به گزارش خبرنگار معارف ایرنا رضا اسماعیلی شامگاه جمعه ۲۶ آبان در محفل ادبی قبله صبر که به مناسبت سالروز میلاد حضرت زینب(س) از سوی گروه بین المللی هندیران با مدیریت علیرضا قزوه و اجرای سید مسعود علوی تبار به صورت مجازی برگزار شد، در سخنانی با عنوان سیمای زینب در قاب روایت پانزدهم گفت: در میان همه آثاری که از سید حسن حسینی منتشر شده، هیچ دفتری از نظر انسجام ساختاری، ارجمندی مضمون و برخورداری از مولفه های زیباشناختی به پای مجموعه شعر عاشورایی گنجشک و جبرئیل نمی رسد.
وی افزود: تعلق خاطر حسینی به این مجموعه شعر عاشورایی تا حدی بود که وصیت کرد تا این کتاب را به عنوان «شفیع» بعد از وفاتش با او دفن کنند. چاپ این مجموعه شعر در سال ۱۳۷۰ به راستی اتفاقی خجسته در شعر آیینی روزگار ما بود؛ اتفاقی که ذهن و زبان بسیاری از شاعران انقلاب را به سمت شعر سپید و بهره برداری از ظرافت ها و ظرفیت های آن برای بیان مضامین دینی متمایل کرد. شعر روایت پانزدهم از مجموعه شعر عاشورایی گنجشک و جبرئیل که به اسوه صبر و صلابت حضرت زینب(س) تقدیم شده، به راستی سند آبروی زن مسلمان است.
این شاعر اضافه کرد: شما با خواندن روایت پانزدهم، پیش و بیش از هر چیزی احساس غروری حماسی می کنید. چرا که حسینی در مجموعه شعر عاشورایی گنجشک و جبرئیل با مجاهدتی زینب گونه به دنبال تکثیر ریشه و اندیشه عاشورا و تحلیل هنرمندانه و شاعرانه فلسفه قیام حسینی است؛ گویی شاعر پس از روز واقعه، همدوش زینب بر فراز تاریخ ایستاده و دل نگران غبار تحریفاتی است که شاعران صورت بین بر چهره عاشورا می پاشند؛ شاعران مضطری که چشم زیبابین ندارند و عاشورا را از چشم دنیابین یزید روایت می کنند.
وی ادامه داد: شاعران دریغاگویی که از تلفظ و تنفس آیه روشن ما رایت الا جمیلا عاجزند و در تعریف زینب، واژه ای جز «آه و آوخ» ندارند! شاعران درمانده ای که قدشان به ارتفاع فهم هیهات مناالذله نمی رسد و در کربلا چیزی جز شمر و یزید و خولی و حرمله نمی بینند.
اسماعیلی افزود: شاعر در روایت پانزدهم به دنبال پرده برداری و رونمایی از سیمای حماسی و عاشورایی حضرت زینب(س) است که زیر آوار تحریف و جهل و خرافه به فراموشی سپرده شده است؛ رونمایی از سیمای روشن زنی سربلند که به رغم روایت زرد و مغموم بعضی از شاعران، کاشف زیبایی های کربلا و عاشوراست؛ زنی که تاریخ از تکلم نام بلندش به خود می بالد و چه اندک و کم شمارند شاعرانی که در تکلم نام روشن او به لکنت نیفتند و با زبان شعر از سیمای سرخ و حماسی او رمزگشایی کنند
وی اضافه کرد: روایت پانزدهم، تفسیر فصیح نصر من الله و فتح قریب است. روایت پیروزی نور بر ظلمت و خون بر شمشیر. شاعر در این شعر سربلند ما را به کشف زیبایی های بی بدیل عاشورا فرا می خواند. زیبایی های شگفتی که تا کنون از نگاه شاعران به دور مانده است. و به راستی نیز عاشورا یک فتح الفتوح بزرگ معنوی است که باید با زبان شعر از آن رمزگشایی کرد.
اثربخش ترین نمونه از ادبیات مقاومت و پایداری
سید مسعود علوی تبار شاعر و کارشناس تاریخ و تمدن ملل اسلامی گفت: در سالروز ولادت حضرت زینب(س) که با ایام خونین کربلایی غزه مصادف شده و از طرفی در این ایام شاهد تجلی والایی از آفرینش مصادیق ادبیات مقاومت توسط شاعران و ادیبان متعهد آزاده هستیم، صحبت پیرامون ادبیات مقاومت حائز اهمیت است.
وی افزود: اهمیت ادبیات پایداری و ادبیات مقاومت را می توان در بارزترین و اثربخش ترین نمونه آن یعنی در تأثیر کلام روشنگرانه حضرت زینب(س) در کوفه و شام دید که به حق، روایت شگرف واقعه عاشورا مرهون حضرت زینب (س) و کلام آتشین و سراسر حماسه ایشان است.
این شاعر با اشاره به سخنان مقام معظم رهبری که فرمود «بنیانگذار حفظ حوادث با ادبیات و هنر، زینب کبری (س) است و ایشان با این حرکت خود ماجرای عاشورا را ابدیت بخشید، آن را دائمی و زوال ناپذیر کرد». اضافه کرد: خطبه ها و سخنرانی های عاشورایی حضرت زینب محصل مکتب حضرت امیرالمؤمنین علی (ع) در کوفه و شام، در عین بلیغ بودن وشیوایی، از استدلال و برهان بهره مند بود و هر یک از این خطبه ها و سخنرانی ها با زمان شناسی و مخاطب شناسی و طبق روش ویژه خود در نهایت تأثیرگذاری و فصاحت و بلاغت بیان شده است.
وی اضافه کرد: حذلم بن کثیر از فصحای عرب از کلام بلیغ و فصیح حضرت زینب به شگفت می آید و جز سخن حضرت علی(ع) همتایی برای آن نمی یابد و می گوید گویا حضرت زینب (س) سخنانش را در کوفه از زبان امیرالمؤمنین علی (ع) قصد و آهنگ می نمود.
حضرت زینب(س)، نمونه کاملی از زن مسلمان در جامعه
سید حکیم بینش شاعر افغانستانی گفت: حضرت زینب(س) در جایی که بعدها به تل زینبیه مشهور شد، مینشیند تا به عنوان یک گزارشگر، وقایع را بببند و ثبت و ضبط کند. این کار حضرت زینب(س) در آن شرایط دشوار، هم چهره یک زن فعال و حاضر در صحنه را نشان میدهد و هم حس مسئولیت پذیری ایشان را به تصویر میکشد. یکی از مواردی که صبر و قهرمانی حضرت، خود را نشان میدهد آنجاست که شما فکر کنید زنی شاهد پرپر شدن عزیزانش باشد و عواطف و احساسات خود را کنترل کند تا کوچکترین نقطه ضعفی به دشمن ندهد و ضمنا رسالت خود را هم به انجام برساند.
وی افزود: در ادبیات ما، تا این اواخر، چهره حضرت زینب(س) چهره قهرمان نبود و بیشتر، او را یک بانوی قدخمیده، محزون، مظلوم و ناتوان و التماسگری نشان دادند که از دستش کاری ساخته نیست. در نوحهها و مداحیها هم بیشتر مظلومیت او و خاندان پیامبر را نشان میدهند تا عواطف مردم را برانگیزانند و آنها را به گریه بیاورند. همین نگاه را در اشعار بسیاری از شاعران نسبت به حضرت زهرا(س) نیز میبینیم.
بینش ادامه داد: بعد از انقلاب اسلامی ایران، شاعران انقلاب، چشمهای خود را شستند و جور دیگر نگاه کردند. آنها روی دیگر آیینه کربلا را دیدند که به وسیله حضرت زینب(س) نشان داده شده بود. آنها حضرت زینب را دیگر زن محزون و قدخمیده نمیدیدند. او را قهرمانی میدیدند که پیامرسانی میکند و باعث میشود که نهضت کربلا آنگونه که باید به آیندگان برسد.
وی اضافه کرد: در واقع شاعران انقلاب به شیوه قهرمانی زنان کربلا و به ویژه حضرت زینب(س) نگاه کردند که آنها چه کار بزرگی کردهاند. آنها این قهرمانیها را به تصویر کشیدند. البته آنها از جنبه عاطفی حضور حضرت زینب(س) نیز غافل نشدند و تلاش کردند غنای عاطفی اشعارشان نیز حفظ شود. در واقع در اشعار بسیاری از شاعران، حضرت زینب(س) نمونه کاملی از زن مسلمان در جامعه است؛ زنی که بر خلاف تصور ابن زیاد، در کربلا به غیر از زیبایی ندیده است.
در این محفل ادبی که برخی شاعران، اشعار خود را در وصف حضرت زینب(س) قرائت کردند، شاعرانی همچون علیرضا قزوه، سید مسعود علوی تبار، محمد علی یوسفی، سید مهدی بنی هاشمی لنگرودی، نغمه مستشار نظامی، صبا فیروزی، مریم رزاقی، زهرا میریان کرمی، زهرا حضرتی، مریم فروزان کیا، سارا عبداللهی فر ، زیبا فلاحی، و عارفه ی دهقانی حضور داشتند.
نغمه مستشار نظامی
چنان مست عشقند مردان این ره که بر دوش اگر سر نباشد نباشد؛ دراین راه جز وصل جانانه دل را، تب و تاب دیگر نباشد، نباشد
حسین است و دشت بلا، قلب خونین، حسین است و هفتاد و دو داغ سنگین؛ حسین است و دیگر برایش سپاهی، به غیر از تو، خواهر، نباشد، نباشد
به قربان بی تابی جان زینب، دل و جان عالم به قربان زینب؛ که در هر دو عالم به اولاد آدم، ازین غم گرانتر نباشد نباشد
غزل می تراود ز خون شهیدان، زهی زلف خونین زهی رو سپیدان؛ شفای لب تشنگان وصالت، به جز حوض کوثر نباشد، نباشد
الهی به زینب، الهی به زهرا، الهی به یاسین الهی به طاها؛ که دست و نگاهم، به دنیا و عقبا، به جز سوی این در نباشد نباشد
دل و شرمگینی، من و روسیاهی، الهی، الهی، الهی، الهی؛ که جز ذکر پاکان ، مرا هیچ ذکری بر اوراق دفتر نباشد، نباشد
«الهی به حق رسول کرامت، به حق شفیعان روز قیامت؛ بخوانم از انصار و اعوان زینب(س)، بخوانم از انصار و اعوان عترت»
سلام ای انیس پدر، یار مادر؛ درود ای رفیق شفیق برادر
سلام ای زبان علی، دخت زهرا؛ شدی سرور بانوان مثل مادر
سلام ای که با خطبه های علی وار؛ تو آتش زدی کاخ آن مرد کافر
تو با صبر در کربلا، کوفه و شام؛ شدی دشنه در قلب هر چه ستمگر
به صحرای پر وحشت طف تو دیدی؛ به چشم خودت داغ چندین برادر
فدا کرده ای پیش پای برادر؛ دوتا شاخه گل، دو سرو تناور
ندیدی به جز حُسن و زیبایی آنجا؛ چه زیباست این بینش و فکر و باور
تو با رزم خود در مصاف ستمگر؛ برابر شدی با دو صد جند و لشکر
به لطف جهاد تو با خطبه هایت؛ فضای زمین و زمان شد معطر
جهاد تو تبیین حق بوده زینب؛ شدی حیدری بر بلندای منبر
نهیب تو در گوش تاریخ مانده؛ وَ جغرافیا پر شد از آن سراسر (محمدعلی یوسفی)
خطبه تو آینه حق نماست؛ دخت علی ازچه سخن رانده ای
شام سراسر شده نوریقین؛ وارث عشقی که چنین مانده ای
با تو ولایت همه جا زنده شد؛ واژه صبر تو پراکنده شد
زینبی و دشمن پست و زبون؛ ازسخن ناب تو شرمنده شد (زهرا میریان کرمی)
دستت پر از ستاره و شعر و کبوتر است؛ رد نگاه روشنت از عشق برتر است
بر شانه های خسته تو تکیه می کند؛ هر رهگذر که خاطرش از غم مکدر است
از روزهای دور تو هم کیش زینبی؛ مهرت به جام خاطره از جنس خواهر است
روشن ز شمع مهر تو شام بلند ماست؛ شیرینی کلام تو با جان برابر است
بارانی و صبور ولی خسته ای عزیز؛ این طالعت بلند در آن روز محشر است
سمت کدام قبله باران نشسته ای؛ آتش گرفته ام که چرا چشم تو تر است
سهم نگاه خسته تو چشمه دعا؛ اینجا نگاه آینه از جنس دیگر است
امشب پر از ستاره شود آسمان تو؛ دنیا به نام حضرت زینب معطر است (لیلی حضرتی)
بوی گُل از سوی نسرین می رسد؛ سوره طاها و یاسین می رسد
مثل باران و بهاری پُر چمن؛ ماه سیرت دُخت پروین می رسد
غنچه بِشکافد چو می گوید سخن؛ از نگاهش لاله رنگین می رسد
می سراید مهرِ خواهر را به عشق؛ چون پرستاری به بالین می رسد
نام زینب با حسین باشد یکی؛ وسعتی از نور زرین می رسد
جان بگیرد این قلم از نام او؛ گوهر و تفسیر،تحسین می رسد (سارا عبداللهی فر)