تهران- ایرنا- «صادق آهنگران» از نوحه «جاده و اسب مهیاست» به عنوان یک قطعه موسیقایی موفق یاد کرد که تمام تردیدها را برای ساخت کارهای استودیویی عاشورایی برطرف کرد. 

به گزارش خبرنگار فرهنگی ایرنا محمدصادق آهنگران شامگاه جمعه سوم آبان در آیین رونمایی از کتاب چقدر جای تو خالی است اثر مرحوم ابوالقاسم حسینجانی گفت: قطعه جاده و اسب مهیاست بیا تا برویم، یک کار کامل بود که هم از حزن می گفت و هم از حماسه، هم از کربلا و آقا امام حسین(ع) می گفت و هم از حضرت زهرا (س) و حضرت زینب(س) و حضرت عباس(ع). ساخت موفق این قطعه تمام تردیدها و اختلاف نظرها را پیرامون ساخت کارهای استودیویی_ عاشورایی برطرف کرد و راه را برای ادامه و استمرار آفرینش چنین آثاری هموار نمود.

این حماسه خوان و صاحب نواهای ماندگار روزهای جبهه و جنگ افزود: در دوران دفاع مقدس و در جبهه ها مداحی ها و حماسه خوانی ها به سبک سینه زنی و سنتی آن جریان داشت. برای رحلت حضرت امام (ره) قطعه کاروان رفته منزل به منزل با موسیقی ساخته شد ولی همچنان کار به این شیوه و همراه با موسیقی با اختلاف نظرها و تردیدهایی همراه بود، تا اینکه قطعه جاده و اسب مهیاست بیا تا برویم با شعری از استاد مرحوم حسینجانی ضبط و با استقبال فوق العاده ای همراه و گل سر سبد و سرآمد کارهایی از این دست شد .

موسیقی ماندگار عاشورایی برای راهپیمایی اربعین

سید مسعود علوی تبار شاعر و پژوهشگر تاریخ و تمدن ملل اسلامی گفت: کتاب چقدر جای تو خالی است.. برگزیده ای از آثار مرحوم استاد ابوالقاسم حسینجانی است که در نخستین سالگرد رحلت آن مرحوم از میان یادداشت ها، روزنامه ها و کتاب های ایشان توسط انتشارات شاعران پارسی زبان انتشار یافته است. این کتاب در سه فصل کلی نثرها یا همان یادداشت ها و اشعار که شامل اشعار کلاسیک و نو است و همچنین کاریکلماتورها در قطع رقعی و در ۱۶۸صفحه تدوین و به چاپ رسیده است.

وی اضافه کرد: اشعار و آثار معدودی در ذهن و حافظه جمعی طیف وسیعی از مخاطبان و مردمان یک ملت نفوذی ماندگار دارند و یکی از این آثار به گواهی استقبال عموم، اثر معروف جاده و اسب مهیاست بیا تا برویم است. این غزل در سال ۱۳۷۲ با آهنگسازی سید محمد میرزمانی، با ناله های زیر و بم نی و صدای محمد صادق آهنگران همراه شد، در این کار هارمونی (تناسب) شگفت انگیز مجموعه شعر، صدا و ملودی، یک اثر واحد هنری را خلق کرده که تأثیراتش در عمق جان ها نفوذ کرده است.

صادق آهنگران و سیدمسعود علوی تبار

علوی تبار ادامه داد: این موسیقی ماندگار عاشورایی، دریچه ای است که از زوایای آن رخداد عاشورای سال ۶۱ هجری در پیش چشم فطرت های آگاه قابل مشاهده شده است. پذیرش این اثر که برون‌داد اندیشه و علقه های مذهبی شاعر است، در جامعه فرهنگی ما به گونه ای است که شاخص ترین و آشناترین پیام و شعار دلدادگان حسینی جهت اعلان حضور در راهپیمایی عظیم اربعین، یعنی کربلا منتظر ماست بیا تا برویم از آن گرفته شده است.

شاعری از جنس نماز و زیارت عاشورا

علیرضا قزوه رئیس مرکز شعر و موسیقی و سرود سازمان صدا و سیما گفت: سخن از شاعری است که درد، همزاد اوست. شاعری با نام بزرگ ابوالقاسم که حیاتش چونان مراد و سرور خویش محمد مصطفی (ص) از همان اوان کودکی با یتیمی گره خورده بود و از همان ابتدای زندگی، درد و رنج و کار و اندوه، همسایه دیوار به دیوار دلش شده بود. سخن از مردی است که این همه راه را از نوجوانی تا 73 سالگی با پای درد و عشق آمد؛ هیچ وقت سیر نخورد و سیر نخوابید و از اندوه یتیمان خاک دور نماند و گول زرق و برق های زندگی را نخورد؛ مردی از جنس نماز و روزه و زیارت عاشورا و نهج البلاغه و قرآن که ساده لباس می پوشید، و ساده اما با تفکر سخن می گفت و می سرود.

این شاعر افزود: مرحوم حسینجانی شخصیتی بودند که یادش هنوز با ماست و حرف هایش از جنس عشق و شور و سرمستی و تازگی است. مردی که برای هر سخنش پشتوانه ای از قرآن و نهج البلاغه و صحیفه داشت و صفحه صفحه نوشته هایش لبریز از نور و پاکی بود. آنان که این بزرگ مرد را می شناسند، می دانند که او چقدر شبیه خودش بود.

شاعری که بین عقل و حس پیوند ایجاد می کرد

رضا اسماعیلی شاعر و پژوهشگر ادبی از حسینجانی به عنوان شاعری حکیم و دانشور یاد کرد و گفت: استاد حسینجانی برای کلمه و کلام، رسالت قائل بود؛ رسالتی از جنس رسالت پیامبران. هدف او در شعر فاصله گرفتن از شاعر عادتی و رسیدن به مرز شاعر عقیدتی و معرفتی بود. تلاش مقدس او در عرصه شعر پرهیز از عقل ستیزی و عقل گریزی شاعرانه و ایجاد تعامل و پیوند بین عقل و احساس بود. ما در آئینه جان سروده های او که رستاخیزی از بیداری است، سیمای فرهیخته انسانی را به تماشا می نشینیم که از معبر عشق، به سرمنزل عقل می رسد و از شجره طیبه حکمت و معرفت میوه دانایی و توانایی می چیند.

رضا اسماعیلی شاعر و پژوهشگر ادبی

وی ادامه داد: مولف حسین، احیاگر آدم با شبچراغ شعر و شعور به دنبال رد پای انسان بود؛ انسان اصیل و سربلندی که به مدد انتخاب مسئولانه از زندان های غفلت و عادت و طبیعت سر بر آورده و ردایی از جنس رسالت و تعهد بر دوش دارد. حسینجانی بر این اعتقاد و باور بود که شعر، فقط در التذاذ هنری، سخنوری و صنعت گری خلاصه نمی‌شود و علاوه ‌بر التذاذ هنری و تحریک احساسات، باید ما را به تفکر شاعرانه و اندیشیدن دعوت کند؛ به رستاخیزی روحی و تحولی انسانی و معنوی.

این پژوهشگر ادبی اضافه کرد: از منظر اسلام نیز، شاعر آیینی اصیل کسی است که شعرش حاصل جمع تعهد ادبی و تعهد دینی و انسانی باشد. تعهد ادبی یعنی چگونه گفتن، یعنی صورت و ساختار و تکنیک. تعهد دینی و انسانی نیز یعنی در کنار چگونه گفتن، به چه گفتن بها دادن. یعنی شعرمان محصول تلفیق هنرمندانه فرم و محتوا و آمیزه‌ای مقبول از چگونه گفتن و چه گفتن باشد. یعنی ساختار، تکنیک و مولفه های زیباشناختی را در خدمت و استخدام مضمون و محتوای فاخر و ارجمند در آوردن. یعنی به شعر به چشم هدف غایی و نهایی نگاه نکردن، بلکه از هنر شعر به عنوان وسیله‌ای برای ابلاغ پیام‌های انسانی و اخلاقی بهره گرفتن و استاد ابوالقاسم حسینجانی اینچنین بود.

غزل یا بغضی فروخفته که از گلوی تاریخ بیرون می آید

سید مهدی طباطبایی شاعر و پژوهشگر ادبی گفت: وقتی غزل خونخواهی آب را می‌خوانیم، احساس‌مان بر این است که بغضی فروخفته از گلوی تاریخ بیرون می‌آید و همه را به خویش می‌خواند. جاده و اسب نمادهایی هستند که به‌خودی‌خود از طلب خبر می‌دهند امّا شاعر به این حد قانع نیست و دعوتش را بر زبان جاری می‌کند تا تأثیر بیشتری داشته باشد. بر همین اساس، بیا تا برویم آوایی می‌شود که نه تا پایان غزل که تا پایان تاریخ بشر امتداد می‌یابد و کربلا نه یک سرزمین که یک جهان‌بینی است که همه مقوله‌ها در آن تفسیر و تعبیر ویژه‌ای می‌یابند.

وی با قرائت بیت ایستاده‌ست به تفسیرِ قیامت زینب؛آن سوی واقعه پیداست! بیا تا برویم، اظهار داشت: تناسب واقعه و قیامت و ایهامی که در واژه قیامت دیده می‌شود، بیت را به اوج می‌رساند. از منظری شاعرانه می‌توان گفت که إذا وَقَعَتِ الواقِعة یک بار در هستی جلوه‌گر شده است و شاعر که شاهد این ماجراست، همه را به دیدن آن فرامی‌خواند.

سیدمهدی طباطبایی شاعر و پژوهشگر ادبی

طباطبایی با اشاره به بیت خاک در خون خدا می‌شکفد، می‌بالد!؛آسمان غرقِ تماشاست…بیا تا برویم گفت: آنچه به ما گفته‌اند، بی‌ارزشی زمین و ارزیدنی‌بودنِ آسمان است امّا این‌بار واقعه‌ای در زمین رخ داده که آسمان را نیز محو تماشای خود کرده است و آن بر زمین ریختن خون خداست که شکوفایی زمین را به دنبال خواهد داشت. در این بیت نیز نباید از ایهام بسیار زیبای خون خدا و اشاره آن به ثارالله غافل ماند.

حنجره نسل های سوخته و وجدان های بیدار

ایرج قنبری شاعر پیشکسوت از مرحوم حسینجانی به عنوان میرزای شعر گیلان و شاعری از نسل سلمان، رحمدل و بهمن صالحی یاد کرد و گفت: او فرزند دریا بود و پرورده دامان کوه. از این‌رو شعر او آمیزه ای از جوشش بود و تپش. برخاستن را از درختان کوهزاد آموخته بود و رفتن را از چشمه های دریازاد. اضلاع و ابعاد اندیشه او منحصر به شعر نیست. او ضمن اینکه شاعری دردمند و بزرگمردی عاشق است، در گونه های مختلف ادبی نیز درخششی ممتاز داشته است. نقدهای ادبی، پژوهش های دینی و معرفتی و تحلیل های اجتماعی اش مبین درک عمیق و نگاه ژرف اندیش اوست .

وی افزود: حسینجانی از شمار شاعرانی ست که قلمش همواره در خدمت انسان دردمند معاصر و ارزش های اسلامی و معنوی بود. هیچ گاه دست از مکاشفه بر نمی داشت و او حنجره تمام نسل های سوخته و وجدان های بیدار بود. صبورانه اندوه زخم های زمین را به دوش می کشید و فکورانه آن را به قلم می آورد .

شعری که با شور و معرفتی حسینی پژواکی ادبی خواهد داشت

حسین کشتکار خواننده بوشهری گفت: زنده نام استاد ابوالقاسم حسینجانی به یقین از مفاخر و چهره های فراموش نشدنی فرهنگ و ادب ایران زمین، به ویژه فرهنگ و ادب عاشورایی است. اشعاری چون کربلا منتظر ماست بیا تا برویم، کنار دل و دست و دریا، ابالفضل و موارد فراوان دیگری از این قبیل، جزو آثار پربار و ارزشمند ایشان است که با شور و معرفتی حسینی تا همیشه در دل دلدادگان فرهنگ عاشورایی، پژواکی ابدی خواهد داشت. مسلماَ توفیقی است الهی و نگاه ویژه امام حسین (ع) است که کاری همانند کربلا منتظر ماست در گستره ای فراگیر، دل های دلسوختگان کربلایی را به تسخیر خود درآورده است.

حسین کشتکار خواننده بوشهری

ویژگی های دوبیتی های حسینجانی

سید حکیم بینش شاعر افغانستانی برای دوبیتی های کتاب چقدر جای تو خالی است..، ویژگی های چهار گانه ای را برشمرد و گفت: اولین ویژگی مهم دوبیتی‌های استاد حسینجانی فضای این دوبیتی‌هاست؛ به گونه‌ای که مخاطب، خیلی زود با آن‌ها ارتباط برقرار می‌کند؛ یک فضای صمیمی و عاطفی که گویا مخاطب هم آن‌ها را تجربه کرده است؛ یعنی مخاطب با شاعر همزاد پنداری می‌کند.

وی افزود: ویژگی‌ دوم، زبان ساده آن است. شاعر، زبان شعرش را دچار تکلف و دست‌اندازی نمی‌کند. زبان شکل، طبیعی خود را دارد و بیان به شدت عاطفی است. ما سخن سعدی را سهل و ممتنع می‌دانیم. دوبیتی‌های استاد حسینجانی هم از جنس سخن سعدی است؛ شیرین، ساده و بی‌تکلف و در عین حال ممتنع. شاید بسیاری از شاعران با سال‌ها تلاش نتوانند به چنین روانی و سادگی شعر بگویند.

سیدحکیم بینش شاعر و پژوهشگر ادبی افغانستانی

یکی دیگر از ویژگی‌های دوبیتی‌های حسینجانی به گفته بینش، کشف و شهودی است که در این اشعار دیده می‌شود. درست است که قالب دوبیتی و زبان ساده است اما اتفاق‌های عمیقی در این دوبیتی‌ها می‌افتد. شما با کشف‌های شگفت انگیزی روبه‌رو می‌شوید. مثلا کشف ارتباطی که در کلمه‌های ابوذر و ابوزر وجود دارد یا ارتباطی آوایی که بین خنده و خنجر است و همچنین تصویرها و کشف‌های بسیار دیگر که ذائقه مخاطب را می‌نوازد.

این شاعر اضافه کرد: ویژگی‌ چهارم این دوبیتی ها، تعهدی است که در آن‌ها دیده می‌شود. شاعر نسبت به سخنی گه می‌گوید متعهد است. دوبیتی، قالب عاشقانه است اما در دوبیتی‌های استاد حسینجانی عواطف اجتماعی و آیینی بیشتر مطرح شده است. عشق در این دوبیتی‌ها از نوع عمیق‌تر است

در این نشست غزلی از سعیده حسینجانی، دختر ابوالقاسم حسینجانی قرائت شد:

به مقصد می‌رسد تقدیر روزی زودتر از ما؛ همیشه عاشقی کردی ولی پرسودتر از ما

همیشه تا زمان بوده زمین بوده همین بوده؛ تو اما زودتر رفتی تو اما زودتر از ما

به دریا وصل خواهد شد تمام رودها روزی؛ تو بودی چشمه چشمه صدبرابر رودتر از ما

تماشا بود و دل بود و یقین بود و شهود اما؛ از آن آبان که آمد، رفت دل مشهودتر از ما

شبی در سعد بعثت چشم واکردم به این دنیا؛ سعیده خواندی ام ای طالعت مسعودتر از ما

به هستت تا ابد ایمان و باور دارم و امروز؛ نبودت را نبودی نیست؛ بودی بودتر از ما

تو در جغرافیای رازهایت بال واکردی؛ ندارد صفحه تاریخ جانفرسودتر از ما

نوای نی می آید جاده ها آماده ی راهند؛ سحر آوازخوانی می رسد داوودتر از ما

محمد مهدی عبداللهی:

در کوچه باغ خاطره، چشم انتظار بود؛ مثل نسیم رفت و زمان بی قرار بود

رگبار غم وزید از آنسوی آسمان؛ وقتی که قلب تنگ زمین در فشار بود

باران گرفت و چشم فلک لاله پوش شد؛ همچون گلاب، رونق سنگ مزار بود

پرزد ولی زبان غزل دم گرفت و گفت: "قاسم" برای اهل ادب، افتخار بود

ابیات ناب او، همه با عشق جان گرفت؛ آیینه بود عاشق صبح بهار بود

بازاین چه شورش است که در جان "قاسم" است؛ آری حسینجانیِ جان، محو یار بود

با شور کربلا همه شب نوحه می سرود؛ الحق برای اهل ولا اعتبار بود

باید سرودزندگی اهل درد را؛ از او که مثل آینه ای بی غبار بود

ای کربلا! که منتظر شاعرانه ای؛ شاعر برای دیدن تو بی قرار بود

به گزارش ایرنا ابوالقاسم حسینجانی میاندهی در سال ۱۳۲۸ در بندر انزلی متولد شد. این شاعر که سرودن را از 12 سالگی آغاز کرد، دارای مدرک کارشناسی ارشد در رشته مهندسی برق از دانشکده فنی دانشگاه تبریز بود

حسینجانی علاوه بر سرودن شعر، به خاطر آشنایی با زبان‌های انگلیسی و عربی در حوزه ترجمه نیز فعالیت داشت و در رشته تخصصی خویش آثاری را به زبان فارسی ترجمه کرد. او در کنار شعر و ترجمه، به کار نویسندگی نیز پرداخت و آثار ارزشمندی در زمینه های شهید و شهادت خلق کرد.

ابوالقاسم حسینجانی سراینده «جاده و اسب مهیاست بیا تا برویم»

او در کنار فعالیت‌های ادبی، نخستین فرماندار و نماینده منتخب بندرانزلی، سردبیر ماهنامه ارتباطات، عضو هیات داوران جشنواره‌های ادبی کشور، مسئول شورای آموزشی بنیاد نهج‌البلاغه بود. از آثار این شاعر فقید می توان به بی‌مرگ، مثل صنوبر، مقدمه‌ای بر شیطان، اگر شهادت نبود، حسین احیاگر آدم، در اقلیم خویشتن، چفیه‌های چاک چاک، سمت صمیمانه حیات، فراسوی خیال خاکیان و عشق، کبریت نیست که بی‌خطرش را بسازند اشاره کرد اما معروفترین و شناخته شده ترین شعر او کربلا منتظر ما است بیا تا برویم است .

در این مراسم که به صورت مجازی به میزبانی گروه بین المللی هندیران برگزار شد، جمعی از شاعران، خوانندگان، خوشنویسان و هنرمندانی همچون امیر عاملی، محمدمهدی عبداللهی، بلرام شکلا، مسعود ربانی، سید مهدی بنی هاشمی لنگرودی، نغمه مستشار نظامی، زیبا فلاحی، سارا جلوداریان، زهرا میریان کرمی، فاطمه ناظری، مریم فروزان کیا، سارا عبداللهی فر و ساعده موافق حضور داشتند