لیلی عاج که سال گذشته در چهل و دومین جشنواره فیلم فجر دیپلم افتخار بهترین کارگردانی فیلم اول را دریافت کرد، درباره نوع پرداخت به قهرمان زن قصهاش در این فیلم گفت: گاهی در یک فیلم شخصیت اصلی زن است و نویسنده، مردی در این فیلم قرار میدهد تا بار قصه را بین آنان تقسیم کند. من قصد نداشتم ثریا را تغییر دهم. وفادار به این بودم که قصه یک مادر را تعریف کنم و هیچ دخل و تصرفی در آدم های اطراف ثریا نداشته باشم.
این کارگردان ادامه داد: ژاله صامتی انتخاب اول من بود. درست است که موقع نوشتن فیلمنامه خیلی به این فکر میکردم که چه کسی ثریاست. خیلیها هم با من حرف میزدند اما من فاکتورهای ذهنی زیادی داشتم؛ دنبال مادری بودم که فارغ از ایدئولوژی و نگاه سیاسی و فقط مادر باشد.
وی افرود: مادری که وقتی نگاهش میکنیم با همه مشخصاتش ایرانی است. در عین حال توانمندی خانم صامتی خیلی برای من مهم بود. ترکیب این دو مهم بود که هم توانایی اجرای نقش یک مادر را داشته و همینطور بازیگر خوبی باشد.
خانوادهها تمایل نداشتند جزئیات زندگی خصوصی آنان و خط قرمزهایشان نمایان شود
فکر میکردم باید قصه مادری را تعریف کنیم که در یک بیابان گیر کرده و چشم انتظار دیدن فرزندش است. قصه کسی که بچه اش را که سالهاست ندیده پشت دیوارهای اشرف استعاج درباره تمرکز بر قصه ثریا و کمبود خرده پیرنگها در فیلم گفت: هر رویکرد روایی، چالشهایی دارد. چون یک قهرمان داشتم ترجیح دادم راوی دوربین اولشخص باشد؛ یعنی هر کس وقتی حضورش معنا پیدا میکند که در ارتباط با ثریا باشد. هیچ دوربینی نداریم که ثریا آنجا نباشد و این محدودیت هم ایجاد میکرد.
این فیلمساز تاکید کرد: فکر میکردم باید قصه مادری را تعریف کنیم که در یک بیابان گیر کرده و چشم انتظار دیدن فرزندش است. قصه کسی که بچه اش را که سالهاست ندیده پشت دیوارهای اشرف است و فیلم تماما درباره او باشد که چه میکند و چگونه برای دیدن بچهاش تلاش میکند.
عاج درباره امتناع خانوادهها از پرداخت به جزئیات این مساله گفت: من با مادرانی که در کمپ آزادی بودند و همینطور با کسانی که از اشرف فرار کردند، حرف زدم. خیلی از این مادران با من به عنوان کسی که به خانه آنها میرود و با آنان حرف میزد صحبت میکردند اما تمایل نداشتند این مساله به عنوان فیلمی در سینماها پخش و بخشی از زندگی خصوصی آنان و خط قرمزهایشان نمایان شود.
وی خاطرنشان کرد: بارها پیش آمد با خانوادهای صحبت کنم اما هفته بعد تماس میگرفتند و از من میخواستند که بخشی از توضیحات را حذف کنم چرا که نگران تفکری بودند که مردم راجعشان داشتند.
وقتی فضولات گاو به سمت خانواده های اسرای اشرف پرتاب میکردند!
کارگردان سرهنگ ثریا با اشاره به حساسیت موضوع گفت: شاید در حال حاضر نگاه نسل جدید به این قضیه مثل دهه ۶۰ نباشد اما همچنان حساسیت وجود دارد. مثلا برادر یکی از کاراکترهای ما که از شمال به سازمان جذب شده بود، میگوید: ما سری در سرها داشتیم، اما تا فهمیدیم برادرمان به اشرف رفته، از آن وقت فضولات گاو به سمت خانه ما پرت میکردند و رفتار همه با ما تغییر کرده بود.
عاج اظهار کرد: برخورد افراد جامعه در دهه ۶۰ به گونهای بود که دوست نداشتند روایتهایشان با جزئیات و آشکار ذکر شود. خودشان میگفتند این بچهها کاری کردند که کسی ما را دوست نداشته باشد. به عبارتی اینها مادرانی هستند که از فرزندانشان دور هستند اما به خاطر عملکرد بچههایشان جایگاه اجتماعی هم ندارند و کسی با آنها همذاتپنداری ندارد و به سراغشان نمیرود.
مادران فردی منافق تربیت نکرده بودند
این کارگردان، مادران را مبری از این مساله دانست و گفت: بخش زیادی از این بچهها نرفتهاند که جذب سازمان شوند، بلکه یا میخواستند به صورت مخفیانه از کشور خارج شوند یا به صورت اتفاقی جذب سازمان شدهاند. در حقیقت به گونهای نبوده که مادران نقشی در این مساله داشته باشند و فردی منافق و با ایدئولوژی منحرف تربیت کرده باشند.
عاج ضمن اشاره به ویژگیهای مادرانه اثر گفت: به لحاظ زنانه فقط یک مادر میفهمد ثریا چه میگوید، چراکه از بچهشان دریغ شدند و این دلتنگی بدی است. در شرایطی که فقط در دو کانکس در بیابان و پشت دیوار اشرف زندگی میکردهاند، تنها یک مادر دوام می آورد. خواهر یا برادر در نهایت باید به روال عادی زندگی برگردد ولی هیچکس جز مادر آنجا نمیماند و شرایط را تحمل نمیکند.
وی افزود: از این رو مطمئن بودم که زاویه دید من باید ثریا و اول شخص باشد. اینها موتور محرکی بودند که باعث شدند قصه را فقط مادرانه انتخاب کنم.
بازی ژاله صامتی مستحق سیمرغ بود
کارگردان سرهنگ ثریا درباره همکاری با ژاله صامتی گفت: صامتی بازیگر درجه یکی است در خیلی از سکانسها جلوی دوربین گریه نمیکرد؛ مثل سکانسی که پشت فنسها میگوید: امیرعلی بیا دیگر طاقت ندارم. خانم صامتی پشت دوربین گریه میکرد و ما اکثرا صبر میکردیم حالش خوب شود و به سراغ پلان بعدی برویم. او کنترلشده بازی میکرد و همراه و با تمرکز بود. نمونه بارزی از بازیگری که تمام جهان را پشت در میگذاشت و سر صحنه میآمد.
عاج تاکید کرد: ژاله فهم درست و دقیقی از ماجرا داشت و من فقط میگفتم چه فهم و تخیلی از فضا دارم و باقیاش تجربه و تمرکز و بازی درخشان او است.
این کارگردان افزود: با خودم می گفتم بازی ژاله به قدری درخشان است که قطعا سیمرغ به او تعلق میگیرد.
تمام تمرکزم بر این بود که این فیلم شبیه تئاتر نشود
کارگردان نمایش بابا آدم درباره تفاوت مدیوم تئاتر و سینما گفت: من نمایش هم که کار میکنم، نمیتوانم در سالن بمانم. هرکس نسبت به چیزی که خلق میکند وسواس دارد. فکر میکنم اگر دوباره سرهنگ ثریا را خلق کنم، بهتر شود. خیلی مهم است که وقتی از تئاتر به سینما میآیید، تیمی با شما همراه باشند. از اینکه همه به یک خانمی که از تئاتر آمده اعتماد میکنند، حس دل انگیزی به من منتقل شد.
عاج درباره نقدی که به سرهنگ ثریا و شیوه روایت تئاتری آن میشود، گفت: عدهای در نقد سرهنگ ثریا میگویند که کارگردان، تئاتری بزرگ را کارگردانی کرده. من برای این که این اتفاق نیفتد، عامدانه و با ترسولرز تلاش و تمرکزم روی این بود که هر سکانس به سینما نزدیکتر باشد تا به تئاتر.
کاراکترها شبیه خانوادهها بودند نه خود آنها
برنده جایزه گوهرشاد در چهلویکمین جشنواره فیلم فجر ادامه داد: قصهها در فیلم هم نقشی در پیرنگ دارند، هم در بخشی با تخیل نویسنده ترکیب شدهاند. من دوست داشتم وقتی خانوادهها قصه را میشنوند، بگویند چقدر این کاراکتر شبیه من است. در عین حال که برای آنان آشناست، قصه آنان نباشد.
عاج افزود: این خانوادهها به قدری مشکل داشتند که به لحاظ انسانی درست نبود داغ دیگری بر دل آنان گذاشته شود. شاید این عدمپرداخت به جزئیات، قصه را در خرده پیرنگها لاغر کرده اما وفاداری خودم نسبت به قولی که به آنان داده بودم، برایم مهمتر بود.
این کارگردان درباره جدیدترین اثر سینمایی خود گفت: کار جدیدم، فضای بسیار متفاوتی از سرهنگ ثریا دارد و به زودی کلید میخورد.
سرهنگ ثریا نخستین ساخته سینمایی لیلی عاج در مقام کارگردان است که از ۱۰ آبان ماه اکران خود را آغاز کرده است.