سارا فلاحی نماینده مردم ایلام در مجلس شورای اسلامی، در یادداشتی که یک نسخه از آن در اختیار ایرنا قرار گرفت، نوشت: توسعه متوازن را از هر منظری که نگاه کنیم در دل آن رشد پلکانی در جهت قدرتمندتر شدن و دگرگونیهای اساسی در ساختارهای نهادی، ایستارها، دیدگاههای اجتماعی و سیاسی مردم است. رهبرانی که جامعه را در فرایند توسعه راهبری میکنند تا آن را از بن بستهای ضدتوسعه نجات دهند، معمولا الیت (نخبه) و نخبگان جامعه هستند.
سیاستمداران، دانشگاهیان، فرهنگیان، پزشکان، ورزشکاران، هنرمندان و رسانهها در زمره رهبران توسعه هر جامعهای هستند و شیوه مواجهه آنها با توسعه به این مهم بستگی دارد که برساخته کدام اپیستمه یا نظام دانایی باشند. نخبگان وقتی برساخته یک صورتبندی مترقی باشند به رسم کهن و تاریخی جوامع مترقی، خود را هزینه توسعه و پیشرفت جامعه میکنند؛ در چنین جوامعی هم نخبگان ابزاری و هم نخبگان فکری باید حامل هویت از خودگذشتگی باشند.
فرآیند توسعه زمانی شکست میخورد که الیت به جای آن که خود را هزینه توسعه جامعه کند، جامعه را به مسلخ مطامع خود ببرد. الیتهایی(نخبگان) که پرچم توسعه را بلند میکنند، اگر برساخته یک اپیستمه متعالی باشند، منیت و خودخواهی و منافع شخصی را در اولویت قرار نمیدهند و خود را هزینه منافع ملی و کلان جامعه می کنند.
در چنین جوامعی مردم از الیتهای خودشیفته عبور میکنند و فریفته الیت(نخبه) خودشیفته نمیشوند و از نخبگانی تبعیت میکنند که اخلاق و شایستگی بخش مهمی از ضریب نخبگی آنها را تشکیل میدهد. اما در جوامع توسعه نیافته که اپیستمه و نظام دانایی حاکم بر آنها یک نظام دانایی واپسگراست، این الیت خودشیفته و خودخوانده هستند که در فقر آگاهی و دانش توده به رهبری توسعه میرسند و در فقدان قواعد منطقی پیشرفت به راحتی به ثروت میرسند و به واسطه ثروتهای بادآورده، رسانه را هم به عنوان مهم ترین ابزار مدرن قدرت، در اختیار میگیرند.
در چنین جوامعی حقیقت برساخته قدرت الیت خودشیفتهای است که همه چیز را برای خودش میخواهد و ساختارها و چارچوبهای پیشرفت را بر اساس منویات خود تعریف میکند. در چنین جوامعی چون الیت، ماهیت رهبری ایثارگرانه خود را از دست داده است، به عنوان آنتی تز توسعه عمل میکند. متر و شاخص او برای حمایت از کنشگران سیاسی، اجتماعی و اقتصادی، میزان تامین منافع شخصی اوست و این که تا چه حد کنشگران و فعالان عرصههای مختلف، مخصوصا نخبگان ابزاری مطالبات آنها را عملیاتی میکنند، نقش مهمی در همراهی آنها با این کنشگران دارد.
وجه تراژیک و خانمان برانداز ماجرا جایی است که الیت خودشیفته تمام مطالبات شخصی و فردی خود را به نام مردم بزک میکند و مردم را سرکیسه میکند و کم کم از جامعه بدون مطالعهای که برای فهمیدن صحت و سقم ماجراها تنبل است و برای دریافت دادههای صحیح به خودش زحمت نمیدهد، برای خودش سکوی پرتاب به سمت رفاه و بهینه سازی زندگیش میسازد. در حالی که توده مردم همچنان سرجایشان هستند و از نقطه الف به نقطه ب نمیرسند و درجا می زنند. این الیت منفعت طلب است که با آویزان شدن و باج خواهی از مدیران و نخبگان ابزاری و مسدود کردن میدان ایده پردازی نخبگان فکری، پلههای ترقی را صد تا صدتا طی میکند و به نام مردم هر روز مدل جدیدی از داشتن و رفاه را تجربه میکند.
در چنین جامعهای در سکوت و حاشیه نشینی رسانههای متعهد، فیک نیوزها رهبری جامعه را به دست میگیرند. در حاشیه نشینی دانشگاهیان باسواد و متعهد، مدرک داران بی تعهد و متوهم به میدان میآیند. در انزوای فرهنگیان ایثارگری که خودشان را قربانی آموزش و پرورش جامعه میکنند، کسانی به نام فرهنگی، نقش آوانگارد را بازی میکنند که پول و اقتصاد فردی، برای آنها شاخص مرگ بر گفتنها و درود بر گفتنهاست. در سکوت دانشگاهیان واجد رزومه، صفرکیلومترهای بدون رزومهای از توسعه و رفاه و مردم سخن میگویند که در به در به دنبال یک پست و صندلی قدرت هستند و حاضرند برای به دست آوردن آن تمام مسیرهای پیشرفت مردم را ببندند و هر کنشگری که برای مردم کار می کند را در میان مردم فاقد کارآمدی جلوه دهند.
در چنین جامعهای اگر الیتهای متعهد نجنبند جامعه در سراشیبی سقوط قرار میگیرد و این جامعه دچار آنارشیسم تصمیم سازی خواهد شد و در چرخشهای نخبگانی، مسیر برای کسانی باز میشود که فاقد هویت شفاف و ماهیت اثبات شده مردمی هستند، آنها کلاه سر مردم می گذارند و منافع خود را به نام منافع مردم جا میزنند و با اذهان دگم، منجمد و توسعه نیافته، نقش رهبران توسعه را بازی میکنند و روزی هزار بار ارزشهای جامعه را سقط میکنند.