینما شده بود و در ذهنش تصویر و سینما بود. حتی عکسهایی که سر صحنه میانداخت را روز بعد با خود خاچیکیان چک میکرد و برای ارتقای کار خود درباره کادربندیها مشورت میکرد.
وی افزود: امیر نادری فیلم دونده را پیش از انقلاب ساخته بود اما صدای فیلم، او را راضی نکرده بود و از من خواست کار صدای فیلم را برای او انجام دهم. او با تمام وجود به صدا عشق میورزید به همین دلیل با «دونده» برای اولین بار درهای بسته جهان را به سوی سینمای ایران باز کرد. . برای صدای سینمای ایران، کارگردانها نقش موثری داشتند و بسیار تلاش کردند. به همین دلیل همیشه ترجیح دادهام با کارگردانانی کار کنم که صاحب اندیشه برتر هستند.
کیایی همچنین درباره عباس کیارستمی گفت: او سینماگری هوشمند بود که وقتی فیلمهای او را میبینید، نمیدانید فیلم مستند دیدهاید یا داستانی. در فیلمهای کیارستمی نمیتوانید جای بعدی دوربین را حدس بزنید؛ به همین دلیل معتقدم کیارستمی به الفبای سینما حروف جدیدی اضافه کرده است.
وی اضافه کرد: در دوران دبیرستان همکلاسی ام سهراب شهیدثالث بود اما نوع تفکرش با بقیه تفاوت داشت و بعدها یکی از بهترین کارگردانهای دنیا شد. من و سهراب دوست داشتیم سینماگر شویم و برای همین ادامه تحصیل در رشته سینما به اتریش رفتیم. نگاه او با دیگران تفاوت داشت؛ به خاطر دارم او بعد از دیدن یک فیلم کوتاه که چیزی از آن نفهمیده بودم، تحلیل خوبی ارائه داد که این نشان از نگاه منتقدانه و منصفانه او بود. به همین دلیل تاکید میکنم که سینماگران در کنار آموزشهای سینمایی باید نقد هم بدانند.
کیایی افزود: سینماگران باید رشتههای مختلف سینمایی اعم از فیلمبرداری، گریم، طراحی صحنه، دستاری و حتی تدارکات را بدانند و با جزئیات این رشتهها آگاه باشند تا بهتر کار کنند. خوشبختانه مدرسه مهندسی که در اتریش رفتم ارزش داشت و به من این فرصت را داد تا بتوانم در نهایت رشته سینمایی مورد علاقه ام را پیدا کنم.
صدابردار فیلم شمعی در باد ادامه داد: پس از اینکه به ایران آمدم با علی عباسی، تهیهکننده آشنا شدم و سرنوشت من با این آشنایی تغییر کرد. زیرا از طریق او با ساموئل خاچیکیان، کارگردان چیرهدستی که میان کارگردانهای آن زمان به دانستن تکنیک روز سینما معروف بود، آشنا شدم. فیلم های خاچیکیان زمینهای از تکنیک و هیجان داشت. او کارگردانی بسیار با شخصیت و کاربلد بود و تنها به کارگردانی و ساخت اثری ماندگار فکر میکرد و همین آشنایی منجر به همکاری مشترک شد.