تهران- ایرنا- نویسنده کتاب «فرفره‌های رنگی کویر» گفت: یکی از لذت‌بخش‌ترین و نابترین لحظات زندگی من زمانی بود که به همراه دوستانم توانستیم خنده را بر لبان ۴۰ کودک یک روستای کپرنشین بنشانیم.

نامش ریحانه است؛ اهل تهران و در سال ۸۹ موفق به ورود به دانشگاه علوم و تحقیقات در رشته فیزیک شد و تحصیلاتش را تا کارشناسی ارشد در دانشگاه علامه طباطبایی ادامه داد ولی خودش می گوید مسیر زندگی و سرنوشتش از زمانی که پایش به اردوهای جهادی باز شد، به طور کامل تغییر کرد. شرکت در اردوهای جهادی به قدری برای این دختر، شیرین و منحصر به فرد بود که حضور در این اردوها را به سفرهای نوروزی و تابستانی در داخل و حتی خارج از کشور ترجیح می داد.

خودش می گوید لذتی که در این اردوهای جهادی برایش وجود دارد، در هیچ جا و زمان دیگری به آن نرسیده است. او می گوید آنچه موجب شد تا قلمش جانِ روایت بگیرد، به نوعی انباشت حجم سنگینی از خاطرات عجیب و احساسات ناب سال هایی بود که با اردوی جهادی عجین شده بود. به همین دلیل قصد می کند تا برای نگارش و روایت آن روزها، فقط با این نیت که شاید خواندن این خاطرات موجب شود حال و هوای جهادی در سر حتی یک نفر بیافتد و نمک گیر این اردوها شود، دست به قلم شده است.

کتاب فرفره های رنگی کویر شامل مجموعه خاطرات طنز و جدی دختران در اردوهای جهادی است، حسین یکتا راوی دوره دفاع مقدس نیز بر این کتاب یادداشتی نوشته و اخیرا همراه با رونمایی از این کتاب ۱۳۷ صفحه ای که در وصف خاطرات بانوان جهادی نوشته شده، با حضور سردار سرتیپ محمد زهرایی رئیس سازمان بسیج سازندگی کشور از ۱۰۰ بانوی جهادی فعال با عنوان بانوی قهرمان تجلیل شد.

مراسم رونمایی از کتاب فرفره‌های رنگی کویر توسط رئیس سازمان بسیج سازندگی کشور

شرکت در اردوهای جهادی باعث شد تا ریحانه علامه فلسفی، حجاب برتر را انتخاب کند؛ انتخابی که به گفته خودش قریب به دو سال مشغولیت های ذهنی و دلی داشته که در نهایت منجر به انتخاب چادر، آن هم با عشق و علاقه شده است. در واقع شرکت در این اردوها منجر به تغییرات اساسی در بنیان فکری، سبک زندگی و اعتقاداتم شد.

علامه فلسفی در گفت وگو با خبرنگار معارف ایرنا گفت: نمی خواهم یک نسخه واحد بپیچم و بگویم هر کسی که چادر را انتخاب می کند، برای تغییر، حتما خوب است ولی برای من شاید بهترین انتخاب بود که در یک سیر معقول به آن رسیدم؛ نه از سر جَوزدگی فضای حاکم.

وی درباره علت انتخاب اسم کتابش گفت: کتاب فرفره های رنگی کویر در واقع عنوان یکی از ده ها خاطره ای است که در این کتاب نوشته ام. ۱۰ سال پیش در یکی از نخستین سفرهایم به روستاهای کپرنشین و بسیار محروم، مربی حدود ۴۰ کودک شدم. بچه ها دچار روزمرگی شده بودند؛ به گونه ای که سخت می شد صدای بلند خنده آنان را شنید. در محل اسکان، فقط مقداری کاغذ رنگی داشتیم. دست به کار شدیم و فرفره های رنگی درست کردیم و هر کدام از کودکان یک شاخه کوچک آوردند تا فرفره های خود را به آن بزنند.

علامه فلسفی افزود: بعد از چند ساعت که ساخت فرفره ها به پایان رسید، هر کدام را به یک کودک دادیم که گویی دنیا را به آنان داده ایم؛ آنجا یک دنیا کویر بود و آسمانی به شدت آبی و کودکانی که با فرفره های رنگی در دل بیابان و در طواف روستایشان پراکنده شدند. فرفره ها می چرخید و صدای ذوق و جیغ بچه ها روستا را پر کرده بود. این صحنه یکی از لذت بخش ترین لحظات زندگی من بود.

وقتی علامه فلسفی خواست از ۱۰ سال پیش یاد کند، گفت: آن زمان نه فضای مجازی و اینستاگرام به این شکل وجود داشت و نه نمایش های امروزی که اخلاص انسان را خدشه دار کند و هرچه بود خودش بود؛ لذا بسیار موثر و کارساز بود؛ یعنی فضای حقیقی.

از او درباره ویژگی های کتابش پرسیدم که گفت: این کتاب روایت خاطرات دختران اردوهای جهادی است که تا کنون چنین کتابی نداشتیم. البته چند کتاب درباره خاطرات گروه جهادی برادران منتشر شده ولی من ندیدم کسی درباره خواهران چیزی نوشته باشد.

وی افزود: این کتاب مجموعه ای از خاطرات طنز و جدی در اردوهای جهادی است که با گروهی از خواهران و دختران در این اردوها حضور داشتم و مطالب کتابم مصاحبه و یادداشت نیست. در واقع خودم آن وقایع را از نزدیک لمس کرده ام و تجربه زیست من است.

این نویسنده، خود را اینگونه معرفی کرد: من دانشجوی رشته فیزیک بودم، حال و هوای معنویت آنچنان در سرمان نمی‌چرخید، بیشتر پی درس خواندن بودیم و جوانی کردن با دوستانمان. زمانی که با دوستانم فراخوان شرکت در اردوهای جهادی را در دانشکده دیدیم، گفتیم حالا که این اردو در نوروز برگزار می شود، برای تعطیلات و خوش گذرانی برویم ولی با حوادثی که اتفاق افتاد، به طور کل سیر زندگی من عوض شد و بی مهابا مشتاق و تشنه شرکت در اردوهای بعدی شدم و تا چندین سال تا اوایل ازدواج هم سعی می کردیم تعطیلات نوروز و تابستان را حتما در این سفرهای جهادی بگذرانیم.

نکته اینجاست که همسفران و روستاییان ریحانه باعث تغییر در مسیر زندگی او شدند. وی اظهار داشت: ممکن است برخی از خانواده ها به دلیل مشکلات و شرایطی که در روستاها وجود دارد، مخالف حضور دختران وخانم ها در این اردوها باشند و شاید اردوهای جهادی برای بسیاری از این خانواده ها مهم نباشد ولی این اردوها برای من به عنوان یک دانشگاه انسان ساز بوده است.

سخن که به اینجا رسید، خانم فلسفی از حسین یکتا به عنوان پیر این میدان یاد کرد و گفت: من این سخن حاج حسین را با پوست و گوشتم تجربه کردم که می گفت خیلی ها می دانند با این کارهایی که جهادگران می کنند روستا ساخته نمی شود، در واقع این روستاست که جهادگران را می سازد. لذا اگر از آینده فرزندان خود می ترسید، توصیه می کنم آن ها را به اردوهای جهادی بفرستید

وی همچنین گفت: من اتفاق ها ،تلنگرها و نکات جالب و ناب را برای خودم یادداشت می کردم؛ چه مباحث طنز و چه جدی و بعد از مدتی احساس کردم که باید این خاطرات را ثبت و ضبط کرد و ظاهرا کسی تا کنون به این مسائل به ویژه در بخش خواهران نپرداخته بود و با خود گفتم شاید با نوشتن کتاب حتی یک نفر ترغیب شود تا در این اردوها شرکت کند.

یادداشت حسین یکتا در مقدمه کتاب فرفره های رنگی کویر

این نویسنده درباره اردوهای جهادی گفت: اثری که در اردوهای جهادی وجود دارد، واقعی است و جوزدگی نیست. در واقع با یک سیر منطقی روبرو می شوید و هدف من با نوشتن این کتاب، شناساندن این فضا بود که برای خودم مایه تغییر و تحول شده بود.

فلسفی تاکید کرد: اصل قضیه آن است که شرایط اردوهای جهادی شرایطی واقعی است؛ حتی بسیار متفاوت تر از اردوهای کاروان های راهیان نور. ما دقیقا نمی دانیم با چه چیزی مواجه می شویم، تمام اتفاقات و افراد روستا و همه نکات، به مثابه یک کلاس درسِ پیش بینی نشده است.

از منظر او، اردوهای جهادی یک خلوت و ایستگاه تأمل خاص و منحصر به فردی برای انسان ایجاد می کند و اتفاقاتی که در روستا می افتد و رفت و آمد با نیروهای جهادی و همسفران به نظرش یک چیز ناب و دست نخورده ای است که امیدوار است این روحیه همچنان باقی بماند.

فلسفی در پایان گفت: اردوی جهادی یک خاصیت عجیبی دارد، یک میانبر عالی برای کندن از شهر و همه متعلقات هوشمند آن است؛ یک قطار عمودی در مسیر آسمان و یک فرصت کوتاه است تا بفهمی و بچشی چقدر لذید است عاشق شدن و عاشق ماندن. در جهاد هستی بی آنکه بلد باشی آداب پرواز را اما به شوق او بال بال می زنی. فقط خدا کند که مشتی از آنچه در این سفر آسمانی برداشتیم برای همیشه در جیب نزدیک قلبمان نگه داریم.