به گزارش خبرنگار سینمایی ایرنا، بسیج میقات پابرهنگان است اما این جمله استراتژیک، هیچگاه در سینما لحاظ نشده است. در دو دهه ۶۰ و ۷۰، بنا بر اقتضائات اجتماعی و شرایط خاص کشور، تصویرگریهایی جستهوگریخته از بسیج در فیلمها نمایان بود اما در همین وضعیت نیز هیچگاه، فیلمی با محوریت آنها در سینمای ایران ساخته نشد حال آنکه سینمای ایران سابقه پرداختن مستقل به بسیاری از کانونها و پایگاههای اجتماعی و مردمی را در کارنامه دارد که در این بین، جای بسیج، خیلی خالی به چشم میآید.
یکی از دلایلی که شاید بتوان در آسیبشناسی این اتفاق به آن اشاره کرد، خلط مبحثی است که در این زمینه، وجود دارد. در واقع مرز باریکی که میان بسیج با دیگر نیروهای خدوم نظام و انقلاب وجود دارد، سبب شده تا تعریف واحدی از این نیروها به وجود آمده و همه چیز محدود به نشان دادن یک نیروی حزباللهی شود و بدین ترتیب، نیازهای فیلمنامه و درام مرتفع شده و بدینترتیب، تعریف و تصویرگری مستقلی از بسیج در سینمای ایران ارائه نشود.
مرز باریکی که میان بسیج با دیگر نیروهای خدوم نظام و انقلاب وجود دارد، سبب شده تا تعریف واحدی از این نیروها به وجود آمده و همه چیز محدود به نشان دادن یک نیروی حزباللهی شود و بدین ترتیب، نیازهای فیلمنامه و درام مرتفع میشود
جالب آنکه از سوی دیگر میدان، بسیج نیز به دلایلی چون خدمت به دور از شوآف و تبلیغات، تاکنون رغبتی برای حضور در پروژههای سینمایی نداشته و بدینترتیب، این حوزه مسکوت مانده است. البته که نمیتوان از اهمال برخی نیروهای انقلاب فعال سینما برای تصویرگری بسیج در کارهایشان غافل ماند و به آن اشاره نکرد.
همان مشکل خلط مبحث نیروهای خدوم انقلاب، اینجا در عملکرد فعالان دغدغهمند حوزه سینما نیز به چشم میآید بهطوری که عموم این فیلمسازان و نویسندگان، حوزه فعالیت خود را محدود به انقلاب، دفاع مقدس و جریان مقاومت کرده و در این مبادی نیز دستبهدامن سوژههایی هستند که طی آنها، تصویرگری مرسومی از نیروهای حزباللهی میشود بنابراین این مرز باریک، از سوی هنرمندان متعهد انقلابی نیز منفک نمیشود تا مظلومیت بسیج و هویت بسیجی، زیر سایه این نگاه کلیشهای، بیشتر شود.
تاکنون بسیاری از منویات امام (ره) و رهبر انقلاب در سینما لحاظ شده و مورد پرداخت قرار گرفته است اما از آن زمانی که امام راحل، سخن از بسیج ۲۰ میلیونی کردند تا به امروز، درباره این جریان پررنگ اجتماعی که طی بیش از ۴ دهه، حضوری فعال و مستمر در عرصههای مختلف داشته، اتفاق خاص آنچنانی رخ نداده است.
البته بیانصافی است اگر سهم سینما را در این تصویرگری، هیچ بدانیم. مستندهای بسیاری درباره بسیج ساخته شده که از مهمترین آنها میتوان به چنار، عابدان کهنز، شمال بدون دریا، ماح، بر اثر زلزله، داستان آینده، تکچرخ تا پل ژاپنی، روایت جهاد، مدرسه عشق و . . . اشاره کرد اما پتانسیلهای بسیج و تعدد حوزههای فعالیتی، جای پرداخت بسیاری در حوزه سینما دارد که میتواند منشا سوژههای سینمایی جذابی باشد که متاسفانه در اثر عفلت در این حوزه، این سوژهها همچنان بکر باقی مانده و قابلیت پرداخت بسیاری دارد.
جا دارد، نهادهای مسئول در این حوزه علیالخصوص سازمان بسیج مستضعفین، حضور موثرتری در این زمینه داشته و ورود جدیتری به سینما بکنند. این اتفاق سبب میشود تا علاوه بر تعدد نهادهای فیلمساز، به برخی از حوزههای مغفول و مهم نیز پرداخته شود و بدینترتیب، خلاء پرداخت در این زمینهها، به لحاظ کمی و کیفی پر شود.