تهران- ایرنا- کارشناس فوتبال کشورمان معتقد است که نتیجه‌گرایی در رده‌های پایه سبب می‌شود تا نتوانیم در پشتوانه‌سازی برای تیم بزرگسالان دستمان پر باشد.

به گزارش ایرنا، یک هشتم نهایی و کابوس ضربات پنالتی، پایان کار حسین عبدی و شاگردانش در جام‌جهانی زیر ۱۷ سال فوتبال بود، تیمی که با پیروزی برابر برزیل در شروع کارش توانست خیلی زود جایش را در قلب هواداران فوتبال باز کند. در گفت‌وگو با اکبر محمدی، سرمربی اسبق تیم جوانان و کارشناس فوتبال کشورمان به واکاوی و ریشه‌یابی عملکرد تیم نوجوانان در جام‌‎جهانی ۲۰۲۳ اندونزی پرداخته‌ایم، تیمی که با نتایجش اهالی فوتبال را به داشتن یک پشتوانه قوی برای تیم بزرگسالان امیدوار کرد، اگر چه مراقبت از این نسل تا رسیدن به رده بزرگسالان مهم‌ترین موضوعی است که باید مورد توجه مسئولان فدراسیون فوتبال قرار بگیرد.

تیم فوتبال نوجوانان در دو هفته گذشته با توجه به نتیجه‌ای که در شروع رقابت‌های جام‌جهانی گرفت، توانست به سرعت جوی را به وجود بیاورد که همه از حسین عبدی و شاگردانش صحبت کنند. تیمی که با پیروزی برابر برزیل دلبری کرد و پس از صعود به یک هشتم‌نهایی با باخت به مراکش به خط پایان در اندونزی رسید. عملکرد نوجوانان را چطور دیدید؟

قبل از اینکه وارد عملکرد این دوره تیم نوجوانان در جام‌جهانی شوم باید اشاره کنم که پنجمین دوره‌ای بود که در جام‌جهانی نوجوانان شرکت می‌کردیم و در سه دوره پیش از این، دو بار با علی دوستی‌مهر و یک بار هم با عباس چمنیان از مرحله گروهی صعود کرده بودیم و به همین خاطر معتقدم که این بار هم با صعودمان اتفاق شگفت‌انگیزی رخ نداد.البته شروع کار تیم نوجوانان در این دوره جام‌جهانی یک نقطه عطف داشت و تیم توانست مسابقه‌ای را که برابر تیم بزرگی مانند برزیل عقب افتاده بود، پیروز شود و این نتیجه باعث شد تا نگاه‌ها به سمت تیم جلب شود. درآن بازی به لحاظ جسمانی و انگیزشی فشار زیادی به تیم وارد شد و هیجانات تیم تخلیه شد.

ماجراجویی ما پس از برد مقابل برزیل آغاز شد. در بازی با انگلیس به عنوان تیمی که سابقه قهرمانی را در این مسابقات را دارد، بازی را خوب شروع کردیم اما نتوانستیم بازی را کنترل کنیم و در نهایت مسابقه را واگذار کردیم.بازی سوم با با تیم بسیار ضعیف نیوکالدونیا بود که پیروز شدیم و با صعود به مرحله یک هشتم نهایی با مراکش نایب قهرمان آفریقا بازی کردیم. نتیجه در ابتدا به نفع ما بود اما در ادامه بازی مساوی شد و در ضربات پنالتی حذف شدیم.

می‌خواهیم به لحاظ کیفی و کمی بازی تیم فوتبال نوجوانان را بررسی کنیم و جزئی‌تر به روندی بپردازیم که شاگردان حسین عبدی در اندونزی داشتند. فارغ از بازی اول که پیروزی بزرگی بود، در مجموع این روند از نظر شما چطور بود؟

اگر بخواهم بررسی منصفانه داشته باشم به جهت کمی و آماری، دو برد و دو باخت داشتیم. یک برد برابر تیم بسیار قوی برزیل و یک برد برابر تیم بسیار ضعیف نیوکالدونیا. دو باخت هم مقابل انگلیس و یک تیم بالاتر از متوسط مانند مراکش داشتیم.

به لحاظ کیفی اگر بخواهیم بررسی کنیم، این تیم بیشتر فیزیکی بسته شده بود و بازیکنان از آمادگی جسمانی خوبی برخوردار بودند و شیوه بازی تیم به جز در مسابقه با تیم نیوکالدونیا، کنترل حریف و دفاع و ضد حمله بو.تا حدودی در این روش موفق بودیم و استفاده از ضربات ایستگاهی با توجه میانگین قدی بلندی که داشتیم در دستور کار بود.

به لحاظ کیفی، کاملا نتیجه‌گرایانه تیم بازی کرد و در مسابقه به دنبال این بودیم که نتیجه بگیریم. با این حال در بررسی آمار بازی در پاس‌ها، ضربات به دروازه و موقعیت‌ها نتوانستیم با حریفان به دلیل سطح کیفی آنها و همچنین استراتژی و تاکتیکی که داشتیم، برابری کنیم.

نکته قابل توجه و قابل تامل البته این بود که تیم نوجوانان در بازی اول با یک کامبک، برزیل را تسلیم کرد اما در دو بازی مهم دیگر برابر انگلیس و مراکش همین بلا سر خودشان آمد. جلو افتادیم اما وقتی سوت پایان زده شد، شکست خوردیم.چرا این روند متناقض را شاهد بودیم؟

به نظر من آن چیزی که باعث شد که این تیم در بازی‌هایی که جلو بود نتواند بازی را کنترل کند، فشار زیادی بود که در بازی‌ها به بازیکنان وارد شد و نتوانستند ریکاوری خوبی داشته باشند. از طرفی شرایط جوی اندونزی هم مزید بر علت شد و همچنین به گفته کادرفنی مسافتی که برای بازی مرحله یک هشتم طی کردند هم در نتیجه‌ای که تیم گرفت، دخیل بود.همچنین تمرکز کافی را در دقایقی که تیم جلو بود و باید بازی را کنترل می‌کردیم نداشتیم. کادر فنی با توجه به تیمی که آماده کرده بود و برنامه‌ای که داشت، نمره قبولی می‌گیرد. یک سری نقطه ضعف هم در تیم دیده می‌شد که برای این سن طبیعی است.

با تمام فراز و فرودها، یک هشتم‌نهایی پایان کار تیم نوجوانان در جام‌جهانی بود. توشه واقعی این تیم برای فوتبال ایران چه چیزی بود؟

دستاورد کلی این تیم در مجموع باید معرفی چهره‌های آینده فوتبال ما باشد و شرایطی طی شود که این بازیکنان به تیم بزرگسالان برسند. بازیکنانی که به تیم بزرگسالان می‌رسند باید برای اینکه بازیکنان بزرگی بین‌المللی باشند، حضور در رده‌های پایه ملی را تجربه کنند. حتی اگر قهرمان جهان هم شویم اما اگر نتوانیم بازیکن و چهره‌ای را به تیم جوانان و بزرگسالان معرفی کنیم، به هدفمان نرسیده‌ایم.

البته باید نه تنها از این تیم بلکه از سایر بازیکنانی که در این رده سنی هستند و می‌توانند به تیم نوجوانان کمک کنند، مراقبت شود. با توجه به جمعیت زیاد فوتبالیست و مستعد، دو سه تیم دیگر نوجوانان هم می‌توانیم تشکیل بدهیم این نیازمند سرمایه‌گذاری در رده‌های پایه است.

به سرمایه‌گذاری در رده‌های پایه اشاره کار کردید اما وقتی از یک تیم موفق نوجوانان کشورمان در جام‌جهانی ۲۰۱۷ تا یک چهارم بالا آمد. تنها دو بازیکن یعنی امیر حسین حسین‌زاده و الهیار صیادمنش به تیم بزرگسالان می‌رسند، ناامید می‌شویم که چرا نتوانسته‌ایم از آن تیم درخشان که به آلمان ۴ گل می‌زند، بازیکنان بیشتری را به سمت تیم بزرگسالان هول بدهیم.گیر کار کجاست؟

نقطه مقابل این تئوری هم وجود دارد، در تیم‌های نوجوانان و جوانان مربیگری کرده‌ام، ممکن است که تیم به جام‌جهانی صعود نکرده باشد اما بازیکنان زیادی را به فوتبال معرفی کند. این به تفاوت نگرش بر می‌گردد. آن موقع به دلیل اینکه تیم را به جام‌جهانی نبردم، انتقاد زیادی از من شد اما زمان درباره آن تیم و بازیکنانی که کشف کردیم و پرورش دادیم قضاوت خواهد کرد.

همیشه اما اینطور نیست و مربیان با توجه به رویکرد نتیجه‌گرایانه فوتبال ما، برای مراقبت از اعتبار خودشان، تیمی را آماده و روانه مسابقات بکنند که کمتر در زمین بازی ببازد. به جای آینده‌نگری و کشف بازیکنان مستعد به دنبال بازیکنانی هستند که در آن زمان و آن تورنمنت بتوانند آنها را به نتیجه برسانند.به همین خاطر برخی بازیکنان که ممکن است که آن سال‌ها هنوز به بلوغ بازی نرسیده‌اند و در سال‌ها بعد کیفیت خودشان را نشان می‌دهند، از لیست تیم جا می‌‎مانند.

وقتی نتیجه‌گرایانه بازی می‌‎کنید، مراقبت و پرورش استعداد و پروسه زمانبر آموزش استعدادها را از دست می‌دهید و فقط به دنبال نتیجه می‌روید.در فوتبال پایه، نتیجه برای فردا است و امروز باید نسل با استعدادی را پرورش بدهید. با این حال در تمام ادواری که در جام‌جهانی شرکت کرده‌ایم دنبال نتیجه بوده‌ایم.به همین خاطر بازیکنانی را انتخاب می‌کنیم که ممکن است در آن زمان عملکرد خوبی داشته باشند اما در نهایت نتوانند به فوتبال ملی و بین‌المللی ما کمک کنند.

مراقبت از بازیکنان مستعد رده‌های پایه و اینکه این بازیکنان، با کیفیت بالاتر به تیم بزرگسالان برسند و پشتوانه فوتبال ایران باشند، مسئله‌ای است که در فوتبال ایران مغفول واقع شده. همین باعث شده امروز با توجه به اینکه فوتبال ایران در آستانه یک تغییر نسل در تیم بزرگسالان است، آن پشتوانه مطمئن که جای ستاره‌های بزرگی مانند مهدی طارمی یا علیرضا بیرانوند را پر کند، در دسترس نباشد! این ضعف را چه کار باید کرد؟

تغییر نسل از برنامه‌ریزی درست برای پرورش استعداد در رده‌های پایه و از نوجوانان آغاز می‌شود. نگاه گلخانه‌ای و یک تیم داشتن به فوتبال ما کمک نمی‌کند. چالشی که الان تیم بزرگسالان دارد، تغییر نسل است. اول باید در فوتبال ایران فرهنگ‌سازی شود و نقش نتیجه‌گرایی در فوتبال پایه کمرنگ شود و بییشتر پرورش بازیکنان فردا، اولویت اولمان باشد. همچنین باید برنامه و استراتژی درستی داشته باشیم.

فلسفه فوتبال را طوری تعریف کنیم که در رده‌های ملی و باشگاهی، همه یک نسخه داشته باشند. در کنار آن باید روش‌های تمرینی مشترک را برای رده‌های مختلف تعریف کنیم. همچنین یک نقشه بازی طراحی کنیم که تیم‌های ملی یک جور بازی کنند و تیم‌های باشگاهی طوری بازی کنند که تیم ملی متاثر از آنها باشد. آموزش مربیان پایه هم موضوعی کلیدی است.با این حال امروز تمرکز ما روی لیگ برتر، دسته اول و رده بزرگسالان است. در حالی که این مسابقات، برآیند فوتبال پایه هست و بدون فوتبال پایه، فوتبال بزرگسالانی هم وجود نخواهد نداشت.

به عنوان سوال پایانی، مسیر این تغییر نسل چطور باید فرض شود؟ موضوعی که الان درباره تیم بزرگسالان هم مطرح است و با توجه به میانگین سنی بالای تیم، برخی از امیر قلعه‌نویی انتظار دارند که دست به جوانگرایی بزند.

ابتدا درباره تغییر نسل در تیم بزرگسالان باید بگویم که نسل فعلی تیم بزرگسالان در اوج بلوغ بازی‌شان هستند و کنار گذاشتن به یکباره این بازیکنان کار اشتباهی است. باید تا جایی که می‌شود از این بازیکنان در روزهای اوجشان، بازی گرفته شود.در صورت وجود پشتوانه، تغییر نسل باید آهسته انجام شود.در جام‌جهانی ۲۰۱۴، تعداد زیادی از این بازیکنان آن زمان تیم در همین سن و سال ملی‌پوشان فعلی بودند و آن موقع هم جا برای تغییر نسل نداشتیم.

معتقدم همان اندازه به کی‌روش زمان دادیم تا سوار و مسلط به کار شود و نسل جدیدی را جایگزین کند، به قلعه‌نویی هم باید زمان بدهیم تا این فرایند بلند مدت تغییر نسل در تیم ملی اتفاق بیفتد.نقطه نگران‌کننده اما اینجاست که ما در سال‌های گذشته خیلی در استعدادیابی و پرورش بازیکنانی که مسیر توسعه‌شان مشخص باشد کار نکرده‌ایم. ما نتواستیم در همه پست‌ها بازیکنانی را پرورش بدهیم که بتوانند پشت بازیکنان بین‌المللی‌مان بایستند و باید در این رابطه برنامه‌ریزی کنیم.