به گزارش روز سهشنبه ایرنا، بسیاری از اقتصاددانان پیشبینی میکنند روزهای پایانی سال ۲۰۲۳ با تداوم کاهش نرخ ارز در بحبوحه اتحاد اقتصادی بریکس همراه خواهد بود. از آنجایی که این بلوک ارزهای جایگزین را پذیرفته است، بنظر می رسد دلار در سرازیری سقوط قرار گرفته باشد.
اگر چه دلار آمریکا در بیست سال گذشته همواره به عنوان یک ارز فراگیر کاملاً جایگاه خود را به عنوان یک استاندارد در برابر ارزش طلا تثبیت کرده است و به عنوان ارز ذخیره جهانی جایگاه خود را تثبیت کرده است، اما اکنون با ورود بریکس و رشد رو به افزون این ائتلاف منطقه ای تمایل بین المللی برای کنارگذاشتن دلار به دلیل تاثیرپذیری آن از تحولات سیاسی و تحریمهای اعمال شده آمریکا بر برخی از کشورها، بیش از پیش افزایش یافته است.
پیشینه
در ۸۰ سال گذشته، دلار آمریکا نقش مهمی را به عنوان ارز ذخیره بین المللی اصلی و ابزار اصلی پرداخت در تجارت جهانی ایفا کرده است. با این حال، طی دو دهه گذشته، بر اساس برخی برآوردها، سهم ذخایر جهانی به دلار آمریکا از ۷۳ درصد در سال ۲۰۰۱ به ۵۸ درصد در سال ۲۰۲۳ کاهش یافته است.
اگرچه دلار آمریکا در حال حاضر همچنان یکی از ارزهای غالب در تجارت جهانی به شمار می آید، ولی سران کشورها به تدریج می کوشند به استفاده از ارزهای جایگزین روی آورند. در سال ۱۹۴۴، دلار آمریکا بر اساس توافقنامه برتون وودز با امضای ۴۴ کشور، یک معیار واحد برای تسویه حسابهای بین المللی و ذخیره داراییها معرفی شد.
قبل از آن، پوند استرلینگ بریتانیا در کنار طلا، ارز غالب در بسیاری از نقاط جهان در قرن نوزدهم و نیمه اول قرن بیستم بود. بین قرنهای ۱۶ و ۱۸، رئال اسپانیایی در تجارت جهانی و فعالیتهای تامین مالی مورد استفاده قرار می گرفت. بنابراین آنچنان دور از ذهن نیست که ارزهای دیگری بتواند جایگزین دلار در مبادلات بین المللی شود.
در سطح دولتی، ایده دلارزدایی برای اولین بار توسط روسیه، چین و کشورهای آمریکای لاتین در پی بحران مالی جهانی ۲۰۰۸-۲۰۰۷ مطرح شد که این مساله به بروز نوسانات بسیار شدید در دلار آمریکا منجر شد.
پیش از آن، فدرال رزرو نرخ وجوه فدرال را از ۶.۵ درصد در ماه می ۲۰۰۰ به ۱ درصد در ژوئن ۲۰۰۳ کاهش داد. در نتیجه این تصمیم اثر دومینوی بحران مالی ایالات متحده به سایر نقاط جهان سرایت کرد. بنابراین، چه باور پذیر باشد یا خیر، روند تضعیف نفوذ دلار نخستین بار در کشور آمریکا آغاز شد.
در آوریل ۲۰۰۸، دیمیتری مدودف، رئیس جمهور وقت روسیه، پیشنهاد استفاده از روبل را در مبادلات تجاری با چین مطرح کرد. سپس در دوران ریاست جمهوری ولادیمیر پوتین، وی به رئیس شورای دولتی چین پیشنهاد داد تا بخشی از تجارت دوجانبه بین روسیه و چین از دلار به روبل و یوان تغییر یابد .
در سال ۲۰۱۵، سران کشورهای عضو پیمان «بریکس» معروف به «قدرت های اقتصادی» نوظهور (برزیل، روسیه، هند، چین و آفریقای جنوبی) اعلام کرد که توافق کرده اند ارتباط نزدیک خود را به منظور توسعه همکاری در حوزه پولی مطابق با دستور بانک های مرکزی هر کشور حفظ کنند. این شامل معاملات سوآپ ارز، تسویه با پول ملی و سرمایه گذاری مستقیم در ارزهای ملی بود.
در طول سالهای پس از جنگ جهانی دوم، دلار آمریکا به عنوان اصلیترین ارز بینالمللی حکمرانی میکند.
البته دلار، نخستین ارز غالب جهان نیست. از آغاز تجارت بینالملل، سه ارز غالب جهانی وجود داشته است. ارز هلند که از قرن ۱۷ تا ۱۸ سلطنت میکرد؛ سپس استرلینگ بریتانیا تا اوایل قرن ۲۰ و در نهایت دلار از زمانی که جنگ جهانی دوم تمام شد.
اهمیت مساله
بعد از جنگ جهانی به دلیل جایگاه اقتصادی آمریکا و تمرکز بخش عمده طلای جهان در این کشور، سیستمی مبتنی بر برابری هر اونس طلا با ۳۵ دلار ایجاد شد. در سال ۱۹۷۱ ریچارد نیکسون رئیسجمهوری وقت آمریکا، بر خلاف تعهدات برتون وودز، ارتباط طلا و دلار را قطع کرد. با این حال، دلار همچنان ارز مسلط جهان باقی ماند.
به هر ترتیب، در حال حاضر دلار با در اختیار داشتن ۶۰ درصد ذخایر ارزی، اصلیترین ارز ذخیرهای جهان است. ارز ذخیرهای ارزی است که دولتها برای مقابله با نوسانهای اقتصادی، توان پرداخت مالی و امکان تسویه واردات، ذخیره میکنند. همچنین در طول ۲۰ سال اخیر، دلار آمریکا همواره بیش از ۸۰ درصد تسویهحسابهای بینالمللی را به خود اختصاص داده است.
دلار، جدا از مزایای اقتصادی برای ایالات متحده، به آمریکا این امکان را داده تا بتواند علیه هر کشوری جنگ مالی به راه بیندازد. دلار نشانگر قدرت ساختاری آمریکا و به نفع جایگاه سیاسی این کشور است. قدرت ساختاری، قدرتی است که در آن، کشور قدرتمند میتواند از طریق ساختارهای مسلط در جهان، قدرت را اعمال کرده و کشورها را وادار به پیروی کند.
به همین ترتیب، بخش قابل توجهی از توان اعمال ابرقدرتی آمریکا به دلار وابسته است. از آنجایی که دلار واحد محاسبه، تبادل و ذخیره مالی محسوب میشود، محدودیت در استفاده آزادانه از آن، تجارت بینالمللی را برای کشورهای هدف، تهدید میکند.
در واقع دلار ابزاری است که ایالات متحده به وسیله آن هژمونی خود را تحکیم میبخشد. به این دلیل که بیشتر توان اعمال قدرت از سوی قدرت برتر به این بستگی دارد که این کشور بتواند پاداش لازم را برای کشورهای پایبند به نظم بینالمللی مورد نظر آمریکا و همچنین مجازات را برای کشورهای تجدیدنظرطلب وضع کند. دلار این موقعیت را فراهم کرده و به آمریکا این امکان را میدهد که در عمل، صلاحیتی قضایی در سراسر کره زمین اعمال کند.
تجارت با ارزهای محلی در حال حاضر به یک رویه رایج در اقتصاد جهان تبدیل شده و دلارزدایی سرعت گرفته است. بحران جهانی دلار، رقابت ژئوپولوتیک و استفاده از دلار به عنوان سلاح، برخی از مهمترین دلایل کاهش اعتماد کشورها به دلار و تلاش برای دلارزدایی از تجارت بین المللی به شمار میرود.
با توجه به این موضوع، بررسی دلایل زیربنایی دلارزدایی و این موضوع که چرا بیشتر کشورهای جنوب کره زمین مایل به کنار گذاشتن دلار، واحد پول بینالمللی غالب هستند، اهمیت مییابد.
ارزیابی
روند دلارزدایی در جهان که ایده آن از سال ۲۰۰۷ کلید خورد، شتاب فزاینده ای گرفته است و تعداد زیادی از کشورها درصدد حذف این ارز آمریکایی در تسویه حسابهای بینالمللی و مبادلات تجاری و جایگزینی ارزهای ملی منطقه ای هستند.
روند فعلی دلارزدایی در یک روز یا یک سال اتفاق نیفتاده است؛ بلکه یک فرایند طولانیمدت بوده است.
در حالی که سهم دلار در ذخایر جهانی در حال کاهش است. سهم یوان به تدریج در حال افزایش است و در حال حاضر با سهم ۳ درصدی در رتبه پنجم جهان قرار دارد.
یوان به عنوان دومین ارز بزرگ برزیل در ذخایر فارکس از یورو پیشی گرفته و این موضوع، یکی از انگیزههای اصلی برای تجارت با ارزهای محلی است.
سهم چین از ذخایر جهانی فارکس و تجارت و سرمایهگذاری بینالمللی در حال افزایش است و بسیاری از کشورها یوان را بهعنوان یک ارز مطمئن پذیرفتهاند؛ این در حالی است که آمریکا از نظام مالی خود برای سلطه بر دشمنان ژئوپلیتیک خود، به ویژه در درگیری با چین و روسیه، استفاده کرده است.
بنابراین استفاده از دلار به عنوان سلاح، در حال نابود کردن اعتماد بینالمللی به آمریکا است و دور از ذهن نیست که ارزش این سلاح در سراشیبی سقوط قرار گیرد.