به گزارش ایرنا آیین بدرقه پیکر زندهیاد منوچهر صفرزاده هنرمند نقاش پیشکسوت و یکی از تاثیرگذارترین هنرمندان هنر مدرن ایران یکشنبه-پنجم آذرماه- با حضور جمعی از هنرمندان، خانواده و دوستداران این هنرمند در مقابل خانه هنرمندان ایران برگزار شد.
رئیس هیئتمدیره انجمن هنرمندان نقاش ایران در این مراسم اظهارداشت: مرحوم صفرزاده زندگی خود را معنی و به غایت زیست و آن را به ما عرضه کرد. همین تجربه زیست یگانه و یکتاست که افراد را تبدیل به هنرمندانی بزرگ میکند. وقتی این تجربه با آگاهی همراه میشود؛ اشخاص را در خور جایگاهی شایسته میکند. چنانچه مرحوم صفر زاده در خور چنین جایگاهی است.
امیر راد گفت: امروز همه ما اینجا جمع شدیم تا جسم فیزیکی و پیکر زندهیاد منوچهر صفرزاده را بدرقه کنیم. حقیقت این است که زندگی فیزیکی ما در این جهان، روزی تمام میشود اما آنچه که برای صفرزاده اتفاق خواهد افتاد؛ بر پایه همان زیست یگانه بوده که خاطرهای از حضور، نگاه و سخنان اوست که قطعا تا دهههای آینده با تمامی ما زندگی خواهد کرد.
وی افزود: از آن مهمتر آثار صفرزاده است که بر دیوار موزهها و گالریها تا سالیان سال خواهد درخشید و به این ترتیب نام او هزاران هزار بار در تاریخ هنر ایران حک و تکرار خواهد شد.
راد بیان کرد: مرحوم صفرزاده، من به نمایندگی از جامعه هنرمندان نقاش ایران از شما تشکر میکنم که به ما فرصت دادید، تا با شما همزیست، هم سال، معاشر و دستکم معاصر باشیم. شما مش صفر ما بودید و هستید.
زنده یاد صفرزاده به هیچ چیز غیر از هنر تعلق نداشت
احمد وکیلی نقاش در ادامه این مراسم اظهارداشت: شاید نباید من اینجا باشم و در عوض بسیاری از دوستان نزدیک زندهیاد صفرزاده حضور پیدا کرده و درباره او صحبت کنند اما اخیرا پروژهای با آقای صفرزاده داشتیم که به موجب آن سه ماه پیاپی با او در ارتباط بودم. از همین رو به خودم اجازه دادم تا در اینجا حاضر شوم و درباره آخرین درسهایی که از او آموختم بگویم.
وی گفت: زنده یاد صفرزاده به هیچ چیز غیر از هنر تعلق نداشت و زیر بار هیچ قید و بند و رفتارهای تحمیل شده به هنرمندان قرار نگرفت. او میگفت اگر نقاشی حافظ را نشناسد و نقاشی کند، یک پای او میلنگد. او از نقاشانی که حافظ را نمیشناختند تعجب میکرد و میگفت مگر میشود شما گوهری چون حافظ را در تاریخ خود داشته و نسبت به آن بیتوجه باشید. در پروژهای که باهم داشتیم، هشت ساعت مداوم کار میکرد و سر بر نمیگرداند. او هنوز همچون جوانانی که تازه نقاشی را آغاز کردهاند، از رنگهایی که برایش میآورند ذوق میکرد.
این نقاش بیان کرد: زندهیاد صفرزاده، سرش را در مقابل هیچ ارگان و شخصی خم نکرد اما تا جایی که میتوانست نقاشی کشید و با این کار بزرگترین درس را به جامعه نقاشان داد. اینکه به جای هر کاری باید ثبت کرد و کشید. او ادامه دهنده شیوه هانیبال الخاص بود و شیوه روایی در کارهایش دیده میشد. شخصا از او این درس را آموختم که همه چیز به نقاشی کردن و سهپایه نقاشی ختم میشود. به همه شما تسلیت میگویم.
زندهیاد صفرزاده شعرهای حافظ را روی بوم مینوشت
شهرام کریمی نقاش و فیلمساز در ادامه این مراسم اظهارداشت منوچهر میدانستی که من چقدر دوستت دارم. این حس یک رابطه دوطرفه، طولانی و حاوی درک متقابل بود. میگفتند منوچهر بد دهن است اما او عصبانی بود؛ از وضعیت هنر، کم لطفیها و جایگاهی که مشخص نبود، عصبانی بود. همانطور که این جایگاه برای الخاص هم مشخص نبود. ما متاسفانه هنوز پژوهشی نداریم.
وی افزود: یاد ندارم، یک بار کنار منوچهر نشسته باشیم و باهم درباره پول و فروش آثار حرف زده باشیم. ما فقط راجع به هنر حرف میزدیم، در صورتی که امروز همه چیز برعکس شده است. اکنون بانکدارها درباره هنر حرف میزنند اما هنرمندان به پول و فروش آثارشان فکر میکنند. منوچهر فراتر از زمان بود؛ او با اینکه بازار را میشناخت، کار خود را انجام میداد. با اینکه میدانست بسیاری از کارهایش را نمیتواند نمایش دهد، کار خود را کرد.
این نقاش بیان کرد: او عاشق حافظ بود و شعرهای حافظ را روی بوم مینوشت. میگفت همه اشکال ما از چشم است؛ چشم برای او دیدن و فهمیدن بود. فوت او خیلی دردناک است؛ اکنون خیلی تنها شدم؛ زیرا دیگر کسی مثل او در کنارم نیست. با این همه خوشحالم که ۸۰ سال سرپا و سرفراز زندگی کرد و رفت.
نعمت لالهای نقاش در ادامه این مراسم اظهارداشت: قصد ندارم به شرح زندگی صفرزاده بپردازم، فقط به چند نکته درباره نوع نگاه او اشاره میکنم. او با همه اقشار جامعه آشنایی داشت. نقاشی را با کارهای قهوهخانهای آغاز کرد و میتوان گفت که با نقاشی عامیانه پا به عرصه هنر گذاشت. در واقع آشنایی و زندگی او با مردم عامی سبب شد تا نحوه گفتار و درشتگویی این مردم را پیشه کند. این انتخاب آگاهانه او بود. او با اقشار مرفه و متفاوت جامعه نیز آشنایی کامل داشت.
وی افزود: همه این موارد در کنار مطالعه در ادبیات کلاسیک، همراه با گزینش گفتار درشت و عوامانهاش سبب شد تا ظاهربینان متوجه دانش وسیع او از رسوم، سنتها و نوآوریهای هنری نشوند. جهانبینی صفر به طریقی با هویت ایرانیها ارتباط دارد. جهان عرصه نبرد خیر و شر است و جهان صفر، سراسر کابوسی بود از پیروزی شر بر خیر. صفر نقاش خاطرههای خوش نبود و در پی بیش از ۶۰ سال، ذهن او عرصه درگیری خیر و شر بود.
دختر زندهیاد منوچهر صفرزاده نیز در این مراسم اظهارداشت: سلام به همگی. بسیاری از شما شاید حدود ۵۰ سال است که با پدرم دوست و رفیق هستید. درباره پدرم، «صفر» حرفهای زیادی برای گفتن دارم، درباره مهربانیها، نقاشیها و شخصیتی که داشت، صحبتهای بسیاری هست اما امروز مجال این حرفها نیست. از طرف خودم و خانواده، از همگی که امروز در اینجا حاضر شدید، تشکر میکنم. از خانواده مهدی سحابی نیز تشکر میکنم که اجازه دانند این دو رفیق تا ابد در کنار هم آرام بگیرند.
بهرام دبیری، عباس مشهدیزاده، معصومه مظفری، لیلی گلستان از جمله چهرههای حاضر در این مراسم بودند.
منوچهر صفرزاده هنرمند نقاش پیشکسوت، یکی از تاثیرگذارترین هنرمندان هنر مدرن ایران متولد سال ۱۳۲۲ در تهران، هنرآموخته هنرستان هنرهای زیبا تهران و هنرکده هنرهای تزئینی بود که ۲۹ آبان ماه درگذشت.
او فارعالتحصیل سال ۱۳۴۰، از شاگردان هانیبال الخاص در هنرستان بود که بعدا همکار او شد و آثاری ارزشمند با درونمایه مشابه به ویژه در بحبوحه انقلاب خلق کردند. وی خود را «مشصفر» مینامید و به موازات جریانات مهم هنر مدرن ایران از جمله جنبش سقاخانه زیست هنری کرده بود اما همیشه در تلاش بود خود را جزو هیچ کدام از جریانات هنر مدرن ایران به حساب نیاورد.
نگاه اکسپرسیو صفرزاده به رنگ و فرم، آثار وی را متمایز کرده و کشف سهل و ممتنع محتوای فرمال آثار او باعث شده مخاطبان گوناگونی داشته باشد، زندهیاد صفرزاده در زمره مهمترین نقاشان فیگوراتیو ایران محسوب میشود که آثاری درخشان و ماندگار از خود به یادگار گذاشت. این هنرمند فقید معتقد بود که بیش از پنجاه سال از عمر خود را صرف نقاشی کرده و حجم بالای آثار و نمایشگاههایش گواه این مدعاست؛ «طراحی مثل شعر است و نقاشی مثل رمان.»